Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

آقای خامنه ای یا امام زمان؟

مسئولیت اختلاسهای میلیاردی آشکار نشده, و بزرگترین اختلاس در تاریخ اقتصاد ایران, تجاوزات کهریزک, گسترش بی سابقه اعتیاد و فحشاء در ایران اسلامی, فرار دسته جمعی مردم ایران به اقصاء نقاط جهان, زندانهای پر از زندانی و..... به عهده آقای خامنه ای است و ایشان میبایست در برابر خدا, مردم و رئیسش امام زمان پاسخ گو باشد.

به گزارش مهر، آيت الله محمد تقي مصباح يزدي درنشست بصيرت گفت:

«..... در کشور يکي از نايب هاي عام امام زمان(عج) که مقام معظم رهبري است حکومت مي کند نه شخص حضرت ولي عصر(عج). وي ادامه داد: افرادي که ادعا مي کنند در کشور امام زمان(عج) حکومت مي کند بعد ها اين ادعا را دارند که تمام اتفاقاتي که رخ داده توسط حضرت صاحب الزمان(عج) صورت گرفته است و به عنوان مثال امام زمان (عج) است که در اموال تصرف مي کند.....»

پس:

و بنا بقول فوق میتوان تصرف اموال را به مقام معظم رهبری نسبت داد!.

یعنی مسئولیت اختلاسهای میلیاردی آشکار نشده, و بزرگترین اختلاس در تاریخ اقتصاد ایران, تجاوزات کهریزک, گسترش بی سابقه اعتیاد و فحشاء در ایران اسلامی, فرار دسته جمعی مردم ایران به اقصاء نقاط جهان, زندانهای پر از زندانی و..... به عهده آقای خامنه ای است و ایشان میبایست در برابر خدا, مردم و رئیسش امام زمان پاسخ گو باشد.

همانطوریکه ملاحظه میشود, این حرف نه از زبان فتنه که از زبان یکی از تئورسین های مهم ملایان عنوان میشود. او به حق, تمام مسئولیت ها را به عهده نایب امام زمان, یعنی شخص آقای خامنه ای قرار داده است. زیرا طبق گفته خود آقای مصباح, نیروهای غیبی, که شامل امام غایب نیز میشود, در جریان امور ایران هیچ دخالتی ندارند.

«..... وي در ادامه به موضوع مهدويت و جريانهاي انحرافي اشاره داشت و با قرائت آيه اي از قرآن کريم اظهار کرد: در اين عالم هر چيزي که وجود دارد ناب و خالص نبوده و هرچيز نافعي آميزه اي از ضرر و آلودگي را نيز در بردارد.....»

پس این امر مسلم حتما شامل حال ولی فقیه/ آقای خامنه ای نیز میشود. زیرا ایشان نیز مثل همه انسانهای دیگر دارای یک جسم مادی بوده, که برای «وجود داشتن» حتماً نیازمند فضا بوده و الزاماً بایستی مکانی را اشغال نمایند. به عبارتی دیگر در این عالم زندگی میکنند. لذا طبق آیه قرانی مذبور, ناب و خالص نبوده و اگر چنانچه دارای منافعی بوده باشند, از داشتن مضرات و آلودگیها نیز نمیتوانند بی نصیب باشند.

ضمناً این حرفی است که ما آدمیان غیر - از ملا, از زمان حکومت آنها تا کنون میگوئیم و تکرار میکنیم:

زندگی بر کره خاکی امریست نسبی. و چون ما آدمیان ضعیف و فناپذیر هستیم و از جنس مطلق نمیباشیم, لذا نه میتوانیم «مطلق» را تعریف کنیم و نه ادعای معصومیت و اشرفیت شخصی موسوم به ولی فقیه را میتوانیم بپذیریم. این شمائید که ولایت مطلقه فقیه را از آسمان نازل و بر ما حاکم کرده اید و برایمان آقا بالا سر درست کرده اید. دهانمان را بسته اید و راه هر انتقادی را مسدود کرده اید.

عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم ابراز کرد: «..... اين ها امروز مي گويند امام زمان (عج) است که حکومت مي کند و فردا به دنبال اين هستند که بگويند من خود امام زمان (عج) هستم.......»

مثل اینکه ترس آقای مصباح از آن است که روزی کسی با ادعای امام زمانی, به رقابت با آقای خامنه ای برخیزد و از جایگاه امامت زیر پای نایب خود را خالی کند. یعنی وجود نایب از خود امام در شرایط کنونی و به مثابه ًسیلی نقد به از حلوای نسیه استً, برای سلطنت ملایان با اهمیت تر است.

«.....وي در ادامه با بيان اينکه انسان وقتي گمراه شد عقل از وي ربوده مي شود بيان داشت: بايد مواظب بود تا در مسير دين و رهنمودهاي مراجع و مقام معظم رهبري حرکت کرد تا بتوان از انحرافات دور ماند......»

و اما از شنیدن سخنان آقای مصباح سئوال یا سئوالاتی در اذهان ایجاد میشود که امیدوارم با توجه به وظیفه روحانیت خود به آنها پاسخ دهند. حتی اگر سئوال کننده فردی ناشناس و زنی بی چارقد باشد.

سئوال آنکه:

اگر آقای خامنه ای روحانی ای مطلق و کاملی است, دیگر چه نیازی به وجود امام غایب است؟ با ظهور ایشان چه چیز عوض خواهد شد؟ به جزء رقابت و درگیری بین رئیس و مرئوس؟. اصولاً چرا بایستی آقای خامنه ای نقش مرد شماره دو را بازی کند؟, مگر فرقش با خود امام زمان چیست؟. چرا اصلاً خود او امام زمان نباشد؟. چرا کار را یکسره نمیکنید و امام بودن ایشان را به شیعه های جعفری اعلام نمی فرمائید و دیدگانشان را منورتر نمیکنید؟.

سئوال دوم:

اگر ولی فقیه از جنس آدمیزاد است و جایز الخطاست, چرا هیچ فردی از افراد بشر حق انتقاد از ایشان را ندارد؟.

و دیگر آنکه: اگر از ایشان هم مثل سایرین, امکان سرزدن خطا وجود داشته باشد, که دیگر نمیتوانند ادعای عالیترین و بهترین را داشته باشند. یعنی دیگر علامت صفت عالی «ترین» منتفی به انتفاع موضوع است.

بنابراین میماند فقط علامت صفت تفضیلی «تر» که آنهم باید با قیاس و مقایسه با دیگران, مورد اثبات قرار بگیرد و نه بنا به ادعا!.

در این صورت میبایست پست «ولایت مطلقه فقیه» به خاطر مطلق بودن, صلب و استواریش وعدم گنجایش آن در ذهن بشری, که فقط با انتخاب عده قلیلی از ملایان به مثابه طبقه برتر از ملت, میسر میشود, حذف گردد و نه پست ریاست جمهوری. زیرا انتخاب رئیس جمهور با رأی مستقیم مردم است و به خاطر ظرفیتش در امر رقابت و نسبی بودن آن, به راحتی قابلیت محک زدن را برای آحاد مردم, دارا میباشد.

اصولاً چه اصراریست به جدا کردن سر از تن؟. امروز مردم خود هم سر هستند و هم تن. فقط عمامه ندارند.

چنانچه شما نیز تحصیلات و توانائیهای آنها را ندارید, اما متأسفانه به جای انجام وظایف ملایی تان, برای خود رسالتی پیامبروار قائلید, که آنهم نه به سیاق آنان از طریق ابلاغ و پیام که بوسیله زندان و اعدام وسنگسار و تجاوز .....اعمال میشود.

و خلاصه آنکه پُول و پُست و پَستی را هم یکجا در اختیار خود دارید. براستی غیر از این است حضرت آیت الله؟.

چهارشنبه 13 مهر 1390 [2011.10.05]


نقل از مردم سالاری نسخه شماره 2743 -

http://my.gooya.com/permalink/3578.html

No comments:

Post a Comment