روحانی می
دانست که ملاقات با رئیس جمهور آمریکا در نیویورک فرصتی استثنایی و تاریخی برای جلب
افکار عمومی جهانیان و نشان دادن دگرگونی در سیاست خارجی ایران است. او قطعا به این
دیدار تمایل داشت و این تمایل چه از طریق نزدیکان روحانی و چه از زبان خود او بارها
اعلام شده بود. پس چرا با وجود درخواست آمریکا این ملاقات انجام نشد؟
پیروزی روحانی در انتخابات خرداد 92، پیروزی
گفتمانی بود که خامنه ای در همه سالهای گذشته بویژه در دوره 8 ساله اخیر با آن
دشمنی ورزیده بود. این پیروزی مثل دوم خرداد 76 برای خامنه ای شکست بود، اما برای
جمهوری اسلامی راه خروج از بن بست می گشود. 18 میلیون ایرانی نیز به این دلیل به
روحانی رای دادند که نمی خواستند تحریم ها اقتصاد کشور را به سوی نابودی و ویرانی
ببرد و سیاست هسته ای ناشفاف جمهوری اسلامی ایران را به سوی پرتگاه جنگ و خونریزی
بکشاند.
رای به روحانی رای به تغییر بود، بویژه در حوزه
سیاست خارجی به امید پایان دادن به تحریم ها و البته گشودن فضای سیاسی کشور و احیای
حقوق مدنی و شهروندی لگدمال شده مردم. روحانی در شرایطی برنده انتخابات 24 خرداد شد
که نه فقط مردم به شدت از دیکتاتوری خامنه ای و سیاستهای غیرکارشناسانه خارجی و
داخلی حکومت بی کفایت او ناراضی و برآشفته بودند، بلکه در صف حکومت گران نیز
نارضایتی های پنهان از سیاستهای تنش فزایانه ای که کشور را به بن بست رسانده بود به
اوج خود رسیده بود و شاید بیش از نیمی از اصول گرایان نیز بدون آن که جرات ابراز
مخالفت نشان دهند، از اقدامات و رفتار خامنه ای و بیت او که موجب تحریم ایران و
بحران اقتصادی و اجتماعی شده بود سخت ناراضی بودند و قلبا خواستار شکست تندروها
بودند.
پس اغراق نیست اگر بگوئیم که روحانی برای
پیشبرد نظرات خود نه فقط از حمایت رای دهندگان و نهادهای مدنی بلکه از حمایت طیف
گسترده ای از حاکمیت نیز برخوردار است و اگر اشتباهات دوران آقای خاتمی را تکرار
نکند و بر نظرات خود بایستد می تواند دست کم در عرصه سیاست خارجی با تکیه به افکار
عمومی و جلب حمایت پراگماتیستهای اصول گرا از موانعی که بیت و دولت موازی بیت ایجاد
می کنند عبور کند.
خودداری روحانی از ملاقات با اوباما و حتی ترس
او از یک رویارویی مختصر در حد فشردن دست رئیس جمهور آمریکا نشان داد که او برای
گشودن قفل سیاست خارجی که مستلزم تنش زدایی میان ایران و غرب است، از جسارت کافی
برخوردار نیست. او چه در سخنرانی در سازمان ملل، چه در گفتگو با کریستیان امانپور و
چه در مساله امتناع از روبه رو شدن با رئیس جمهور آمریکا نشان داد که خود را در
خطوط قرمز خامنه ای محدود کرده است. روحانی می دانست که ملاقات با رئیس جمهور
آمریکا در نیویورک فرصتی استثنایی و تاریخی برای جلب افکار عمومی جهانیان و نشان
دادن دگرگونی در سیاست خارجی ایران است. او قطعا به این دیدار تمایل داشت و این
تمایل چه از طریق نزدیکان روحانی و چه از زبان خود او بارها اعلام شده بود. پس چرا
با وجود درخواست آمریکا این ملاقات انجام نشد؟ پاسخ آن را قبلا رسانه ها و محافلی
که نظرات خامنه ای را منعکس می کنند داده اند:
کیهان یک روز پیش از سخنرانی روحانی در سازمان
ملل در سرمقاله خود (یادداشت روز) نوشت: "دستی که از سوی اوباما احیانا وسط یکی از
راهروهای سازمان ملل یا سر میز ضیافت ناهار بان کی مون به سوی منتخب ملت ایران دراز
شود، دست یک جنایتکار به تمام معناست... که از آستین شیطان بیرون آمده،...فشردن
چنین دستی - ولو در حد چند لحظه با تاریخ مصرف ژورنالیستی کوتاه- مسوولیت سنگینی را
بر دوش روحانی می افکند، همچنان که یک امتیاز بزرگ و باور نکردنی و بی هنگام برای
شیطان بزرگ است." (سه شنبه 23 سپتامبر کیهان)
نظیر همین سخنان در گفتگوهای عضو کمیسیون امنیت
ملی مجلس (آقای کوثری) و یا در نشریه جوان وابسته به سپاه پاسداران تکرار شده اند.
حقیقت آن است که خامنه ای زیر فشار سنگین تندروها که مهمترین تکیه گاه او هستند به
روحانی اجازه ملاقات با اوباما را نداد. او با این کار به آمریکایی ها حالی کرد که
کلید حل مناسبات ایران و آمریکا نه در دست رئیس جمهوری که نظراتش به هاشمی نزدیک
است بلکه در درست خود او است. خامنه ای با این کار به اعتبار روحانی در عرصه بین
المللی، یعنی سرمایه ای که رئیس جمهور برای دگرگونی در سیاست خارجی و حل و فصل
منازعه هسته ای به شدت به آن نیاز داشت ضربه ای سنگین وارد کرد. روحانی البته در
گفتگو با خانم کریستیان امانپور با این ادعای عجیب که زمان کافی برای ملاقات با
رئیس جمهور آمریکا وجود نداشت کوشید خود را مسئوول این تصمیم معرفی کند، اما
آمریکائیان فهمیدند که رئیس جمهور خود را در منویات رهبر محصور کرده و چه بسا به
این نتیجه برسند که نباید از این پس روی حرفهای او چندان حساب کنند. خامنه ای هم
همین را می خواست. والبته دولت دست راستی نتانیاهو که از ملاقات احتمالی روحانی و
اوباما و بهبود مناسبات ایران و آمریکا وحشت کرده بود نیز در مخالفت با این ملاقات
کاملا با خامنه ای همسو بود. چنان که وزیر امور استراتژیک اسرائیل (یووال
آشنانیتیز) با گستاخی به دور از عرف دیپلماتیک به اوباما توصیه کرد که از دست دادن
به رئیس جمهور ایران "اکیدا خودداری کند." (روزمانه معاریو 22 سپتامبر)
علی کشتگر
No comments:
Post a Comment