Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

بردگی درچارچوب ايران وتحت حاکميت شوونيسم فارس شده است.

فردی بنام مهدی ريگی که خودرا ايرانی معرفی کرده است ،خواهان بحث آزاد پيرامون استقلال بلوچستان ويا ادامه
بردگی درچارچوب ايران وتحت حاکميت شوونيسم فارس شده است.
اگرآقای مهدی ريگی خود را بلوچ معرفی ميکرد، بنده بدون هيچگونه قيد وشرطی با وی وارد گفتگو ميشدم وسعی ميکردم تا به تقويت گرايشات ملی و بپردازم وی را به وظائف ملی اش آشنا سازم
.
اما ازآنجائی که وی ايرانيست، پيش شرطی وجود خواهد داشت که بايد آقای مهدی ريگی به آن پاسخ دهد. پيش شرط جهت آغازاين بحث اين است که جناب ريگی بايد ايرانی بودن خويش را به اثبات برساند.
برطبق قانون اساسی ايران، ايرانی کسی است که به زبان فارسی سخن گويد وپيرو مذهب تشيع باشد و.... درقانون اساسی ايران آمده است که بلوچ وکرد ويگران که شامل دو اصل بالا نيستند، ايرانی نيستند، زيرا نه ميتوانند رئيس جمهورشوند و نه ميتوانند وزارتی را تصاحب کنند و....
اگربلوچ ايرانی ميبود، طبيعتاً کليه امتيازاتی برخوردارميبودند، که فارسها دارند.
کريم ب

*******************************************************
آقای کریم بلوچ .می خواهم با شما یک بحث سازنده را بدور از هر گونه بگیر و ببند آغاز کنم.

مهدی ریگی
آقای کریم . ب . شما در نوشته خود به آقای میر بلوچ سخت رانده اید ظاهرا به خاطر آن که ایشان با ایده استقلال بلوچستان رابطه خوبی نشان نداده اند. من یک ایرانی هستم و فکر می کنم که ما ایرانیان باید کشور خود را باز شناسی و آزاد کرده و بر مبنای ارزشهای نوین دموکراسی اداره کنیم ولی می خواهم با شما یک بحث سازنده را بدور از هر گونه بگیر و ببند آغاز کنم
. شما می گویید با پارسها به دلایلی نمی شود در یک کشور زیست( ببخشید حقیر را به خاطر خلاصه نویسی، فکر می کنم روده درازی لازم نیست چون همه می دانند که دلایل شما چیست). آورده اید که در قرن اخیر چندین عضو جدید به سازمان ملل متحد در نتیجه استقلال طلبی اضافه شده است. پس ، شما فکر می کنید که این شانس را بلوچستان ما هم دارا می باشد. حالا بیاییم ببینیم که کدام کشورها استقلال یافته اند و چگونه توانسته اند به این آرمان خویش برسند و با پرداخت چه قیمتی به آن رسیده اند. 1. در قرن بیستم تعدادی از کشورهای آفریقا وآسیا و آمریکا از بند استعمار کشورهای اروپایی رهایی یافته و به سازمان ملل متحد پیوسته اند. شکی نیست که استقلال حق بدون قید و شرط این ملل بوده و مشکل زیادی در عصر حاضر ضد استقلال خواهی کشورهای مستعمره وجود ندارد. 2. کشور اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود قرن بیستم از هم پاشید و اعضای آن به سازمان ملل متحد پیوستند. اکثر نظریه پردازان بلوچ این از هم پاشی را نادرست تفسیر نموده اند شاید قصد خاصی نداشته اند و این به دلیل نا آشنا بودن آنها به اصل قضیه از هم پاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده باشد. باید به شما بگویم که کشور اتحاد جماهیر شوروی بر اساس یک قراداد بین دوازده کشور مستقل در سال 1922-1924 بوجود آمد و استقلال آنها در خود همان قرارداد مورد تاکید بود. در سال 1991 این کشورهای متحد، اتحاد خود را بهم زدند و باز به همان استاتوس حقوقی قبل از سال 1922 خود برگشتند که مسلما استقلال بود. 3. مورد بحث انگیز استقلال ملل تشکیل دهنده یوگسلاوی اسبق می باشد. بلی شکی نیست که این ملل استقلال یافته اند . ولی چگونه؟ یوگسلاوی کشوری بزرگ در دل اروپا بود ، جهان کمونیزم از هم پاشیده بود ، یوگسلاوی باز به مهد خود یعنی اروپا بر می گشت و اروپاییان خیلی خوب مزاحمت و جاه طلبی های ژنرال تیتو را به یاد داشتند ، دلشان پر بود ، از یک طرف از بر گشتن آن خشنود بودند و از طرف دیگر از بزرگی آن در هراس بودند و علاوه بر آن حامی ژنرال تیتو یعنی شوروی دیگر وجود نداشت. یوگسلاوی بزرگ لازم نبود ، باید تجزیه می شد در نتیجه خود اروپاییان اول جنبش های استقلال طلب براه انداختند و با یک تیر دو نشان زدند هم جمعیت آنرا تا حد دل خواه کاهش دادند و هم یوگسلاوی را از پهنه گیتی برداشتند. 4. استقلال واقعی مال کشور فلسطین بود چون مستقل بود ولی نیک می دانیم که دور نمای آن هم در پشت ابرهای سیاسی سوسو نمی زند. دلیلش را شاید می دانید. 5. کرمانژها( کردها) در ترکیه و عراق سالهاست که برای آزادی و استقلال خود مبارزه مسلحانه می کنند ، خود شما نتیجه را حتی در عراق آزاد بهتر از من می دانید . اقلیم کردها ظاهرا خودمختار است ولی حق دفاع در مقابل تهاجات عساکر ترکیه از شهروندان خود را ندارد. چرا ؟ فکر کنید که چرا. 6. مسئله بلوچستان شرقی هم روشن است ، استقلال آنها ، خود مختاری آنها و لاری نشین بودن آنها چندان زیبنده بنظر نمی رسد ، هنوز به جایی نرسیده اند با پتانها و پشتونها و ... مشکل دارند. کسی از حامیان بین المللی استقلال خواهی هم به فکر ایشان نمی باشد. پس از این مختصر بر می گردم به اصل موضوع -آیا بلوچستان شانس استقلال دارد؟ فرض کنیم که همه مردم بلوچ هم همانطور که فلسطینی ها و کردها و باسکها و ایرلندیها استفلال می خواهند، استقلال بخواهند با این وجود جواب حقیر منفی می باشد. چرا من فکر می کنم که بلوچستان شانس استقلال ندارد ؟ 1. زیرا بلوچستان بین چند کشور تقسیم شده و امکان استقلال هر قسمت از آن به معنای استقال خواهی قسمت های دیگر آن بلا شک خواهد بود. گذشته از آن هیچ کشوری آسیایی به میل خود قسمتی از خاک خود را رها نخواهد کرد. اگر چنین کند ، همسایگان به وی چنین اجازه ای را نخواهند داد ، یعنی به کمک وی خواهند شتافت و آتش استقلال طلبی را خاموش خواهند کرد و از آنجایی که بعضی از این کشورها همان دوستان و حامیان استقلال طلبی در بعضی جاهای دنیا هستند ، آن دوستان مسلما به دوستان قدرتمند بیشتر ارج می نهند. 2. خود مان هستیم امروزه از دیدگاه فرهنگی و روحی و روانی ما بیشتر به افغانها و طالبان شبیه هستیم و در دنیا یک افغانستان طالبانی دیگر لازم نیست. 3. یک ایران قدرتمند و یک پارچه و دوست جهان غرب علیه اعراب ، خیلی سودمند تر است تا چند کشور یاغی و سرکش که توسط معلوم نیست کی ؟ اداره شوند.
مهدی ریگی

http://zohrehbaloch.blogspot.com

No comments:

Post a Comment