2.11.2013
تروریسم دولتی در
سرتاسر دنیا محکوم شده است و دولتی که مرتکب چنین جرم هایی بشود، از نظر جامعه بین
آلمللی، دولتی قانون شکن به حساب می آید که میداند بر اساس قوانین خود و بین
آلمللی، نمی تواند شخصی را دستگیر و ا عدام نماید. بهمین جهت از راه های غیر
قانونی، مخالفان خود را ترور میکند.
تروریسم دولتی هم
بکاری گفته میشود که قتلی بمنظور ایجاد ترس و وحشت، بمنظور مطیع کردن مردم و
جلوگیری از ا عتراض انجام گردد. بر اساس این تعریف ها که تقریبا مورد قبول همه
قانون دانان هست، اکثر قتل هایی که در ایران انجام شده، تروریسم دولتی شمرده میشود.
قتل های سال ۶۷،
تمامی قتلهای کردها، بلوچ ها، عربها، ترک ها، نویسندگان، روشنفکران و اقلیت های
مذهبی، ترور های مسلم دولتی است. و بهمین دلیل تمامی این قتل ها در دادگاه های بین
آلمللی قابل تعقیب است. در این میان کلیه کسانی که این نوع قتلها را توجیه و رژیم
را معذور جلوه میدهند، همدستان تروریسم دولتی بشمار می آیند.
بهمین دلیل، بسیاری
از مقامات رژیم در چندین دادگاه به علت دستور دهی، تغذیه و مشارکت در عملیات
تروریستی در خارج از کشور محکوم شده اند. اما ترور های رژیم در داخل مملکت از سوی
دادگاههای بین آلمللی رسما رسیدگی نشده است. اکنون وقت آن رسیده است که اقوام تمام
ایرانیانی که در یک حادثه تروریستی به قتل رسیده اند دست به اقدام بزنند.
با توجه به تعریف
کوتاهی که از تروریسم دولتی دادم، لازم است به بنیم کشته شدن ۱۴ مامور رژیم و ا
عدام ۱۶ بلوچ بیگناه، در تعریف های تروریسم دولتی میگنجند و یا نه?
در چهارم ابان، یک
گروه گشت نیروهای سپاه قدس و مرصاد در سراوان به یک گروه از ا عضای لشکر عدل حمله
کردند که منجر به یک درگیری مسلحانه گردید و ۱۴ نفر از پاسداران کشته شدند.
در این در گیری و در
بلوچستان چند واقعیت وجود دارد:
۱. حمله کنندگان
نیروهای رژیم بودند.
۲. انها قصد داشتند
که ا عضای لشکر عدل را به قتل برسانند.
۳. رژیم در بلوچستان
یک سیاست امنیتی بر قرار کرده است.
۴. تا کنون صد ها
نفر در حملات قبل و بعدی کشته شده اند
۵. فعالیت سیاسی و
مدنی در بلوچستان ممنوع است و یعقوب مهرنهاد ، فعال مدنی را بجرم فعالیت مدنی ا
عدام کرده است.
در چنین شرایطی،
آیا، این کار رژیم یک عمل تروریستی به حساب نمی آید؟
قتل ۱۶ زندانی که
بطور مشخص یک تروریسم دولتی شمرده میشود. این کار یک حرکت هماهنگ شده توسط بالاترین
مقامات رژیم بود و در دستکم ۴ استان بطور هماهنگ ا عدام شدند. یک نفر در لرستان، یک
نفر در همدان، یک نفر در ورامین، بنام میترا شهنوازی و بقیه احتمالا در زاهدان ا
عدام شدند. گفته میشود که چند نفر از همین ۱۶ نفر در خراسان شهید گردیده اند.
این قتل ها در
چهارچوب قوانین بین آلمللی، قانون جمهوری اسلامی و منشور جهانی حقوق بشر امکان پذیر
نبود؛ بنا بر این، نظام ولی فقیه، طبق روش تمام دولت های تروریست، مظلومان بی گناهی
را که در اسارت آن بودند، به شهادت رساند.
رژیم قتل ۱۶ بلوچ را
به انتقام قتل ۱۴ پاسدار انجام داد. این عمل چنین نشان میدهد که رژیم تمام بلوچ ها
را دشمن میپندارد و هر بلوچی در هر جا یک کار کرد، دولت هم یک بلوچ زندانی را به
عنوان اسیر بقتل میرساند. در اینجا این موضوع پیش می آید که آیا رژیم بلوچستان را
یک مملکت خارجی میداند و آیا آن را یک مملکت تحت اشغال میشمارد؟ مثلا المانی ها در
جنگ بین آلملل دوم، مردم ممالک اشغالی را بهمین دلیل و شیوه بقتل میرساندند. هر گاه
مبارزین فرانسوی یک سرباز المانی را میکشتند ، هیتلر یک فرانسوی بی گناه را بقتل
میرساند.
مهم این است که برای
مردم ایران روشن گردد که برخورد رژیم با مردم بلوچستان برخورد یک دولت قانونی با
شهروندان خود نیست. بلکه بر خورد یک دولت اشغالگر با مردم اشغال شده است. الا، هیچ
دولتی یک شهروند بیگناه را بعلت قتلی که دیگران کرده اند، به قتل نمیرساند.
هدف رژیم ایجاد ترس
و وحشت بود و تقریبا کلیه ترور های دولتی بمنظور ایجاد ترس و وحشت انجام شده است.
قتل های زنجیره ای نویسندگان و روشنفکران ایرانی در داخل و خارج از کشور بهمین
منظور بود.
در چنین شرایطی،
فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی باید درک کنند که وظایفشان چه هست و چگونه
میتوانند اعتماد مردم بلوچستان را بدست بیاورند؟ آیا بلوچ ها خود را شهروندان
ایران بدانند و یا خود را اتباع مملکت اشغال شده بلوچستان به شما آورند؟
No comments:
Post a Comment