از شوراهای شهر و روستا در بلوچستان و از بزرگانی که با حمایتهایشان موجب رای آوری این افراد در انتخاباتها می شوند، بپرسیم چرا شورای شهر رشت می تواند زبان گیلکی را به عنوان زبان رسمی جلسات خود تائید و تصویب کند، اما شوراهای شهر و روستای ما نمی توانند برای زبان بلوچی اهمیتی حتی در همین حد قایل شوند؟
چرا در بسیاری از شهرهای کشور اسامی مشاهیر و بزرگان قومی و مذهبی خاص آن شهرها رو می توان بر روی خیابانها، میادین و مدارس گذاشت اما در بلوچستان نمی توان اینکار را کرد؟
چرا در سنندج و کامیاران و اوز فارس می توان میدانی به نام امام شافعی داشت، اما در هیچ یک از شهرهای بلوچستان نمی توان میدانی را به نام امام ابوحنیفه نام گذاری کرد؟
در زاهدان که مرکز بخش یک بلوچستان و مرکز سیستان و بلوچستان است چندین خیابان و بلوار شهر به نام سیستان و هیرمند و شخصیتها و شهدای سیستانی وجود دارد که البته کار به جا و اقدام پسندیده ای است، و نشان از توجه و اهمیت این موضوع برای هم استانیهای عزیز سیستانی دارد، اما نام و نشانی از بلوچستان و شخصیتها و مشاهیر بلوچ جز معدودی از اسامی نیست.
بسیاری از شخصیتهای بلوچستان مانند مولوی عبدالله روانبد، استاد اشرف سربازی و دهها شاعر و نویسنده و هنرمند بلوچ چیزی کمتر از شخصیتهای ملی ایران ندارند جز اینکه مظلوم واقع شده و خود و آثارشان به درستی معرفی نشده اند.
اگر دیگران به زبان و فرهنگ و تاریخ بلوچ و بلوچستان بی توجهی کرده یا در حق آن ظلم می کنند شوراهای شهر و روستا که اکثرا بلوچ هستند چرا کمترین توجهی به این موضوعات ندارند؟
دوستی از شهرداری زاهدان می گفت که آقای نقشبندی رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر زاهدان هر روز در مسیر تردد خود تلی از زباله ها را کشف کرده و کنار آنها می ایستد و به مسئولان جمع آوری زباله ها زنگ می زند تا آنها را جمع آوری کنند.
جمع آوری زباله اقدام خوبی است و خوبتر از آن برای رئیس کمیسیون فرهنگی شورا فرهنگ سازی در این باره است و مهمتر از آن پرداختن به مسایل و موضوعات فرهنگی بویژه موضوعاتی که با هویت فرهنگی و تاریخی و مردم منطقه در ارتباط هستند.
اما آیا کارکرد شوراهای شهر و روستای بلوچستان فقط در انتخاب شهردار و جمع آوری زباله های این شهرها که این دو هم در اغلب مواقع به درستی انجام نمی شوند خلاصه می شود؟
No comments:
Post a Comment