چه عواملی باعث شده است که بلوچستان بیش از صدهزار بازمانده از تحصیل داشته باشد؟
ما بصورت جمع بندی شده سعی کرده ایم عواملی را که باعث شده که وضعیت آموزش وپرورش در بلوچستان بسیار ضعیف و آمار بازماندگان از تحصیل در حد بسیار بالایی باشد در چند مورد خلاصه کنیم .
طبق امار اموزش و پرورش، استان سیستان و بلوچستان دارای ۵۶۲٫۲۲۰ دانش اموز میباشد که اضافه از این امار حدود صدهزار دانش اموز دیگر از ادامه تحصیل بازمانده اند و این یعنی این که از هر شش کودک بلوچ یک کودک نمیتواند به تحصیل ادامه بدهد. در این نوشته میخواهیم به عوامل دخیل در بازماندن کودکان بلوچ از ادامه تحصیل بپردازیم.
۱_عدم وجود پشتوانه اقتصادی برای ادامه تحصیل؛ بنا بر امار ارایه شده توسط مرکز امار، شهروندان بلوچستان در میان سایر استانهای کشور کمترین درامد مالی را دارند و این تنها به دلیل نبود اشتغال برای مردم این استان است.
برای پی برن به عمق فاجعه بیکاری در بلوچستان کافیست به امار فرماندار سراوان اشاره بکنیم که میگوید بیش از ۸۰ درصد مردم این شهرستان بیکار هستند.
همچنین به آماری که نماینده خاش در مجلس شورای اسلامی اشاره کرد واعلام نمود که 70 درصد جمعیت بلوچستان بیکار وگرفتار فقر هستند.
به مراتب این امار در مناطقی همچون نیکشهر یا دلگان و اکثر شهرهای در حاشیه و دور از مرکز بالاتر است.
حال سوالی که پیش می اید این است که یک پدر بیکار چگونه میتواند مخارج تحصیل فرزند خود را تهیه بکند؟
پدری که تنها دغدغه اش سیر کردن شکم بچه هایش است، قطعا الویتهای مصرفی خود را در نیازهای ضروری همچون خوراک و پوشاک میبیند و حتی چنین شخصی برای براورده کردن نیازهای خانواده فرزند خود را در سنین کودکی تشویق به کار میکند. پس میبینیم که فقر و معضل بیکاری تاثیر بسیار بالایی در امر بازماندن کودکان بلوچ از تحصیل ایفا میکند.
۲_نبود فضای مناسب اموزشی؛ واضح است که ضروری ترین امر بعد از اموزگار و کتاب فضای مناسب اموزشی برای تحصیل است اما متاسفانه از نظر کمبود فضای اموزشی بلوچستان دارای بالاترین مقام در این ضمینه است.
در بعضی از مناطق بلوچستان مشاهده شده است که دانش اموزان برای تحصیل مسافتی حدود چهل کیلومتر را روزانه طی میکنند که به همین دلیل بعضا دچار حوادث ترافیکی میشوند، در برخی از مناطق بلوچستان که از فضای اموزشی برخوردار هستند وضعیت فیزیکی مدارس به گونه ای است که به هیچ وجه با استانداردهای اولیه اموزشی همخوانی ندارد.
و این موضوع را بر نبود امکانات ضروری همچون تخته، میز و نیمکت و همچنین سیستم سرمایشی و گرمایشی مناسب افزود و وجود مدارس کپری وگاها مدارسی که به زیر آفتاب و سایه درختان دایر گردیده است که تقریبا این ضعف بیشتر مدارس این استان را در بر میگیرد.
۳_رفتار تبعیض امیز و تحقیرگونه اموزگاران غیر بومی؛ استخدام و استفاده از نیروی کار غیربومی در آموزش و پرورش و عدم درک صحیح از واقعیت منطقه و عدم دلسوزی نسبت به اینده فرزند بلوچ از جمله دیگر و مهم ترین علایل افت تحصیلی دانش آموز بلوچ است.
باتوجه به رویکرد غیر سیاسی و عمدا نظامی و سیستم غالبی مذهبی در بلوچستان مشاهده شده که آموزگاران با گرایش های سیاسی ،مذهبی وارد حوزه آموزشی در بلوچستان گشته و با همان دید سیستم حکومتی به امر مقدس آموزش پرداخته و برخورد توام با تحقیر و طردی با دانش اموزان بلوچ داشتنه اند.
نباید فراموش کرد که معلمین نیز همچون سایر مردم خالی از احساسات قومی و مذهبی نیستند و این احساساتشان گاها در قالب تبلیغ مذهب یا تحقیر عقاید و رسوم دانش اموزان نمود پیدا میکند و حتی برای بسیاری از ما پیش امده است که این احساسات قومی و مذهبی معلمین در قالب نفرت و انتقام کشی از دانش اموزان بروز پیدا میکند که این رفتارها باعث سرشکستگی دانش اموزان و دلزدگی انها از فضای اموزشی میشود.
همچنین باید توجه داشت که با توجه به وضعیت بغرنج منطقه که از فقر،محرومیت و بنیه ضعیف آموزشی رنج می برد یک معلم بومی با توجه به شناخت منطقه ای و تلاشی همراه با دلسوزی می تواند بر این فقر تحصیلی تاثیر مثبتی بگذارد اما همانگونه که اشاره کردیم معلمین غیربومی درک صحیحی از واقعیت های منطقه ندارند و با گرایش سیستم حکومتی سعی در هر چه فقیر تر شدن بنیه آموزشی در بلوچستان پرداخته اند.
۴_مسایل عاطفی؛ بسیاری از کودکان بلوچ به دلایل مختلف دچار ناراحتی های عاطفی هستند که این ناراحتی ها در سرنوشت و زندگی انها تاثیر گذار خواهد بود. به دلیل حاکم بودن فضای امنیتی بر بلوچستان از سوی نیروهای امنیتی کودکان بلوچ به علت سن پایین شان بیشترین اسیب را از این وضعیت موجود میبینند.
بنا بر دیده ها بعضی از کودکان بلوچ به علت شغل گازوئیل کشی پدرشان در کلاس درس به جای توجه دادن به توضیحات معلم به فکر پدر خود هستند که ایا دوباره میتوانند او را بینند یا اینکه او هم همچون بسیاری دیگر شکار تیر اندازی ها و تعقیب و گریزهای ماموران خواهد شد و دیگر بر نخواهد گشت، همچنینن دانش اموزان بلوچ بصورت پیوسته شاهد قربانی شدن اطرافیان خود با شلیکهای بی ضابطه از سوی نیروهای امنیتی میباشند و میبینند چه بی سر و صدا مردم اطرافشان قربانی میشوند و همچنین این را هم باید افزود که بسیاری از کودکان بلوچ گاها شاهد اعدام نزدیکان خود با جرایم و پوششهای مختلف از سوی دستگاههای قضایی بوده اند و از این بابت نتنها مجبور به ترک تحصیل شده اند بلکه مسیر زندگی شان به کلی تغییر کرده است.
۵_ضعیف بودن بنیه ی ابتدایی اموزش؛ بسیاری از دانش اموزان بلوچ گاها تا حد سیکل و دیپلم به تحصیل میپردازند وبعد از ان توفیقی در ادامه تحصیل نمیبینند و پیوسته در واحدهای درسی خود رفوزه یا مردود میشوند که این به دلیل ضعیف بودن بنیه اموزشی این دسته از دانش اموزان است که با سهل انگاری اموزگارن خود تا این حد پیش رفت کرده اند اما با ورود به مدرسه جدید از پیشرفت تحصیلی باز میمانند و پیوسته مردود میشوند.
۶_ تبعیضات در استخدامیهای دولتی؛ قطعا بیشتر کسانی که فرزندان خود را تشویق به تحصیل میکنند امید دارند روزی یکی از مناصب دولتی یا حداقل شغلی را تصاحب بکنند و از مزایای ان بهرمند گردند. اما در بلوچستان این امید برای بسیاری از مردم ضعیف است چرا که بعضی از والدین با تجربه این تبعیضات در زندگیخود یا مشاهده انها بر این اعتقاد هستند که فرزندانشان از اینده ی روشنی بعد از اتمام تحصیل برخوردار نخواهند بود به همین علت بعد از خارج کردن فرزندانشان از مدرسه انها را به سمت یادگیری مشاغل فنی تشویق میکنند تا به ظن خود به اینصورت بتوانند مشکل بیکاری فرزندان خود را در اینده حل بکنند. این تفکر حتی در بین خود دانش اموزان نفوذ کرده است و باعث شده که انها با این توجیح از ادامه تحصیل خود صرفنظر بکنند.
عوامل بوجود امدن این علتها: به قطع یقین مهم ترین عامل در بوجود امدن این علتها که منجر به بازماندن کودکان بلوچ از ادامه تحصیل شده است سیاستهای غلط و تبعیض امیز و حتی گاها سیستماتیک اعمال شده از سوی حاکمیت در بلوچستان است و این مشکل در وهله اول با اصلاح سیاستها و همچنین رفع این موانع و بستر سازی مناسب از سوی خود حاکمیت رفع خواهد شد و در غیر اینصورت هیچگونه راهی برای حل این معضلات وجود نخواهد داشت.
عدالت نیوز:
سهراب درخشان
#بلوچ_وبلوچستان_مظلوم
طبق امار اموزش و پرورش، استان سیستان و بلوچستان دارای ۵۶۲٫۲۲۰ دانش اموز میباشد که اضافه از این امار حدود صدهزار دانش اموز دیگر از ادامه تحصیل بازمانده اند و این یعنی این که از هر شش کودک بلوچ یک کودک نمیتواند به تحصیل ادامه بدهد. در این نوشته میخواهیم به عوامل دخیل در بازماندن کودکان بلوچ از ادامه تحصیل بپردازیم.
۱_عدم وجود پشتوانه اقتصادی برای ادامه تحصیل؛ بنا بر امار ارایه شده توسط مرکز امار، شهروندان بلوچستان در میان سایر استانهای کشور کمترین درامد مالی را دارند و این تنها به دلیل نبود اشتغال برای مردم این استان است.
برای پی برن به عمق فاجعه بیکاری در بلوچستان کافیست به امار فرماندار سراوان اشاره بکنیم که میگوید بیش از ۸۰ درصد مردم این شهرستان بیکار هستند.
همچنین به آماری که نماینده خاش در مجلس شورای اسلامی اشاره کرد واعلام نمود که 70 درصد جمعیت بلوچستان بیکار وگرفتار فقر هستند.
به مراتب این امار در مناطقی همچون نیکشهر یا دلگان و اکثر شهرهای در حاشیه و دور از مرکز بالاتر است.
حال سوالی که پیش می اید این است که یک پدر بیکار چگونه میتواند مخارج تحصیل فرزند خود را تهیه بکند؟
پدری که تنها دغدغه اش سیر کردن شکم بچه هایش است، قطعا الویتهای مصرفی خود را در نیازهای ضروری همچون خوراک و پوشاک میبیند و حتی چنین شخصی برای براورده کردن نیازهای خانواده فرزند خود را در سنین کودکی تشویق به کار میکند. پس میبینیم که فقر و معضل بیکاری تاثیر بسیار بالایی در امر بازماندن کودکان بلوچ از تحصیل ایفا میکند.
۲_نبود فضای مناسب اموزشی؛ واضح است که ضروری ترین امر بعد از اموزگار و کتاب فضای مناسب اموزشی برای تحصیل است اما متاسفانه از نظر کمبود فضای اموزشی بلوچستان دارای بالاترین مقام در این ضمینه است.
در بعضی از مناطق بلوچستان مشاهده شده است که دانش اموزان برای تحصیل مسافتی حدود چهل کیلومتر را روزانه طی میکنند که به همین دلیل بعضا دچار حوادث ترافیکی میشوند، در برخی از مناطق بلوچستان که از فضای اموزشی برخوردار هستند وضعیت فیزیکی مدارس به گونه ای است که به هیچ وجه با استانداردهای اولیه اموزشی همخوانی ندارد.
و این موضوع را بر نبود امکانات ضروری همچون تخته، میز و نیمکت و همچنین سیستم سرمایشی و گرمایشی مناسب افزود و وجود مدارس کپری وگاها مدارسی که به زیر آفتاب و سایه درختان دایر گردیده است که تقریبا این ضعف بیشتر مدارس این استان را در بر میگیرد.
۳_رفتار تبعیض امیز و تحقیرگونه اموزگاران غیر بومی؛ استخدام و استفاده از نیروی کار غیربومی در آموزش و پرورش و عدم درک صحیح از واقعیت منطقه و عدم دلسوزی نسبت به اینده فرزند بلوچ از جمله دیگر و مهم ترین علایل افت تحصیلی دانش آموز بلوچ است.
باتوجه به رویکرد غیر سیاسی و عمدا نظامی و سیستم غالبی مذهبی در بلوچستان مشاهده شده که آموزگاران با گرایش های سیاسی ،مذهبی وارد حوزه آموزشی در بلوچستان گشته و با همان دید سیستم حکومتی به امر مقدس آموزش پرداخته و برخورد توام با تحقیر و طردی با دانش اموزان بلوچ داشتنه اند.
نباید فراموش کرد که معلمین نیز همچون سایر مردم خالی از احساسات قومی و مذهبی نیستند و این احساساتشان گاها در قالب تبلیغ مذهب یا تحقیر عقاید و رسوم دانش اموزان نمود پیدا میکند و حتی برای بسیاری از ما پیش امده است که این احساسات قومی و مذهبی معلمین در قالب نفرت و انتقام کشی از دانش اموزان بروز پیدا میکند که این رفتارها باعث سرشکستگی دانش اموزان و دلزدگی انها از فضای اموزشی میشود.
همچنین باید توجه داشت که با توجه به وضعیت بغرنج منطقه که از فقر،محرومیت و بنیه ضعیف آموزشی رنج می برد یک معلم بومی با توجه به شناخت منطقه ای و تلاشی همراه با دلسوزی می تواند بر این فقر تحصیلی تاثیر مثبتی بگذارد اما همانگونه که اشاره کردیم معلمین غیربومی درک صحیحی از واقعیت های منطقه ندارند و با گرایش سیستم حکومتی سعی در هر چه فقیر تر شدن بنیه آموزشی در بلوچستان پرداخته اند.
۴_مسایل عاطفی؛ بسیاری از کودکان بلوچ به دلایل مختلف دچار ناراحتی های عاطفی هستند که این ناراحتی ها در سرنوشت و زندگی انها تاثیر گذار خواهد بود. به دلیل حاکم بودن فضای امنیتی بر بلوچستان از سوی نیروهای امنیتی کودکان بلوچ به علت سن پایین شان بیشترین اسیب را از این وضعیت موجود میبینند.
بنا بر دیده ها بعضی از کودکان بلوچ به علت شغل گازوئیل کشی پدرشان در کلاس درس به جای توجه دادن به توضیحات معلم به فکر پدر خود هستند که ایا دوباره میتوانند او را بینند یا اینکه او هم همچون بسیاری دیگر شکار تیر اندازی ها و تعقیب و گریزهای ماموران خواهد شد و دیگر بر نخواهد گشت، همچنینن دانش اموزان بلوچ بصورت پیوسته شاهد قربانی شدن اطرافیان خود با شلیکهای بی ضابطه از سوی نیروهای امنیتی میباشند و میبینند چه بی سر و صدا مردم اطرافشان قربانی میشوند و همچنین این را هم باید افزود که بسیاری از کودکان بلوچ گاها شاهد اعدام نزدیکان خود با جرایم و پوششهای مختلف از سوی دستگاههای قضایی بوده اند و از این بابت نتنها مجبور به ترک تحصیل شده اند بلکه مسیر زندگی شان به کلی تغییر کرده است.
۵_ضعیف بودن بنیه ی ابتدایی اموزش؛ بسیاری از دانش اموزان بلوچ گاها تا حد سیکل و دیپلم به تحصیل میپردازند وبعد از ان توفیقی در ادامه تحصیل نمیبینند و پیوسته در واحدهای درسی خود رفوزه یا مردود میشوند که این به دلیل ضعیف بودن بنیه اموزشی این دسته از دانش اموزان است که با سهل انگاری اموزگارن خود تا این حد پیش رفت کرده اند اما با ورود به مدرسه جدید از پیشرفت تحصیلی باز میمانند و پیوسته مردود میشوند.
۶_ تبعیضات در استخدامیهای دولتی؛ قطعا بیشتر کسانی که فرزندان خود را تشویق به تحصیل میکنند امید دارند روزی یکی از مناصب دولتی یا حداقل شغلی را تصاحب بکنند و از مزایای ان بهرمند گردند. اما در بلوچستان این امید برای بسیاری از مردم ضعیف است چرا که بعضی از والدین با تجربه این تبعیضات در زندگیخود یا مشاهده انها بر این اعتقاد هستند که فرزندانشان از اینده ی روشنی بعد از اتمام تحصیل برخوردار نخواهند بود به همین علت بعد از خارج کردن فرزندانشان از مدرسه انها را به سمت یادگیری مشاغل فنی تشویق میکنند تا به ظن خود به اینصورت بتوانند مشکل بیکاری فرزندان خود را در اینده حل بکنند. این تفکر حتی در بین خود دانش اموزان نفوذ کرده است و باعث شده که انها با این توجیح از ادامه تحصیل خود صرفنظر بکنند.
عوامل بوجود امدن این علتها: به قطع یقین مهم ترین عامل در بوجود امدن این علتها که منجر به بازماندن کودکان بلوچ از ادامه تحصیل شده است سیاستهای غلط و تبعیض امیز و حتی گاها سیستماتیک اعمال شده از سوی حاکمیت در بلوچستان است و این مشکل در وهله اول با اصلاح سیاستها و همچنین رفع این موانع و بستر سازی مناسب از سوی خود حاکمیت رفع خواهد شد و در غیر اینصورت هیچگونه راهی برای حل این معضلات وجود نخواهد داشت.
عدالت نیوز:
سهراب درخشان
#بلوچ_وبلوچستان_مظلوم
No comments:
Post a Comment