Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

اعتراف دو تبعه افغانستان به همکارى با سپاه پاسداران -- کاردار افغانستان در تهران در پى بازداشت "دو جاسوس ايران" احضار شد

دبى- العربيه.نت فارسى
در پى بازداشت دو تن به اتهام "جاسوسى براى ايران" در افغانستان، کاردار کابل در تهران به وزارت امور خارجه ايران احضار شد.

اين احضار که روز پنجشنبه 10-5-2012 رخ داد، به گفته رسانه هاى ايرانى " در اعتراض به جوسازی های منفی رسانه ای افغانستان بر علیه سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل" صورت گرفته است.

شاه مردان قل، کاردار سفارت افغانستان آن گونه که خبرگزارى ايرنا به نقل از اداره روابط عمومی وزارت امورخارجه ایران آورده است، با محسن پاک آیین رییس ستاد افغانستان اين وزارتخانه ديدار کرده و در جريان نگرانى ايران از پيامدهاى امنیتی پیمان استراتژیک آمریکا با افغانستان قرار داده شده است.

دولت ايران مى گويد که از ابقای پایگاه های نظامی امريکايى در افغانستان بيمناک است. علاوه بر اين از اينکه برخی رسانه ها بر علیه جمهوری اسلامی ايران فعاليت مى کنند اظهار ناخوشنودى مى کند.

کاردار سفارت افغانستان در مقابل، تاکيد کرده که کابل خواهان استحکام و تقویت مناسبات برادرانه دو کشور است.

اعترافات دو متهم به جاسوسی

ليکن از سوى ديگر از کابل خبر مى رسد که نيروهاى امنيتى افغانستانى دو تن را به اتهام جاسوسى براى ايران بازداشت کرده اند و نزد آنها تعدادى "ريموت کنترول ماين" (مين هاى کنترل از راه دور) يافته اند.

در گزارشى که وبگاه "گران افغانستان" به نقل از "کابل پژواک" در تاريخ 18 ثور (دوشنبه 7-5-2012) منتشر کرده آمده است: نيروهاى امنيتى از بازداشت دو تن به اتهام جاسوسى براى ايران و به دست آوردن ريموت کنترول ماين ها با سيستم جديد که در کارخانۀ سپاه پاسداران ساخته شده، خبر دادند. يک منبع امنيتى، امروز (18ثور) نوار ويديويى را به دسترس آژانس خبرى پژواک قرار داده، که جريان اعترافات آنها به نام هاى سيدکمال و سيدحسين در آن ضبط است.

طبق اين گزارش "سيد کمال ميگويد که وى در سال 1375 هـ. ش. (1996 م) به ايران مهاجر شد و آنجا، در يک غند سپاه پاسداران شامل گرديد و تعليمات نظامى را فراگرفت. وى علاوه ميکند: در همين سال که حکومت مجاهدين سقوط کرد، ايرانى ها براى آنها يک طرح و برنامه اى را دادند مبنى براينکه از جمع مهاجرين مقيم ايران، در نظر دارند يک سپاه منظم تحت پوشش سپاه محمد، بسازند".

سيد کمال بنا بر گزارش فوق، جزئيات و مراحل همکارى خود را با حکومت ايران از آغاز تشکيل سپاه محمد تا سقوط کابل و پس از آن تشريح ميکند. او تعريف مى کند که دو ماه قبل، يکتن از اعضاى سپاه محمد به نام حاجى مُحسن، يک بيک با چهار ريموت کنترول را به او داده تا نگهدارى نمايد. اين شخص ميگويد: ماين کنار جاده، از فاصلۀ پنج کيلومترى انفجار داده ميشد.

او شرح ميدهد که "هر کدام اين ريموت کنترول ها، در يک زمان ظرفيت ده انفجار و تايم دهى براى انفجارها را دارد، که وى و همکارانش در تهران، مشهد و شهر هاى ديگر ايران، در مورد آنها آموزش ديده اند".

گزارش از فرد ديگر که سيد حسين نام دارد و ميگويد باشندۀ ولايت ميدان وردگ است خبر ميدهد. اين فرد تشريح مى کند که "ايرانى ها وى را به نام اينکه امريکا، فلسطينى ها و عراقى ها را بدبخت کرده و حالا ميخواهد افغانستان را نيز بدبخت بسازد، تحريک کرده اند".

وى ضمن ذکر اسمهاى دو همکار خود به نامهاى هراتى و حسينى شرح ميدهد که "از چند سال بدينسو، مصروف انتقال اسناد محرم از کابل به مشهد ايران بوده و هربار از بابت انتقال اين اسناد، پول نيز به دست آورده است".

او از مواد منفجره هم سخن ميگويد. به گفته اين شخص با استفاده از قوطى روغن و سيم و ريموت کنترولى که در تلويزيون وجود داشت، يک ماين را ساخته و به او داده اند. قرار بود که اين ماين در سرک افشار جابجا شود و آن را توسط ريموت انفجار بدهند، اما قبل از انفجار از سوى نيروهاى امنيتى خنثى شده است.

No comments:

Post a Comment