مملكت فارسستان و يا فارسستان اتنيك منطقه سكونت پيوسته فارس زبانها در ايران است. اين منطقه به تقريب به جز شمال، غرب و جنوب شرقي ايران باقيمانده نواحي شرقي، مركزي و جنوبي آنرا در بر مي گيرد. فارسستان اتنيك حدود ٥٠ درصد از كل مساحت ايران و حدود ٣٠ در صد از كل جمعيت آنرا تشكيل مي دهد. ٦٥ تا ٧٥ درصد از جمعيت فارسستان را فارس زبانان تشكيل مي دهند. مملكت فارسستان از استانهاي سمنان، خراسان جنوبي، يزد، كرمان و بخشهائي از استانهاي اصفهان، فارس، تهران، قم، خراسان رضوي و مركزي تشكيل مي شود. در اينجا تاكيد بر كلمه "بخشهائي" ضروري است زيرا قسمت عمده اي از استانهاي تهران، قم و مركزي جزئي از آزربايجان اتنيك، بخشي از خراسان رضوي جزئي از افشار يورد و بخشهائي از استانهاي اصفهان و فارس جزئي از قاشقاي يورد و لرستان اتنيك اند. فارسستان با داشتن تراكم جمعيتي كمتر از ٢٠ نفر در كيلومتر مربع، پس از بلوچستان و لارستان، داراي كمترين تراكم جمعيتي در ميان ممالك و يا مناطق ملي ايران است (مقايسه كنيد با تبرستان-مازندران اتنيك با تراكم جمعيتي ٢٣٠ نفر در كيلومتر مربع، آزربايجان اتنيك با تراكم جمعيتي بيش از ٧٠ نفر در كيلومتر مربع و كردستان اتنيك با تراكم جمعيتي ٤٠ نفر در كيلومتر مربع). برخي از شهرهاي فارسستان اتنيك عبارتند از: دماوند، محلات، دليجان، خمين، مشهد، قائنات، سبزوار، تربت حيدريه، نيشابور، تربت جام، فردوس، طبس، تايباد، اصفهان، شهرضا، نجف آباد، گلپايگان، خوانسار، كاشان، نائين، اردستان، نطنز، شيراز، كرمان، جيرفت، رفسنجان، بم، بافت، بندرعباس، يزد، سمنان، دامغان، گرمسار (قشلاق)، ....
بخش اعظم فارسستان اتنيك بي آب و كم آب و از صحراها تشكيل يافته است. دشتهاي مشهور ايران يعني دشت كوير (٢٠٠٠٠٠ كيلومتر مربع) و دشت لوت (١٦٦٠٠٠ كيلومتر مربع) در فارسستان قرار دارند. در بخشهاي داخلي و شرقي فارسستان، مقدار باران سالانه بسيار پائين و حدود ٣ تا ١٥ سانتيمتر مكعب و در قسمتهاي كوهستاني شمالي و غربي آن حدود ٢٠ سانتيمتر مربع است. به علت حرارت بسيار بالا و بي آبي، در قسمتهاي داخلي و شرقي فارسستان، كشاورزي و دامداري توسعه نيافته است. فارسستان به لحاظ منابع زيرزميني مملكتي نسبتا غني است. با شكست انقلاب مشروطه در سال ١٩٠٥ و بعدها ساقط نمودن دولت تركي آزربايجاني قاجار توسط كودتاي استعماري رضاخان و پس از دست به دست گشتن حاكميت سياسي ايران از تركان به فارسها، فارسستان به مركز اقتصاد، تجارت، فرهنگ، صنايع، توريسم و سياست كشور تبديل شده است. پيشتر آزربايجان اين نقش را بر عهده داشت. دولتين پهلوي و بويژه جمهوري اسلامي بخش اعظم منابع و درآمدهاي دولت ايران را – كه اساسا از صدور نفت و گاز مملكت عربستان-الاحواز و يا منطقه ملي عرب نشين بدست مي آيد- صرف سرمايه گذاري در فارسستان نموده و در نتيجه فارسستان قومي به سرعت توسعه يافته و در حال حاضر به پيشرفته ترين مملكت ايران مبدل گشته است. امروزه همه مراكز تصميم گيري و دستگاههاي اجرائي كشور در شهر تهران قرار دارند. در اين شهر دهها هزار كارمند و بروكرات ساكن مي باشند. شمار مراكز دانشگاهي و آكادميك واقع شده در تهران به تنهائي از بقيه كشور بيشتر است. منطقه اصفهان فارسستان مركز صنعتي كشور و منطقه مشهد از مراكز توريسم مذهبي آن است. همه فرودگاههاي بين المللي ايران (به جز تبريز كه در آزربايجان واقع است) در فارسستان (تهران، اصفهان، شيراز، .....) قرار دارند. در جمهوري اسلامي ايران به عنوان سياستي اصولي، تقريبا همه رهبران و مديران طراز اول كشور، ولي فقيه، رئيس جهمورها، اكثريت مطلق روسا و اعضاي نهادهائي مانند شوراي امنيت ملي، مجمع تشخيص مصلحت نظام، مديران صدا و سيما و وزارتخانه ها (بويژه وزارتخانه هاي كليدي كشور، آموزش و پرورش، خارجه، فرهنگ و ارشاد، اطلاعات، ....)، فرماندهان عاليرتبه نيروهاي مسلح و .... از ميان فارسها و فارسستانيها انتخاب مي شوند.
تاريخ فارسستان:
فارسستان هرگز داراي دولت ملي خود و منسوب به قوم فارس نبوده است. اين سرزمين تا سال ١٩٢٥ تحت حاكميت ملل ديگر مانند اعراب (خلفاي راشدين، عباسي، اموي، دولتهاي محلي عربي)، تركمنها و تركها (غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، صفوي، افشار، قاجار، ....)، مونقولها (امپراتوري مونقول و دولتهاي مونقول ترك شده مانند هولاكوئيها، ايلخانيان، جلايريان، ....)، گيلكها (ديلميان، بويه)، سيستانيها (صفاري)، لكها (زند) و .... بوده است. اراضي فارسستان پس از ساقط شدن سلسله ساساني به مدت قرنها تحت حاكميت دولتهاي عربي قرار داشته است. پس از آن دولتهاي محلي كم عمر تاجيك كه با فارسها خويشاوند زباني شمرده مي شوند، مانند ساماني و طاهري (دولتي تاجيك در شرق خراسان، وابسته به خلافت عربي و عميقا تاثير فرهنگ و سنن عرب) بر بخشهائي از فارسستان امروزي حكم رانده اند. با ظهور توركان در صحنه خاورميانه، اين مملكت به همراه ديگر مناطق ملي در ايران امروزي تحت حاكميت دولتها و امپراتوريهاي تورك قرار داشته است. بسياري از اين دولتهاي تورك آزربايجاني بوده اند (جلايري، ايلخاني، قاراقويونلو، آغ قويونلو، صفوي، افشار و قاجار). در اين دوره، همواره آزربايجان بر فارسستان حكم رانده است. علاوه بر امپراتوريها و دولتهاي بزرگ تورك كه بر همه فارسستان تسلط داشته اند، دولتهاي محلي تورك چندي نيز بوده اند كه مستقلا و يا به طور موازي منحصرا بر بخشهائي از فارسستان حاكم بوده اند. اين دولتها را مي بايست دولتهاي توركي فارسستان ناميد. از دولتهاي محلي تورك فارسستان مي توان دولتهاي سلجوقيان كرمان، اتابكان فارس (سالغوريان)، قوتلوق خانيان (قاراختائيان كرمان)، اينجوئيان (آل مظفر) و غيره را نام برد. تاريخ فارسستان در دوره حاكميت اعراب بخشي از تاريخ سياسي و فرهنگي عرب، و در دوره حاكميت هزار ساله توركان بخشي از تاريخ سياسي و فرهنگي تورك است.
فارسها و تركيب ملي فارسستان:
بر خلاف مشهور اكثريت مردم ايران فارس نبوده، ترك اند. واقعيت آن است كه فارسها علي رغم در دست داشتن دولت ايران، بزرگترين اقليت ملي در ايران اند و كمتر از يك سوم جمعيت كشور را تشكيل مي دهند. زبان فارسي كنوني آميخته اي از زبانهاي ايراني و عربي است. به لحاظ فيزيوتيپ فارسها از گروههاي نامتناجس تباري، قومي، زباني و فرهنگي تشكيل شده اند. قوم فارس فعلي با قوم پارس باستاني نه تنها يكي نيست بلكه ادامه مستقيم آن نيز نميباشد. قوم فارس زبان امروزي به لحاظ تباري آميخته اي از گروههاي گوناگون شامل بوميان غيرايراني زبان، هند و ايرانيهاي قديم، اعراب، مونقولها و توركان اند كه با گذشت زمان و بويژه در سده هاي اخير و در اثر پديده دگرگشت زباني، به زبان فارسي متكلم گشته اند. آن دسته از فارسها كه در ادبيات قوميتگرايانه فارسي اصطلاحا پارسي اصيل و آريائي ناميده مي شوند، به لحاظ فيزيوتيپ عموما سياه چرده و بيشتر شبيه پاكستانيان و هندوستانيان اند و كوچكترين شباهتي با اروپائيان ندارند. نزديكترين خويشاوند فارسها، دريهاي افغانستان و تاجيكهاي آسياي ميانه اند. اما خويشاوندي اينها نيز صرفا زباني است و نه نژادي-تباري. فارسها همچنين با ديگر ملتهاي ايرانيك زبان مانند لرها، كردها، بلوچها، گيلكها، تبريها و لارها خويشاوند زباني و نه نژادي-تباري شمرده مي شوند.
در فارسستان قومي گروههائي منسوب به همه ملل ساكن در ايران اعم از ترك، عرب، لر، كرد، گيلك، تبري، تاجيك، پشتون، تركمن و غيره مسكن گزيده اند. همچنين در اين سرزمين دهها گروه قومي ايرانيك زبان، اما غيرفارس كم شمار مانند سمناني، رازي، كشه اي، سويي، وانيشوني، ولاترو، زفره اي، گزي، كفو، سده هي، يارندي، خوري، لاسگردي، سنگسري، سورخه اي، شهميرزادي، وفسي، كوهكي، گازرخاني، باشگردي، برينگاني، ماسرم، پاپون، دواني، .... ساكنند. اين اقوام كم شمار غيرفارس كه داراي زبانهاي مستقل ايرانيك اما غيرمكتوب بوده و از هرگونه حقوق ملي و قومي خويش محروم مي باشند، به سرعت در ميان فارسها به تحليل ميروند. تركها پس از فارسها پرشمارترين گروه ملي فارسستان اند. در استانهاي خراسان رضوي، اصفهان، فارس و كرمان گروههاي بسيار انبوهي از تركان ساكن اند. برخي از اينها مانند گروههاي منسوب به اتحاديه ايلات تركي قشقائي، خمسه، بوچاقچي، شاهسون، افشار و ... داراي سازمان طائفه اي و در موارد بسيار اندكي كوچنده اند. تركان فارسستان، دياسپوراي تركان آزربايجان در اين مملكت شمرده مي شوند. نيمي از جمعيت شهر تهران، پايتخت كشور را كه بر مرز مشترك مملكت آزربايجان و مملكت فارسستان قرار دارد تركها تشكيل مي دهند. اين شهر به سبب همين موقعيت استراتژيك خود از سوي شاه ترك و موسس دولت آزربايجاني قاجاريه، آغا محمدخان قاجار به پايتختي انتخاب شده بود.
برخي از مختصات حدود و مرزهاي فارسستان
الف- مرزهاي فارسستان و مناطق ترك يعني آزربايجان، افشار يورد و قاشقاي يورد محتاج توجه جداگانه اند. مرزهاي ملي مابين دو مملكت آزبايجان و مملكت فارسستان در نواحي جنوبي و شرقي استانهاي تهران، قم، مركزي قرار دارند. مناطق غربي و شمالي اين استانها به آزربايجان تعلق دارند. در متون تاريخي نيز همواره مرزهاي جنوبي آزربايجان در عراق عجم تصوير شده است. مرزهاي فارسستان اتنيك با افشار يورد در استانهاي خراسان شمالي و خراسان رضوي و مرزهاي فارسستان اتنيك با قاشقاي يورد در استانهاي اصفهان و فارس قرار دارند.
ب- برخي از شهرهاي در حال حاضر عمدتا فارس زبان مانند همدان، قزوين و ساوه در داخل مرزهاي آزربايجان قرار دارند. اين شهرها كه تا آغاز قرن بيست همه و يا اكثريت مطلق اهالي آنها ترك بوده اند، در اثر سياستهاي يكسان سازي قومي و فارسسازي تغيير زبان داده و به فارسي متكلم شده اند. با اينهمه از آنجائيكه همه اين شهرها در جغرافياي تاريخي آزربايجان قرار داشته، امروز نيز داراي محلات ترك نشين بوده و مانند جزيره اي در ميان دريائي از روستاهاي ترك پيراموني محاصره شده اند شهرهائي آزربايجاني بشمار مي روند. فارس زبان شدن اينگونه شهرهاي آزربايجاني، نه محصول سير طبيعي تاريخ و تاثيرات متقابل زباني، بلكه در اثر سياستهاي آسيميلاسيونيست و تبعيض و تضييق دولتي بر عليه زبان و فرهنگ تركي است. عموما با تغيير زبان دادن اهالي شهرهاي آزربايجان، اين شهرها از جغرافياي آزربايجان خارج نمي شوند و مرزها و جغرافياي آزربايجان نيز تغيير نمي كند؛ بلكه اينگونه شهرها تبديل به شهرهاي فارس زبان آزربايجان مي گردند. به عبارت ديگر اهالي فارس زبان اينگونه شهرها، اقليت ملي فارس در آزربايجان جنوبي را تشكيل مي دهند.
ج- شهرهاي تهران، اراك (سلطان آباد) و قم در مرز فارسستان و آزربايجان قرار دارند. اين شهرها كه اغلب داراي جمعيت قابل ملاحظه ترك نيز مي باشند (تهران و قم داراي اكثريت ترك اند) به لحاظ جغرافيائي با ديگر نواحي ترك نشين پيوسته در شمال غرب ايران و يا آزربايجان جنوبي پيوسته اند.
د- افشاريورد (سلجوق) و يا ناحيه ترك نشين شمال شرق كشور، و قاشقاي يورد (قشقايستان) و يا ناحيه ترك نشين جنوب ايران را مي بايد خارج از فارسستان در نظر گرفت. البته مساله تعيين مرزهاي دقيق اين دو بويژه قاشقاي يورد محتاج كار ويژه اي است. قرار دادن اين دو منطقه ملي در داخل فارسستان، تبديل دولت منطقه اي فارسستان به دولتي فدرال در آينده را حتمي خواهد ساخت.
ل- در فارسستان علاوه بر فارسها، گروههاي منسوب به ملل ديگر از جمله ترك، عرب، لر، كرد، تركمن، .... نيز ساكن اند. تركان بزرگترين اقليت ملي در فارسستان و تركي دومين زبان آن است.
م- فارسستان به درياهاي آزاد ارتباط ندارد. ممالك جوار درياي خزر، مناطق ملي تركمنستان جنوبي، مازندران، گيلان و آزربايجان جنوبي مي باشند. در سواحل جنوب ايران نيز مناطق ملي بلوچستان شرقي، لارستان و عربستان-الاحواز قرار دارند. از سوي دولتهاي ايران براي ايجاد امكان دستيابي فارسستان به آبهاي بين المللي، سعي وافري براي آسيميله كردن و فارسسازي ملل ايرانيك زبان تبري، گيلك و لار در قوم فارس انجام مي گيرد. داده ها نشانگر آن است كه در اين امر به ويژه در مورد دو ملت گيلك و تبري كه شيعه امامي مذهبند، موفقيت نسبي نيز حاصل شده است.
بخش اعظم فارسستان اتنيك بي آب و كم آب و از صحراها تشكيل يافته است. دشتهاي مشهور ايران يعني دشت كوير (٢٠٠٠٠٠ كيلومتر مربع) و دشت لوت (١٦٦٠٠٠ كيلومتر مربع) در فارسستان قرار دارند. در بخشهاي داخلي و شرقي فارسستان، مقدار باران سالانه بسيار پائين و حدود ٣ تا ١٥ سانتيمتر مكعب و در قسمتهاي كوهستاني شمالي و غربي آن حدود ٢٠ سانتيمتر مربع است. به علت حرارت بسيار بالا و بي آبي، در قسمتهاي داخلي و شرقي فارسستان، كشاورزي و دامداري توسعه نيافته است. فارسستان به لحاظ منابع زيرزميني مملكتي نسبتا غني است. با شكست انقلاب مشروطه در سال ١٩٠٥ و بعدها ساقط نمودن دولت تركي آزربايجاني قاجار توسط كودتاي استعماري رضاخان و پس از دست به دست گشتن حاكميت سياسي ايران از تركان به فارسها، فارسستان به مركز اقتصاد، تجارت، فرهنگ، صنايع، توريسم و سياست كشور تبديل شده است. پيشتر آزربايجان اين نقش را بر عهده داشت. دولتين پهلوي و بويژه جمهوري اسلامي بخش اعظم منابع و درآمدهاي دولت ايران را – كه اساسا از صدور نفت و گاز مملكت عربستان-الاحواز و يا منطقه ملي عرب نشين بدست مي آيد- صرف سرمايه گذاري در فارسستان نموده و در نتيجه فارسستان قومي به سرعت توسعه يافته و در حال حاضر به پيشرفته ترين مملكت ايران مبدل گشته است. امروزه همه مراكز تصميم گيري و دستگاههاي اجرائي كشور در شهر تهران قرار دارند. در اين شهر دهها هزار كارمند و بروكرات ساكن مي باشند. شمار مراكز دانشگاهي و آكادميك واقع شده در تهران به تنهائي از بقيه كشور بيشتر است. منطقه اصفهان فارسستان مركز صنعتي كشور و منطقه مشهد از مراكز توريسم مذهبي آن است. همه فرودگاههاي بين المللي ايران (به جز تبريز كه در آزربايجان واقع است) در فارسستان (تهران، اصفهان، شيراز، .....) قرار دارند. در جمهوري اسلامي ايران به عنوان سياستي اصولي، تقريبا همه رهبران و مديران طراز اول كشور، ولي فقيه، رئيس جهمورها، اكثريت مطلق روسا و اعضاي نهادهائي مانند شوراي امنيت ملي، مجمع تشخيص مصلحت نظام، مديران صدا و سيما و وزارتخانه ها (بويژه وزارتخانه هاي كليدي كشور، آموزش و پرورش، خارجه، فرهنگ و ارشاد، اطلاعات، ....)، فرماندهان عاليرتبه نيروهاي مسلح و .... از ميان فارسها و فارسستانيها انتخاب مي شوند.
تاريخ فارسستان:
فارسستان هرگز داراي دولت ملي خود و منسوب به قوم فارس نبوده است. اين سرزمين تا سال ١٩٢٥ تحت حاكميت ملل ديگر مانند اعراب (خلفاي راشدين، عباسي، اموي، دولتهاي محلي عربي)، تركمنها و تركها (غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، صفوي، افشار، قاجار، ....)، مونقولها (امپراتوري مونقول و دولتهاي مونقول ترك شده مانند هولاكوئيها، ايلخانيان، جلايريان، ....)، گيلكها (ديلميان، بويه)، سيستانيها (صفاري)، لكها (زند) و .... بوده است. اراضي فارسستان پس از ساقط شدن سلسله ساساني به مدت قرنها تحت حاكميت دولتهاي عربي قرار داشته است. پس از آن دولتهاي محلي كم عمر تاجيك كه با فارسها خويشاوند زباني شمرده مي شوند، مانند ساماني و طاهري (دولتي تاجيك در شرق خراسان، وابسته به خلافت عربي و عميقا تاثير فرهنگ و سنن عرب) بر بخشهائي از فارسستان امروزي حكم رانده اند. با ظهور توركان در صحنه خاورميانه، اين مملكت به همراه ديگر مناطق ملي در ايران امروزي تحت حاكميت دولتها و امپراتوريهاي تورك قرار داشته است. بسياري از اين دولتهاي تورك آزربايجاني بوده اند (جلايري، ايلخاني، قاراقويونلو، آغ قويونلو، صفوي، افشار و قاجار). در اين دوره، همواره آزربايجان بر فارسستان حكم رانده است. علاوه بر امپراتوريها و دولتهاي بزرگ تورك كه بر همه فارسستان تسلط داشته اند، دولتهاي محلي تورك چندي نيز بوده اند كه مستقلا و يا به طور موازي منحصرا بر بخشهائي از فارسستان حاكم بوده اند. اين دولتها را مي بايست دولتهاي توركي فارسستان ناميد. از دولتهاي محلي تورك فارسستان مي توان دولتهاي سلجوقيان كرمان، اتابكان فارس (سالغوريان)، قوتلوق خانيان (قاراختائيان كرمان)، اينجوئيان (آل مظفر) و غيره را نام برد. تاريخ فارسستان در دوره حاكميت اعراب بخشي از تاريخ سياسي و فرهنگي عرب، و در دوره حاكميت هزار ساله توركان بخشي از تاريخ سياسي و فرهنگي تورك است.
فارسها و تركيب ملي فارسستان:
بر خلاف مشهور اكثريت مردم ايران فارس نبوده، ترك اند. واقعيت آن است كه فارسها علي رغم در دست داشتن دولت ايران، بزرگترين اقليت ملي در ايران اند و كمتر از يك سوم جمعيت كشور را تشكيل مي دهند. زبان فارسي كنوني آميخته اي از زبانهاي ايراني و عربي است. به لحاظ فيزيوتيپ فارسها از گروههاي نامتناجس تباري، قومي، زباني و فرهنگي تشكيل شده اند. قوم فارس فعلي با قوم پارس باستاني نه تنها يكي نيست بلكه ادامه مستقيم آن نيز نميباشد. قوم فارس زبان امروزي به لحاظ تباري آميخته اي از گروههاي گوناگون شامل بوميان غيرايراني زبان، هند و ايرانيهاي قديم، اعراب، مونقولها و توركان اند كه با گذشت زمان و بويژه در سده هاي اخير و در اثر پديده دگرگشت زباني، به زبان فارسي متكلم گشته اند. آن دسته از فارسها كه در ادبيات قوميتگرايانه فارسي اصطلاحا پارسي اصيل و آريائي ناميده مي شوند، به لحاظ فيزيوتيپ عموما سياه چرده و بيشتر شبيه پاكستانيان و هندوستانيان اند و كوچكترين شباهتي با اروپائيان ندارند. نزديكترين خويشاوند فارسها، دريهاي افغانستان و تاجيكهاي آسياي ميانه اند. اما خويشاوندي اينها نيز صرفا زباني است و نه نژادي-تباري. فارسها همچنين با ديگر ملتهاي ايرانيك زبان مانند لرها، كردها، بلوچها، گيلكها، تبريها و لارها خويشاوند زباني و نه نژادي-تباري شمرده مي شوند.
در فارسستان قومي گروههائي منسوب به همه ملل ساكن در ايران اعم از ترك، عرب، لر، كرد، گيلك، تبري، تاجيك، پشتون، تركمن و غيره مسكن گزيده اند. همچنين در اين سرزمين دهها گروه قومي ايرانيك زبان، اما غيرفارس كم شمار مانند سمناني، رازي، كشه اي، سويي، وانيشوني، ولاترو، زفره اي، گزي، كفو، سده هي، يارندي، خوري، لاسگردي، سنگسري، سورخه اي، شهميرزادي، وفسي، كوهكي، گازرخاني، باشگردي، برينگاني، ماسرم، پاپون، دواني، .... ساكنند. اين اقوام كم شمار غيرفارس كه داراي زبانهاي مستقل ايرانيك اما غيرمكتوب بوده و از هرگونه حقوق ملي و قومي خويش محروم مي باشند، به سرعت در ميان فارسها به تحليل ميروند. تركها پس از فارسها پرشمارترين گروه ملي فارسستان اند. در استانهاي خراسان رضوي، اصفهان، فارس و كرمان گروههاي بسيار انبوهي از تركان ساكن اند. برخي از اينها مانند گروههاي منسوب به اتحاديه ايلات تركي قشقائي، خمسه، بوچاقچي، شاهسون، افشار و ... داراي سازمان طائفه اي و در موارد بسيار اندكي كوچنده اند. تركان فارسستان، دياسپوراي تركان آزربايجان در اين مملكت شمرده مي شوند. نيمي از جمعيت شهر تهران، پايتخت كشور را كه بر مرز مشترك مملكت آزربايجان و مملكت فارسستان قرار دارد تركها تشكيل مي دهند. اين شهر به سبب همين موقعيت استراتژيك خود از سوي شاه ترك و موسس دولت آزربايجاني قاجاريه، آغا محمدخان قاجار به پايتختي انتخاب شده بود.
برخي از مختصات حدود و مرزهاي فارسستان
الف- مرزهاي فارسستان و مناطق ترك يعني آزربايجان، افشار يورد و قاشقاي يورد محتاج توجه جداگانه اند. مرزهاي ملي مابين دو مملكت آزبايجان و مملكت فارسستان در نواحي جنوبي و شرقي استانهاي تهران، قم، مركزي قرار دارند. مناطق غربي و شمالي اين استانها به آزربايجان تعلق دارند. در متون تاريخي نيز همواره مرزهاي جنوبي آزربايجان در عراق عجم تصوير شده است. مرزهاي فارسستان اتنيك با افشار يورد در استانهاي خراسان شمالي و خراسان رضوي و مرزهاي فارسستان اتنيك با قاشقاي يورد در استانهاي اصفهان و فارس قرار دارند.
ب- برخي از شهرهاي در حال حاضر عمدتا فارس زبان مانند همدان، قزوين و ساوه در داخل مرزهاي آزربايجان قرار دارند. اين شهرها كه تا آغاز قرن بيست همه و يا اكثريت مطلق اهالي آنها ترك بوده اند، در اثر سياستهاي يكسان سازي قومي و فارسسازي تغيير زبان داده و به فارسي متكلم شده اند. با اينهمه از آنجائيكه همه اين شهرها در جغرافياي تاريخي آزربايجان قرار داشته، امروز نيز داراي محلات ترك نشين بوده و مانند جزيره اي در ميان دريائي از روستاهاي ترك پيراموني محاصره شده اند شهرهائي آزربايجاني بشمار مي روند. فارس زبان شدن اينگونه شهرهاي آزربايجاني، نه محصول سير طبيعي تاريخ و تاثيرات متقابل زباني، بلكه در اثر سياستهاي آسيميلاسيونيست و تبعيض و تضييق دولتي بر عليه زبان و فرهنگ تركي است. عموما با تغيير زبان دادن اهالي شهرهاي آزربايجان، اين شهرها از جغرافياي آزربايجان خارج نمي شوند و مرزها و جغرافياي آزربايجان نيز تغيير نمي كند؛ بلكه اينگونه شهرها تبديل به شهرهاي فارس زبان آزربايجان مي گردند. به عبارت ديگر اهالي فارس زبان اينگونه شهرها، اقليت ملي فارس در آزربايجان جنوبي را تشكيل مي دهند.
ج- شهرهاي تهران، اراك (سلطان آباد) و قم در مرز فارسستان و آزربايجان قرار دارند. اين شهرها كه اغلب داراي جمعيت قابل ملاحظه ترك نيز مي باشند (تهران و قم داراي اكثريت ترك اند) به لحاظ جغرافيائي با ديگر نواحي ترك نشين پيوسته در شمال غرب ايران و يا آزربايجان جنوبي پيوسته اند.
د- افشاريورد (سلجوق) و يا ناحيه ترك نشين شمال شرق كشور، و قاشقاي يورد (قشقايستان) و يا ناحيه ترك نشين جنوب ايران را مي بايد خارج از فارسستان در نظر گرفت. البته مساله تعيين مرزهاي دقيق اين دو بويژه قاشقاي يورد محتاج كار ويژه اي است. قرار دادن اين دو منطقه ملي در داخل فارسستان، تبديل دولت منطقه اي فارسستان به دولتي فدرال در آينده را حتمي خواهد ساخت.
ل- در فارسستان علاوه بر فارسها، گروههاي منسوب به ملل ديگر از جمله ترك، عرب، لر، كرد، تركمن، .... نيز ساكن اند. تركان بزرگترين اقليت ملي در فارسستان و تركي دومين زبان آن است.
م- فارسستان به درياهاي آزاد ارتباط ندارد. ممالك جوار درياي خزر، مناطق ملي تركمنستان جنوبي، مازندران، گيلان و آزربايجان جنوبي مي باشند. در سواحل جنوب ايران نيز مناطق ملي بلوچستان شرقي، لارستان و عربستان-الاحواز قرار دارند. از سوي دولتهاي ايران براي ايجاد امكان دستيابي فارسستان به آبهاي بين المللي، سعي وافري براي آسيميله كردن و فارسسازي ملل ايرانيك زبان تبري، گيلك و لار در قوم فارس انجام مي گيرد. داده ها نشانگر آن است كه در اين امر به ويژه در مورد دو ملت گيلك و تبري كه شيعه امامي مذهبند، موفقيت نسبي نيز حاصل شده است.
No comments:
Post a Comment