Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

سیر تحول شعروادبیات بلوچی - پژوهشگر: عبدالسلام بزرگ زاده

به نام خدا
سیر تحول شعروادبیات بلوچی
پژوهشگر: عبدالسلام بزرگ زاده
1- تاریخچه کتابت و نگارش زبان بلوچی
زبان بلوچي در دوره‌هاي قديم بصورت كتابت درنيامده بلكه فقط بلوچها بصورت شفاهي با اين زبان تكلم ‌كرده‌اند و گاهي شعراي بلوچ حماسه‌ها و داستانهاي اين قوم را شفاهاً سروده‌اند و اين اشعار سينه به سينه نقل شده است.
در خصوص اينكه زبان بلوچي از چه زماني بصورت رسمي مطرح و كتابت شد و به نگارش درآمد، شعرا و معدودي از روحانيون و نويسندگان بلوچ در قديم به زبان بلوچي نوشته‌اند. كتاب مقدس قرآن به زبان بلوچی ترجمه شده و رادیو کراچی در سال 1949 ميلادي شروع به پخش برنامه به زبان بلوچي کرده و بعد از آن راديو كوئته پاكستان و راديو زاهدان نیز اين كار را كرده اند . می توان گفت از اين به بعد زبان بلوچي بصورت رسمي‌تر در آمده كه تهيه كنندگان و گويندگان شروع به نوشتن به زبان بلوچي نموده اند ، هم ‌اكنون صدها كتاب و ماهنامه به زبان بلوچي منتشر شده و می شود.
يك نويسنده انگليسي به نام هيوزبُلر در كتاب «اطلاعات جغرافيايي منطقه‌اي» 1908 ميلادي چاپ بمبئي در صفحات 81 تا 82 مي‌نويسد: بعضي از نويسندگان بلوچ نوشته‌هاي خود را به زبان بلوچي نوشته‌اند و به آنها دَپتَر (كتاب يا تاريخ) مي‌گويند. چند جلد از اين كتابها در موزه كتاب لندن موجود مي‌باشد. يكي از اين كتابها نوشته اوتمان كلتمي رند بلوچ مي‌باشد كه در تاريخ 1763 ميلادي نوشته شده است. اين كتاب در سال 1861 ميلادی توسط پروفسورایچ ایچ ولسن استاد دانشگاه اكسفورد به موزه كتاب لندن هديه شده است. موضوع اين كتاب ضرب المثل و داستان و شعر بلوچي است. كتابي دیگر نوشته ميركمال خان گچكي بلوچ مي‌باشد که در سال 1872 ميلادي نوشته شده و به كاپيتان اسميل میل هديه داده شده و اسميل ميل در سال 1885 ميلادي به موزه كتاب لندن هديه كرده است.
همچنین كتاب گرامر زبان بلوچي نوشته ی موكلرمان انگلیسي در تاريخ 1877 ميلادي در لندن چاپ شده و در موزه كتاب لندن موجود مي‌باشد.
همانطور که از نظر گذشت زبان بلوچي از تاريخ 1763 ميلادي به بعد به صورت مكتوب درآمده اما به صورت امروز فراگير نبوده و اگر كتابهايي هم به زبان بلوچي نوشته شده در دسترس همگان نبوده و فقط در موزه‌هاي كتاب يافت مي‌شده است.
این در حالي است كه هم اكنون كتب زيادي به زبان بلوچي نوشته شده و حتي كتابهايي از فارسي و اردو توسط مترجمين بلوچ به زبان بلوچي ترجمه و به چاپ رسيده است، در مورد نحوه نگارش زبان بلوچي نيز اقداماتي صورت گرفته كه براي افراد غيربلوچ بسيار مفید هستند و كمك مي‌كند تا بهتر و آسان‌تر بتوانند به تحقيق و پژوهش در زبان و ادبيات بلوچی بپردازند.
2- سير تحول شعر بلوچي
شعر بيان احساسات است و شاعر برحسب جامعه‌اي كه در آن زيست مي‌كند احساساتش را نسبت به فرهنگ، آداب و رسوم آن جامعه در قالب شعر بيان مي كند. شعر بلوچي نيز كه بيان فرهنگ، آداب و رسوم و حماسه‌ها و دلاوريهاي قوم سلحشور بلوچ است بيانگر مقاومت مردمي است كه براي حفظ ناموس و شرف خود در مقابل تجاوز و زورگويي بيگانگان مبارزه و در راه آرمانهاي خود جانفشاني كرده‌اند. شعرهای بلوچی از زبان پهلوانان بيان و سينه به سينه تا به امروز نقل شده‌اند.
همه قبول دارند كه هم‌زمان با تاريخ و تمدن قوم بلوچ، شعر بلوچي نيز تاريخ دارد و توسط شعرای بلوچ سروده شده هر چند مكتوب نشده اما آثاري از شعر بلوچي باقي‌مانده که سينه به سينه توسط پهلوانان نقل شده است.
براي اينكه بدانيم از چه زماني آثاري از شعر بلوچي باقي‌مانده است ضرورت دارد كه سير تحول شعر بلوچي را از همان ابتدا تا امروز بررسي كنيم براي اين بررسي مي‌توان شعر بلوچي را به سه دوره تقسيم كرد:
1- دوره شعر كهن بلوچي
2- دوره شعر ميانه بلوچي
3- دوره شعر جديد بلوچي يا شعراي معاصر
به شعر هر سه دوره به همراه نمونه‌هايي از شعر آن دوره می پردازیم:
1) دوره شعر كهن بلوچي:
شعر این دوره معروف است به شعر کلاسیک بلوچی ، آثار مکتوب و مستند از این دوره وجود ندارد بلکه اشعار این دوره بصورت شفاهی و سینه به سینه توسط پهلوانان و حماسه سرایان بلوچ به نسل های بعدی منتقل و در دوره معاصر مکتوب شده و برخی به چاپ رسیده اند.
یکی از شعرای معروف این دوره جام دُرّک ڈومبکی ملک الشعرای دربار نوری نصیر خان(1750م) می باشد. جام فرزند دُرّک فرزند کرم خان از قبیله ڈومبکی هم دوره قاضی نور محمد گنجابوی صاحب دیوان شعر فارسی جنگ نامه تحفه النصیر می باشد.
دو نمونه از اشعار جام دُرّک
1- چه گشتن ءَ دست و سرين
دوست چه گلان تاجگ‌ترين
راهدين گلين درين نگين
بانك گلين درين نگين
جام درّك ءِ ارواح و گين
وشبو و مهتابي جبين
2- صبح يات كنان ستارءَ
روزي رازقين ڈاتارءَ
لو‌‌‌‌‌‌ڑي زير و تي كتارءَ
گون دئي گوانرلوكين تارءَ
بَرگورءِ حاكم و سردارءَ
روچي رپتگان پيكارءَ
گنجين ڈهاڈرءِ دربارءَ
جام درّك ڈومبكي از شعراي معروف اين دوره است كه مجموعه اشعارش در يك ديوان تحت عنوان «دُرچين» گرد آوری شده است. يكي ديگر از شعراي اين دوره ، اولين شاعره بلوچ كه به زبان بلوچي شعر سروده ، سورچک لاشاري است البته اولين شاعره بلوچ كه به زبان فارسي شعر سروده رابعه حضداري مي‌باشد كه هم عصر با رودكي است. مي‌گويند در سال 1150 هجري قمري در زمان سلسله صفوي سورچك لاشاري براي ديدن ملك دينار حاكم كيچ و مكران به كيچ مي‌رود و هنگام ورود به كاخ ملك دينار اين اشعار را به زبان مي‌آورد:
سلام عليك ملك دينار
سخي و عاقلين ڈ اتار
مني هفت پشتگين سردار
از آنجائيكه ملك دينار نيز طبع شعرگويي و شاعري داشته در جواب سورچك لاشاري ملك دينار اين اشعار را به زبان مي‌آورد:
عليك سورچك لاشاري
كدي سرگپتگ‌ء باري
په راها گشتگ واري
به گندءِ ابرءِ ديناري
به دنت‌ءِ لیڈءِ سواري
نمونه‌هايي ديگر از شعر كهن بلوچي شعري است كه گفته مي‌شود حدود سال 770 هجري يا 1350 ميلادي سروده شده ، هنگامي كه گروهي از بلوچها از حلب به طرف بلوچستان مهاجرت مي‌كنند و در بمپور و پهره ايرانشهر فعلي ساكن مي‌شوند البته شاعر آن مشخص نيست و برخی از مورخین این موضوع را تائید نمی کنند. این شعر بصورت شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است:
مامريدون يا علي ي
دين و ايمان سيوتين
امتون پاكين نبي ي
كه جهان ءِ واجهين
اولادميرين حمزه اي گون
صوب درگاه ءَ گوزون
اچ حلب ءَ پادكايون
گون يزدءَ جيڈوين
كربلا بمپورءِ نيام ءَ
شهر سيستان منزلّین
نمونه ديگر شعر دوره كهن بلوچي شعر کلاسیک بلوچی شي‌مريد و هاني است كه شي‌مريد از هاني اينگونه مي‌خواهد:
هاني ترا شاه ءِ سرانت
اچ ما سريءَ جُنڈ مكن
ما را په نيم چمي مه چار
دل كوتلي چه‌اي نه‌انت
مهرپه بها گِپت‌ءَ نه بيت
3- پهلوانان راويان شعر بلوچي:
پهلوانان در بلوچستان روايت كننده اشعار حماسي هستند. در اکثر مواقع آنان سراينده و نوازنده تنبوره نيز مي‌باشند.
پهلوان يا همان پهلووان كلمه اي است كه از دو بخش پهلو به معناي كنار و وان به معني خوان كه ريشه فعل خواندن از مصدر وانگ در زبان بلوچي مي‌باشد. بنابراين پهلووان يعني پهلوخوان به كساني گفته مي‌شود كه صداي خوبي داشته و شعر شاعران دربار شاهان و حاكمان را با اجراي موسيقي حماسي مي‌خوانده اند.
با توجه به این که اغلب شاعران صداي خوبی نداشته اند و يا با موسيقي آشنا نبوده اند بنابراين شعر خود را به پهلوانان مي‌دادند و پهلوان نيز تمام شعر را حفظ و پس از تنظيم آهنگ در "ديوان جاه" يعني مجالس مهم در حضور خوانين و حاكمان و عموم مردم اجرا مي‌کردند. البته بعضي از پهلوانان خود نيز شاعر بوده‌اند.
تلفظ كلمه پهلووان در زبان بلوچي به پهلوان تغيير يافته. اكثر پهلوانان مشهور قوم بلوچ از دو طايفه زنگشاهي و سروش‌زهي مي‌باشند كه به حماسه سرايي مشغول بوده اند. معروف‌ترين پهلوانان عبارتند از:
1- پهلوان باربد:
ايشان از نوازندگان و موسيقي‌دانان ملي و مشهور ايران در دربار ساساني بوده و با عنايت به وجود تمدن و شهرنشيني در منطقه مكران و به دليل درگيري‌هايي كه ايرانيان با تورانيان داشته اند حضور پادشاه و سپاه ايران در اين منطقه ضروري بوده و براساس روايات شفاهي كه نقل شده و مقبره‌اي كه گذشتگان به فرهاد نسبت مي‌دهند حضور شاه ساساني و پهلوان باربد در منطقه دور از واقعیت نمي‌باشد.
2- پير چنگي:
در دوره اسلامي موسيقيدانان، نوازندگان و پهلوانان زيادي در منطقه و در دربار شاهان مي زيسته اند كه بدليل عدم وجود اسناد تاريخي نامي از آنها در دست نيست تنها سندي كه وجود دارد روايت اشعار حماسي توسط پهلوانان است كه اسامي آنان در اشعار ذكر شده، از جمله اين پهلوانان پيرجنگي است كه از گذشتگان روايت شده پير چنگي از نوازندگان و موسيقيدانان مسلمان بوده كه از طريق نواختن امرار معاش مي نموده ،هنگام پيري بر اثر نابينايي با موسيقي به ذكر مشغول و به رتبه پيرمرشدي نائل مي گردد.
3- پهلوان ڈومبكي:
از طايقه دومبكي كه شاخه‌اي از طايقه بزرگ رند است بوده و پدربزرگ مادري ميرچاكر بن مير شيهك رند و از نوادگان ميرجلال خان و از موسيقيدانان معروف بوده است كه از طرف ميرچاكر رند سردار سپاه قوم بلوچ مأموريت داشتند تا با اجراي موسيقي حماسي علاوه بر سرگرم نمودن و بيدار نگاه داشتن سپاه باعث تقويت روحيه و عزم ملي آنها باشند. وي پس از فوت ميرشيهك رند با يكي از همسران بيوه او ازدواج مينمايد.
پهلوان دومبكي در قرن 16 ميلادي مي زيسته است.
4- مير بي بگر:
سراينده، خواننده و نوازنده كه سرآمد شاعران، خوانندگان و نوازندگان عصر خود بوده، وي فرزند مير باهد و بانك باندي دختر ميرشيهك و خواهر ميرچاكر رند بوده و هنر سرايندگي و موسيقي را از پدربزرگش پهلوان دومبكي به ارث برده است.
5- پهلوان حاجي ربائط زنگشاهي:
فرزند جلب بن قادرداد از نوادگان پهلوان دومبكي ميباشد كه از مريدان و دوستداران قلندرلعل شهباز عثمان مروندي بوده و در سفر حج همسفر بوده‌اند.
اغلب با نواي موسيقي، عرفاني و غزلخواني با مرشد خود مشغول ذكر می شده است. قلندر لعل شهباز از محبتي كه نسبت به ايشان داشته در حق اولاد وي دعا نموده و همه را جزو مريدان خود مي‌خواند.
6- پهلوان غلام زنگشاهي:
فرزند حاجي ربائط بوده و هنر موسيقي را از پدرش به ارث مي‌برد و علاوه بر موسيقي حماسي از موسيقي عرفاني كاملاٌ آگاه بوده مزارش در روستاي سب سراوان در جوار مرقد صاحب از اجداد صاحبان و دراويش سراوان است دوران زندگي وي قرن 17 و 18 ميلادي مي‌باشد.
پهلوان الله‌داد مشهور به پهلوان له‌داد در دربار مهراب خان ناروئي (مهراب لنگ) (سال 1810 ميلادي) فرزند سردار سيدخان اول در بمپور مي‌زيسته است.
7- پهلوان سروَش:
بنيانگذار طايفه سروَش‌زهي مي‌باشد بدليل علاقه زيادي كه به موسيقي داشته‌اند نزد پهلوان غلام زنگشاهي به شاگردي مشغول شده و حرفه نوازندگي، خوانندگي و سرايندگي را از وي آموخته و بدرجه پهلواني نائل مي‌آيند. پهلوان غلام وي را به دامادي خويش قبول نموده و دختر خود به نام مهناز را به نكاح وي در مي‌آورند. دوران زندگي پهلوان سروَش قرن 18 و 19 ميلادي مي‌باشد.
8- پهلوان دلوَش:
از نزديكان پهلوان سروَش بوده و نزد وي به شاگردي مشغول شده و در مدت بسيار كوتاهي از هنرمندان و پهلوانان به نام عصر خود مي‌شود و باعث مي‌شود كه پهلوان سروَش دختر خود به نام نازل را به همسري ايشان در بياورد. پهلوان دلوَش داراي دو پسر به نامهاي پهلوان سروَش و پهلوان جان‌محمد و دختري به نام هوري همسر پهلوان ميرگندبن الله‌داد، بوده است. دوران زندگي وي قرن 18 و 19 ميلادي مي‌باشد.
9- پهلوان ربداد بن غلام:
وي فرزند پهلوان غلام زنگشاهي بوده و از هنرمندان مشهور و به نام بلوچستان مي‌باشد. در قرن 18 ميلادي مي‌زيسته است.
10- پهلوان الله‌دادبن ربداد:
هنر موسيقي را نزد پدرش آموخته و قصيده 400 بيتي باد و باران وي كه داستان سفرش به تمامي نقاط بلوچستان پاكستان و بلوچستان ايران و هرمزگان بوده بسيار مشهور مي‌باشد. در اين قصيده وصف احوالات آنچه ديده را بيان مي‌نمايد. پهلوان الله‌داد در قرن 19 ميلادي مي‌زيسته است.
11- پهلوان ربدادبن الله‌داد:
وي از نوابغ عصر خود بوده و هنر موسيقي را نزد پدرش الله‌داد مي‌آموزد و در سفر پدرش به نقاط مختلف بلوچستان همراه و دستیار او بوده و در قصيده باد و باران به پدرش كمك کرده است. پهلوان ربداد نيز در قرن 19 ميلادي مي‌زيسته است.
12- پهلوان بلند فرزند ربداد:
يكي از مشهورترين پهلوانان قوم بلوچ و شاگرد پدرش بوده ، نكته‌داني ظريف و سخنوري شيوا بوده است. از وي چندين داستان و روايت دليرانه و حماسي بجا مانده است ، در قرن 19 ميلادي مي‌زيسته، شش فرزند داشته كه همه ی آنها از موسيقي كاملاً بهمره‌مند و از سرآمدان عصر خويش بوده‌اند:1- پهلوان الله‌داد 2- پهلوان دلمراد 3- پهلوان بركت 4- پهلوان ميرگند 5- پهلوان ربداد 6- خانم مولد كه همسر پهلوان دادين مي‌شود.
13- پهلوان حاجي عبدالرحيم:
از طايفه زنگشاهي بوده است. شاعر و موسيقيدانان دربار سيدخان مباركي حاكم نيكشهر و لاشار و مكران سخنداني ظريف و شاعري نكته‌سنج بوده و از طبع خاصي در سرايندگي و خوانندگي بهره‌مند بوده است. از شاگردان مشهور وي مي‌توان ملاموسي ملازهي فرزند ملاابراهيم بن ملاحسن كه پدر ملاغلام قادر شاعر و حماسه سرا و موسيقيدان تواناي معاصر است را نام برد که در قرن 19 ميلادي مي‌زيسته‌اند.
14- پهلوان الله‌دادبن بلند:
فرزند پهلوان بلند و مانند پدرش هنرمندي مشهور بوده است. از استعداد سخنوري و شيوايي كلام برخوردار و منتقدي با شهامت و پهلوان مخصوص سردار سيدخان مباركي بوده، از وي چندين داستان و روايت در خصوص انتقادهاي وي بجا مانده. این پهلوان در قرن نوزدهم و بيستم مي‌زيسته است.
15- پهلوان بركت بن بلند:
وي مداح و پهلوان ديوان جاه دوست محمدخان باركزهي فرزند ميرعلي محمدخان آخرين حاكم و فرمانرواي بلوچستان در عصر رضاشاه پهلوي بوده امانتداري و موسيقيداني وي زبانزد طايفه زنگشاهي مي‌باشد و در نوازندگي سبك خاصي داشته است. قيچك وي داراي 18 سيم بوده ، وي در قرن نوزدهم و بيستم ميلادي مي‌زيسته است.
16- پهلوان علي‌محمد:
وي فرزند پهلوان بركت بن پهلوان بلند زنگشاهي بوده و در نوازندگي قيچك اجراي ويژه‌اي داشته است. اوايل انقلاب به كشور پاكستان مهاجرت و در شهر كراچي اقامت مي‌نمايد و به فعاليت هنري خود ادامه مي‌دهد. وي در نيمه دوم دهه 1380 در شهر خضدار بلوچستان پاكستان دار فاني را وداع گفت.
17- پهلوان ميرگند:
وي بزرگترين فرزند پهلوان الله‌داد بوده، شيوايي كلام وي وصف ناشدني است . در هنر نوازندگي همچون پدرش بوده استعداد خاصي داشته است. در قرن 19 و 20 ميلادي مي‌زيسته است.
18- پهلوان دلمراد:
فرزند پهلوان الله‌داد از نوادر عصر خودبوده ، در بم‌پشت و زامران شهرت فراوانی داشته و در قرن 19 و 20 ميلادي مي‌زيسته است.
19- پهلوان دادين زنگشاهي:
وي داماد پهلوان الله‌داد و همسر بانو مولد بوده است. خوش‌اندامی و خوش سيرتی وي مكمل هنر و توانايي موسيقيايي اش بوده در نزد حكام بلوچستان زندگي کرده است. در مجلس بزرگان اجراي موسيقي حماسي اجرا می کرده است. از شاگردان وي هنگام سكونت در روستاي پيشين استاد فيض محمد بلوچ قصرقندي را مي‌‌توان نام برد که پدر موسيقي بلوچستان است. وی در قرن 19 و 20 ميلادي مي‌زيسته است.
20- پهلوان ملانعمت‌الله زنگشاهي:
وي فرزند ملامصري از طايفه ملازهي و مادر وي بي‌بل از طايفه زنگشاهي بوده، از طرف مادري برادر پهلوان دادين مي‌باشد،وی حافظه بسيار قوي در حفظ اشعار حماسي داشته است.
21- پهلوان موسي زنگشاهي:
وي فرزند ملا نعمت الله زنگشاهي مي‌باشد و شاگرد پدرش بوده است. در سال 1346 جذب فرهنگ و هنر استان سيستان و بلوچستان مي‌شود، در سال 1367 دكتراي افتخاري موسيقي و نوازندگي رباب دریافت می کند. ساز تخصصي وي رباب بوده و علاوه بر شركت در جشنواره‌هاي كشوري و كسب مقامهاي شايسته، آثار زيادي از وي در آرشيو صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بجا مانده، در چندين كشور اروپايي و آمريكايي اجراي برنامه داشته است
. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان همايش سالگرد وفات اين هنرمند نامي بلوچستان را برگزار كه در آن شخصيت‌هاي زيادي حضور داشتند.
22- پهلوان دين‌محمد زمكزهي (زنگشاهي):
وي فرزند پهلوان موسي زنگشاهي كه الفباي موسيقي را نزد پدرش آموخته و در نواختن قيچك از محضر اساتيدي همچون پهلوان بلند، پهلوان دادمحمد و استاد محراب داوودي كسب فيض نموده است. در دهه اول سال 1360 جذب اداره فرهنگ و هنر استان سيستان و بلوچستان مي‌شود، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران با پُست خدماتي به ادامه كار مشغول بوده است. پهلوان دين‌محمد در اكثر جشنواره‌هاي كشوري شركت و مقامهاي شايسته‌اي كسب مي‌نمايد، در چندين كشور اروپايي اجراي برنامه داشته و هم‌اكنون در شهرستان زاهدان در اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي مشغول فعاليت و تدريس هنر نوازندگي و خوانندگي مي‌باشد. آثار بسيار زيادي در آرشيو صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به خود اختصاص داده است.
از ساير پهلوانان معاصر مي‌توان پهلوان رسول بخش زنگشاهی -پهلوان دلوش زنگشاهي (دلمراد) پهلوان گاجي رئيسي ـ پهلوان جان‌محمدبن دلوش پهلوان ـ سروش‌بن دلوش ـ پهلوان دادمحمد (نورمحمد ناروئي) ـ پهلوان بلندبن دادين بلوچزهي (واهش) ـ پهلوان جمعه زنگشاهي ـ پهلوان عبدالغفور زنگشاهي ـ پهلوان مزار زنگشاهي و پهلوان خداداد شكل‌زهي (زنگشاهي) را نام برد كه در حفظ و ترويج شعر بلوچي و انتقال آن به نسل آينده بسيار موثر بوده و نقش زيادي در توسعه زبان و ادبيات بلوچي و ماندگاري آن داشته‌اند.
شادروان استاد كمالان هوت از طايفه اصيل هوت و فرزند مراد از اهالي دشتياري بلوچستان مي‌باشد و هنر حماسه‌سرايي و خوانندگي را نزد اساتيدي همچون ملاابابکر آموخته و از مشهورترين خوانندگان سبك حماسي ايران مي‌باشدو در چندين كشور اجراي برنامه داشته است. متاسفانه جامعه هنري ايران این استاد بزرگ را از دست داد روحش شاد. در سال 86 به همت فرهنگستان هنر و با حضورخود این استاد فقید و حضور سلطان آواز ايران استاد محمد رضا شجريان و مردم هنر دوست و وطن‌پرست ایران و سیستان و بلوچستانیهای مقیم مرکز در تهران همايش بزرگداشت اين هنرمند برجسته برگزار شد.
2- دوره‌ي ميانه شعر بلوچي:
در اين دوره شعرا بيشتر روحانيون می‌باشند كه سواد عربي و فارسي را آموخته و با شعر فارسي نيز آشنايي كامل دارند، به همين دليل شعر اين دوره متأثر از كلمات و الفاظ فارسي و عربي مي‌باشد ،شعر اين دوره شعر منظم و داراي وزن و قافيه مي‌باشد معروف‌ترين شعراي اين دوره عبارتند از :
1) مولانا ميرزا ناطق مكراني (ولد نورمحمد ملازهي ساكن تسپ پنجگور و برادر پيرمحمد كه نسل پيرمحمد هنوز در پنجگور ساكن هستند ملاميرزا ناطق مكراني صاحب ديوان جوهر معظم) كه اكثر اشعار ايشان به زبان فارسي مي‌باشد.
2) ملا فاضل
3) ملا ابراهيم (و برادرش ملا بهرام)
4) ملا قاسم
5) ملا بوهير اول
6) ملا بوهير دوم
7) ملا رگام (ولد مولا محبت)
8) عزت الله پنجگوري (از دهان سیب سوران به پنجگور مهاجرت كرده)
9) ملا عبدالنبي اول
10) ملا عبدالنبي دوم
11) مست توكلي
12) ملا نورمحمد بمپشتي سراواني
13) ملا نورمحمد كوميتگي سرباز (شعر كليه شعراي قبلي بلوچ را حفظ بوده)
14) قلندر عالي‌زهي ريكي
15) ملا بهادر
16) ملا دادمحمد پرومي
17)سردار عبدالكرم ميرواڈي صاحب ديوان ياتاني دري
18) سردار ملك دينار ميرواڈي صاحب ديوان زري نود
19) استاد حسن زرگر دزكي صاحب ديوان گوناب
همانگونه كه ذكر شد اشعار اين دوره با كلمات شيرين فارسي و عربي مزين شده‌اند نمونه‌هايي از اشعار اين دوره شعر ملا ابراهيم است كه چنين سروده است:
هر سحرگاه پيش قاضي الحاجات
با يقين توحيدءَ كنان اثبات
لا شريك و لا شبيه آن ذات
عالم العلم سر و الخفيات
مستجيب بر جامع الدعوات
من كنان نعت‌ءِ سيدالسادات
تحفه پيش كنان صلوات
من وران اندوه و غم و هیهات
هر كس‌ءَ داتگ شربت اموات
جوڈ آدم بوت از گِل‌ءِ ظلمات
هم زمان با دوره ميانه شعر بلوچي حدود سال 1229 هجري روز چهارم ربيع‌الاول در بلوچستان بارندگي شديدي مي‌شود و باعث خرابي و ويراني خانه و كاشانه عده‌ي زيادي از مردم بلوچ مي‌گردد. سه تن از شعراي نامي اين دوره به نامهاي ملا بهادر، ملا عبدالنبي و ملا فاضل كه خود شاهد اين سيل‌زدگي و ويراني بوده‌اند در اين‌باره اشعاري مي‌سرايند:
ملا فاضل در اين مورد چنين سروده است:
چارات و چارشنبه‌ات ماه ربيع اولان
هجرت‌ءَ دوازده صدو بيست و نه‌ات صاحبدلان
سرسري چيرات نه گورت انت گون نگيگين مادلان
گوارگي اسپيتگنت استون گون در هكوكين شلان
در فلك نيم سما رعدءَ مصيبت گرندكتگ
نوبه نو ساعت به ساعت سرزمين پرچنڈكتگ
ناگمان ءَهرگورءَ شه كور گيابين پرشتگنت
من لدان سالوس و اشغال و پلنگي كشتگنت
چپ و راست مرداني صلوات و منادي رستگنت
تخت و بالشتان پري پيكر چه واب‌ءَ جستگنت
سَردرا و پا شپادءَ ديم په كوهان رپتگنت
مرد ناكا مدارين ناكام چه حيالان كشتگنت
ملا بهادر نيز در مورد اين بارندگي و سيل‌زدگي چنين سروده است:
ناگمان ءَ خيزتنت استون چه نيل بوئين زران
مولم‌ءَ ايران‌ءَ گون انت مثل باد سرسران
نيم آزمان‌ءَ بگوست انت ازهشي اين تيهران
من شپي لنجين كتي‌وت من وت‌ءَ سُهل و تران
رعدي هكّل و نهيبان سنگتنت بار گران
سهبت و چاپ‌ات گروگان مثل آس وانگران
ترنپ اتكنت بي‌‌گمان‌ءَ ترك ترهكت كهكران
و ملا عبدالنبي در مورد اين بارندگي و ويراني چنين سروده است:
باغچهين تمپ‌ءُ گيابين شهرءِ گيواستنت گلين
من زرءِ غرقاب كُتنت شيرمنگه و ورنا يلين
تنگهين بچ و هزار نازين جَنك شرچاملين
صورتي كڈ عروسي نرم بالشت مهپلين
شعر زمزاري
به مناسبت روزهاي عاشورا و تاسوعا در قديم در اين ايام آش عاشورا می پختند و دختران و پسران كاسه بدست دسته جمعي با خواندن اشعار زُمزاري براي گرفتن نذر و آش عاشورا به درب منازل مي‌رفتند و اين اشعار را زمزمه مي‌كردند:
حسن مُؤرتءُ حسين مُؤرتءُ
په آپ‌ءِ زمزم‌اش ششت
په چير چادراش برت
حضرت علي زورآورين
بي‌بي فاطمه پيغمبرين
هَشّان‌ءِ بي‌بي فاطمه
دانان‌ءَ درّشين ماشما
ديگان‌ءِ بي‌بي فاطمه
عاشورءُ آش‌ءِ ماشما
3) دوره جديد شعر بلوچي
اشعار شعراي معاصر بلوچ چه بيان كننده داستانها و حماسه‌هاي قديمي بلوچ باشد چه اشعار ملي، مذهبي، عشقي و ... در قالب غزل، مثنوي، رباعيات، شعر نو ... سروده شده‌اند.
اكثر شعراي بلوچ ايراني ديوان شعر بلوچي و ديوان شعر فارسي دارند. اشعار بلوچي و فارسي شعراي معاصر بلوچ برخي چاپ و در دسترس عموم قرار گرفته‌اند و برخي هنوز چاپ نشده‌اند. در اين دوره شعراي نامي و گمنام زيادي داريم. اسامي شعراي معاصر بلوچ زيادند آنچه در اين نوشته عنوان شده فقط آندسته از شعرا هستند كه نگارنده از آنها شناخت داشته و يا در مقالات و كتب مورد مطالعه نگارنده با آنها آشنا شده و يا نمونه اشعاري از آنها در دسترس بوده است. ‌
ملك‌الشعراي معاصر بلوچ شاعر نامي مرحوم جناب حضرت مولوي عبدالله روانبدپيشيني است كه مورد احترام عموم مردم بلوچ در تمام دنيا مي‌باشد. مولوي عبدالله روانبد از شعراي نامي و معاصر بلوچ است و به سعدي بلوچستان نیز معروف است.
وي يكي از روحانيون برجسته بلوچستان بوده و در فقه ، تفسير ، فلسفه و منطق و صرف و نحو استاد بوده، مولوي عبدالله روانبد جايگاه خاصي در شعر بلوچي دارد زيرا اشعار وي ساده ، روان و داراي نظم و آهنگ دل انگيزي مي‌باشد واژگان و کلمات اصیل بلوچی در اشعار خود بکار برده از كلمات فارسي و عربي نیز در اشعار بلوچي‌اش استفاده كرده که جلوه خاصي به شعر بلوچي داده ، شعر بلوچي را با مهارت و هنرنمايي قابل تحسين مزين به كلمات شيرين فارسي و عربي كرده ،در عين حال از اصيل‌ترين واژه‌ها و كلمات بلوچي بهره برده است.
مولوي روانبد شاعري بود آزاداندیش ، وطن‌دوست و عشق و علاقه ويژه‌اي به ادب و فرهنگ بلوچستان داشت و جوانان را به يادگيري علم و دانش دعوت و از جهالت و گمراهي چنين نهي مي‌كند:
مئي جوان جٹ و جاهل‌ءُ تمبل
بي وت‌ءُ رسوا بر سر بازار
علم ءُ فرهنگ ءُ دانش‌ءَ محروم
تخته مشق‌انت حيله‌ءُ آزار
نئي دپ‌ءِ لفظ‌ءُ نئي حيا چمان
نئي دل‌ءَ رحم‌ءُ نئي سرءَ اوپار
زار په ما كلپ‌ءُ كوڈگين چك‌ءَ
كنت پت‌ءِ پاگ‌ءَ سلّ‌ءُ بي‌پلگار
هر كس كه اسلام‌ءَ به بيت منكر
بلئي ما درياءَ كپ ايت گمسار
مولوي عبدالله روانبد آزادانديشي و حق‌طلبي خود را چنين بيان مي‌كند:
حق نه‌انت چيزي كه ريست مفت‌ءَ
بايدانت حق‌ءَ پد به جنت حقدار
حق‌ءِ آوازانت گوانك عبدالله
تو اگر وابينگ نئي گوشدار
مولوي عبدالله روانبد وطن‌دوستي خود را چنين بيان مي‌كند:
وشين وطن مئي مكران
هر وقت كه تئي نام‌ءَ گِران
تئي بوچو مسك‌ءَ بيت زران
تئي دلجمين گٹءُ گران
سيه بند و سبزين تيهران
گپ‌ء جننت گون جمبران
و در جايي ديگر می سرايد و از وطن مي‌گويد:
اي مكران اي مكران
دائم په تئي عهدان زران
تئي مٹ نه‌انت مازندران
وصف‌ات كنان دان دم بران
هيچ بر مبات‌ئي ليّمران
دنياءِ كهرين صَرصَران
گردون‌ءِ گشت‌ءُ چكّران
محتاج مبات‌ئي هيچ بران
چمدار به دست ديگران
مولوي عبدالله روانبد يكتاپرستي و خداشناسي خود را چنين ابزار مي‌دارد:
خالق عالم پاك اِن چه مٹ و درورءَ
ائي خبر حق اِن گوش كن‌ات صدق‌ءُ باورءَ
ذره ذره مه عالم‌ءَ كُلّ‌ءِ كائنات
ياد كنت هر يكئي به يكتايي داورءَ
هر كس زانت كه خود به خود هيچ چيز نه بيت
نقش بي نقاش‌ءَ كيا ديتگ ظاهرءَ
برخي اشعار مولوي عبدالله روانبند جمع‌آوري و چاپ شده از جمله شعر مكران كه توسط مرحوم استاد اشرف سربازي از شعرای نامي و معاصر بلوچ جمع‌آوري و در كتاب مكران چاپ شده است. اشعار ديگر مولوي عبدالله روانبد نيز در كتاب ديگري به نام اشعار مولوي عبدالله روانبد توسط دكتر عبدالغفور جهانديده تحقيق و جمع‌آوري و چاپ شده است. در سال 1377 شمسي با همت انجمن شعر و ادب چابهار و دوستداران فرهنگ و ادب بلوچستان اولين همايش بزرگداشت مولوي عبدالله روانبد برگزار و مقالات زيادي به زبان بلوچي و فارسي ارائه شد كه تا حدود زيادی نسل جوان و علاقه‌مندان به شعر و ادب بلوچ به ويژه علاقه‌مندان به مولوي عبدالله روانبد با اشعار اين شاعر نامي بلوچستان آشنا شدند .
مولوي عبدالله روانبد در شعر پيدايش انسان می گوید:
جُواني صاحب مال منالي
فريدون حشمت‌ءُ رستم كمالي
كنيزان ناگهان گوانك‌ءُ ندا بيت
پسر از مادرءَ سست‌ءُ جدا بيت
دوآپ مختلف يكجا دوچارءَ
گريت در مات‌ءِ زهدان‌ءَ قرارءَ
گلي چون تازهين برگ‌ءِ بهاري
جوان‌ءَ بر دل‌ءَ لگنت په كاري
و در جایی دیگر هدف از پیدایش انسان را بیان می کند:
دنيا مقام‌ءِ عبرت انت
اي زندگي په نوبت‌انت
مردم ادا در غربت انت
اصلي وطن مئي جنت‌انت
حركت كنيت كه بركت‌انت
كوشش شما را گون وت‌انت
هنون شما را فرصت‌انت
تخم كارءِ شرّين مدّت‌انت
و درخصوص مقصد نهایی انسان در شعر قیامت می گوید:
هما روچ كه ريست عمر حساب‌ءَ
حساب لوح محفوظ كتاب‌ءَ
گوزيت يك گردش چي آسياب‌ءَ
دو چمان نورءُ گفتار از زبان‌ءَ
دو جاه‌ءَ در نهنت درآجهان‌ءَ
جهنم يا بهشت‌ءِ جاودان‌ءَ
ادبيات نوين بلوچي
در دوره شعر جديد بلوچي شاعران زيادي شعر سروده‌اند. يكي از شعراي نامي معاصر بلوچ میرگل خان نصير مي‌باشد كه اينگونه سروده است:
بيا او مريدبيا او مريد بيا او مريد ديوانگين
بيا بيا كه ديوان‌ءِ كنون مولانگ‌ءُ مستانگين
سوتكگ ترا اشك‌ءِ زراب ما را گمان كرتگ كباب
تو هانل‌ءِ دردان زرئي ما په وطن جانا نگين
چاكرتئي دوست‌ءَ پل‌ات چما دگه ڈنگان وطن
تو سر په شيدايي شتئي ما پيهنان زندانگين
تو هانل‌ءَ اِشت‌ءُ شتئي ماڈي‌ءَ ميرين چاكرءِ
ماهانل‌ءِ ملكءِ ندون جورين بدان دلمانگين
اشتئي وطن په مكه‌ءَ لوچين ملنگان گون شتئي
مئي مكه‌ءُ ما س انت وطن نيلون وطن شاهانگين
فرق هيچ نه‌انت مئيگ‌ءُ تئي دردءَ ءُزردءِ آچش‌ءَ
توهانل‌ءِ اشك‌ءَ گنوك ماپه وطن ديوانگين
يكي ديگر از شعراي نامي و معاصر بلوچ مرحوم استاد اشرف سربازي است كه سبك ويژه خود را دارد. يكي از معروف‌ترين اشعار وي كه بصورت شعر آزاد و شعر نو بلوچي سروده شده است شعر بر كسن برزين چنال است. بر كسن يا همان بريكستون معروف‌ترين محله سياهپوست‌نشين در جنوب لندن مي‌باشد. استاداشرف سربازي مدتي در آن محله در دهه هشتاد ميلادي سكونت داشته و با مشاهده آزادي ظاهري و نسبي سياهپوستان اين شعر را در مورد پروسه آزادي سياهپوستان و انسانهاي دربند سروده است. وي درخت چنار يا چنال در حياط كالج بركستون را در شعر خود به شهادت مي‌طلبد و از درخت مي‌خواهد كه راز آزادي انسان را بازگويد و سپس به بلوچها توصيه مي‌كند كه براي آزادي همچون سياهپوستان بريكستون تلاش و مبارزه كنند و بيان مي‌كند كه آزادي چيزي نيست كه بدون تلاش و با ترس و راحت طلبي بتوان بدست آورد آزادي براي همه انسانهاست و رنگ، نژاد، قوميت و مذهب نبايد بهانه تبعيض باشد بلكه جق همه انسانهاست حتي سياهپوستان كه آزاد باشند البته با تلاش و مبارزه و اتحاد.
او بركسس‌ءِ برزين چنال
قرناني قرن‌ات گوستگنت
اسپيت‌ءُ سياه‌ءِ جيڈه‌ءِ
بازين تپاك‌ات ديستگنت
سر آسمان‌ءَ ڈكتگ
تو گون خدا نزيگ‌تري
بلي نئي چوكه ملّاءِ وڈء
كه نازهك‌ءُ ناياپتين سرءَ
ملّا زمين‌ءَ ايردنت
بلكين وتي كِردءَ پَشلّ
لِكّ انت تئي سَردائما
مِكّ انت تئي گردن مُدام
او بركسسن بُرزين چنال
تو كه خداءِ هم‌كشي
بارين بكن يك هَلَوتي
حالان بِدئي
ما را بُگش
پرچي بلوچ چو بزگّ‌انت؟
دائم
لگتمال انت چيا؟
تو
گون خدا هَلوت بكن
اِي بزّگي
اي وراي‌ءَ
جوانين سراني گاريءَ
جُست‌ءَ بكن
جُستءَ چه الله‌ءَ بكن
پرچي بلوچ چو نادَراِنت؟
نئي بندري؟
نئي چه مِنند؟
نئيكه ڈگاري چُنڈ كه؟
البت كه جنديگ اش ببيت
زانان خداءَ واهتا؟
كه
ڈيهان دَري اِي قسمت اِنت؟
زهر آتك چَنال‌ءَ بركسس‌ءِ
سكّ هِژم گِپت
چَنڈ يتي سر
ريتكنتي بَر
آ
گردنی مِكّين وتي
شرّين دماني لونج كُت
نون
گون هِژم‌ءَ نَفرَت هوري‌ءَ
دُرّ رائينتي
قسمت چيئي؟
تقدير كئي‌اِنت؟
بّڈاگ كجام باغ‌ءِ نصيب؟
ڈوهان چيا لڈي
نصيب‌ءِ گردن‌ءَ؟
كار نارَوائين وَت كني
لَڈي ميارءَ قسمت‌ءَ
من
دورءُ باريگ ديستگنت
قرناني قرن گوازينتگنت
نوزده صدءُ پنجاه‌ءُ نهه
شرشرّي‌ءَ ياداِنت من‌ءَ
اِي كالج‌ءِ
راستي كَش‌ءِ تنك‌ءِ
هما ديّوال‌ءِ
بُرزي نيمگا
نقش‌اِنت همي گال هنگتا
كه
ڈانت بي افريڈ آف فريڈم
گون
حونان كونچتا
حون اَنت كئي؟
نقش اَنت چوتاريخ‌ءِ دل‌ءَ
كه
آزاتي‌ءَ چه هچ مه ترس
گوشان پچ كن
گوش دار
دلگوش بدار
سياه‌ءَ مٹونگر كه اِدا
چومان مياتكي تردّ گنت
مَرّينگ‌ءِ حدّءَ دَرانت
پرچي گروناكنت اِشان؟
چَمّ چو نگينر
لُٹتگ مِچاچ
پونز لِپّتگ
گرانزارش چطوپَچ كوكِتگ
دنتان كواڈل‌ءِ وڈءَ
لوس چو كه گپ گپ انت
هنچين بدين بوي دَينت
گون گِندگ‌ءَ
دل بَدبكنت شانگ بگيت
گون
جِنّ‌ءُ جاتوگي وتي‌اي دروشم‌ءَ
هنگت
گروناك‌ءُ تمردانت‌اي
چيا؟
جُست‌ءَ چه تاريخ‌ءَ بكن
حون‌اش
وتي ذگرين دِل‌ءِ
چو كوري‌ءَ
رَمبيتگ‌ءُ باهينتگنت
من
گون خدا نزّيك تران
اي گپ تئي راستينت
بلي
رب‌ءَ
وتي قانودءُ رهبندي گورانت
گشتگ خدا ٹكّ ءُ دَرا
اير آرتگين درّين كتاب‌ءِ اندرءَ
راجئ كه وت شيمّوش كنت
وارتنت لگت بيگواه بيت
بلي
راج كه سرلِكّ پادكيت
ربّ
آئي‌ءِ دست‌ءَ گِريت
دان
عرش‌ءُ كُرش‌ءَ سرببيت
مَن
گون خدا نّزيك تِران‌ءُ
اچ خداءِ نيمگا
اي پنت‌ءُ سر سوچ اِت ديان
كه
رب‌ءُ بگاهورنه بنت
نشتگ خدا تحت‌ءَ وتي
بلّي بَگاءَ آپ بارت
رَبّ‌ءَ
نِزورءَ نفرت‌اِنت
آ
زوراكياني سنگت‌اِنت
تو كه وتا ليكي بلوچ
كد سيه مٹونگرهم نبئي؟
هنگت
چه من جُست كَني
كه
پرچي بلوچ چو بَزّگ اَنت؟
لج كن بلوچ
لج كن بلوچ
دنياءِ تاريخ‌ءَ بچار
تو
چه دُرها گندگ ترءِ
وت براتي‌ء كوش‌ءَ زَري‌ءِ
تو
دلما نگي آزات ببئي؟
آزات‌ءُ وت واجه ببئي؟
حيف اِنت ترا ميرين بلوچ
سالاني سال اِت گوستگنت
قرن‌اِت
پدءَ گوازينتگنت
هنگت همی زنگءَ جَنئ
كه
پرچي وتي واجه نيان؟
وت واجهي ليبئ نه اِنت
نئيكه په پنڈگ دَست كيت
عيب‌ءَ چه باسكان دربكن
رندا كمان‌اِت تير بارت
بي حون‌ءُ بي حون ريچي‌ءَ
آزاتي‌ءِ واب‌ءَ مَگند
نَدران په تئي درّين شگان
اوبركسن‌ءِ برزين چنال
ديگر شعراي دوره‌ي جديد شعر بلوچي و شعراي معاصر بلوچ عبارتند از: سيدظهورشاه هاشمي ـ آزات جالديني ـ ملك‌سعيد ـ گل‌خان نصیر ـ سماجي بلوچ ـ عبدالرحيم صابر ـ بشیرشهزاد ـ جي‌آر ملا ـ اكبر بارك‌زائي ـ حاج خدارحم شكل‌زهي ـ محمدحسين عنقا ـ صبا دشتياري ـ عطا شاد ـ عابد آسکانی _جاويد برمش ـ عبدالحق حقاني ـ شاه‌بخش شي تگر ـ فضل خالق ـ ابراهيم تاج بريسي ـ عبدالحميد حقاني ـ آدم حقاني ـ اكبرحسن ـ سيدمياد نوري ـ عبدالوهاب دامني‌فر ـ ميراحمد دهاني ـ اسلم مولم ـ زينت ثناء ـ عارف درازهي ـ گل‌محمد صالحزهي ـ خان‌صابر ـ نورمحسن ـ سيدمحمد گرگيج ـ قادربخش آبسالان ـ مجيب مجاهد ـ رفيق عابد ـ عبدالحكيم ملازهي ـ مولوي يحيي ملك‌زاده ـ علي صابر گوادري ـ گل نساء مباركي ـ حاج گلبييك گمشادزهي ـ زاهدراز گومازي ـ رحيم‌بخش نارويي _اعجاز لاشاری ـ خدابخش قنبرزهي ـ رحيم پروانه ـ عبدالحميدايرانژاد ـ ميرعمرمير ـ نوربزنجو ـ ايوب ايرانژاد ـ يارمحمد اربابي متخلص به شيدا ـ رحمت‌الله شوهاز ـ عباس علي زيمي ـ كريم‌بخش درازهي ـ عبدالمجيد روانبد ـ محمد روانبد ـ عبدالغفور پربارپيشين ـ محمدبخش درازهي ـ نظام‌الدين روانبد ـ خالد روانبد ـ ملاموسي راسكي ـ پيربخش درازهي ـ عبدالمتين روانبد ـ عبدالباسط بيدخ ـ ملاغلام قادر راسكي ـ محمديعقوب درازهي ـ بهرام پرستار ـ محمدنور پسند ـ علي‌بخش دشتياري ـ تاج محمد رییسی طائر-عبدالناصر پسند ـ رئيس‌الدين دانشمند ـ پري‌خاتون آسكاني معروف به پری آسكاني صاحب ديوان برپين جاور ـ اكبر دارات ـ عبدالرحمن روانبد ـ عبدالرحيم كريمزايي ـ ملاچمل ـ انور بيجارزهي ـ عبدالسلام بزرگ‌زاده.
اسامي شعراي پارسي گوي بلوچ:
ـ رابعه حضداري اولين شاعره بلوچ كه هم عصر با رودكي بوده
ـ مولانا ميرزا ناطق مكراني
مولانا عبدالله روانبد ـ عبدالمجيد روانبد ـ نظام‌الدين روانبد ـ عبدالمتين روانبد ـ عبدالرحمن روانبد ـ سعيدملك‌زهي فنوج ـ محمدنورطاهري سراواني ـ عبدالباسط بيدخ ـ عبدالغني رسولي ـ عبدالوهاب پرستار_یوسف ملک زاده ـ رضا ملك‌زاده ـ حميد ملك‌زاده ـ بهرام پرستار ـ محمدنور پسند ـ عبدالناصر پسند ـ علي ميركازهي ـ انور بيجارزهي ـ مولوي يحيي ملك‌زاده ـ رئيس‌الدين دانشمند ـ اكبر دارات ـ گل‌محمد 

صالح‌زهي ـ خدارحم شكل‌زهي _عبدالحکیم بهار ـ عبدالرحيم كريمزايي ـ عبدالسلام بزرگ‌زاده.


https://www.facebook.com/abozorgzade/posts/850295831692684

No comments:

Post a Comment