محمد آرمیان بلوچ har delat sitt foto.
ای مردم بلوچ بیائید اتفاقاتی را که در سر زمین ما افتاده و بر سر نوشت ما اثر گذاشته است یاد بگیریم تا نکلیف مان برای سازماندهی زندگی آینده خود روشن شود. ملتی که تارخش را نمیداند می میرد. بیائید از تجربیات تلخ و ناگوار گذشته آگاه شویم تا بدانیم در آینده چکار کنیم که از نابودی مان جلوگیری شود.
محمد آرمیان بلوچ med مولانا سید عبدالصمد ساداتی och 3 andra
وچستان
در اواسط دهه 1300 خورشیدی پس از مرگ سردار بهرام خان بارکزئی برادر زاده او دوست محمد خان بارکزئی حاکم بلوچستان گردید. او پس از مدتی کوتاه همه مخالفین محلی متمرد از حکمش را سرجای خود نشاند و حکومت یکپارچه بلوچستان را هر چند سازمان نیافته سر و سامان داد و مشغول مقدمات سامان دهی مدرن در قلمرو خود بود که اتفاقاتی پیش بینی نشده همه کوششهای مترقیانه ایشان را برای بهروزی ملت بلوچ و ترقی سرزمینش بلوچستان معطل و ناکام گذاشت. در این زمان همه ملل این منطقه با شیوه ملوک الطایفی اداره می شدند و از نظامهای سیستماتیک امروزی خبری نبود. شیر پیر بریتانیای کبیر پدر سیاست دنیا که نفوذ و تسلط کافی بر بخش عظیمی از کره زمین را داشت برنامه هائی برای اداره این منطقه در دست اقدام داشت تا بتواند در آینده اقوام و ملل این منطقه را بدون دادن تلفات انسانی و بدون صرف هزینه های هنگفت نظامی تحت اداره و کنترل خود داشته باشد و آن انتخاب افرادی مستبد و ظالم و دست نشانده برای حکمرانی بر مللی بود که بشکل ملوک الطوایفی زندگی میکردند و استقلال شان هنوز در سازمان ملل متحد به تصویب نرسیده بود.
در ایران رضا میر پنچ که مردی نه از دودمان پادشاهان قبلی بلکه فردی عادی ولی قلدر و بیرحم و معروف به چاقوکش بود نظر بریتانیا را بخود جلب کرده بود چون رضا میر پنج سرجوخه سواد کوهی همه آن شرایطی را که برنامه های دولت عظمی انگلیس را در این منطقه به اجرا درآورد داشت و بهمین دلیل با حمایت بیدریغ پیر سیاست از شغل چاقو کشی در سنگ لج تهران محل پارک شهر امروزی به حکمرانی و پادشاهی ایران زمین رسید. وقتی که انگلیس پادشاهی او را بر ایران زمین که همان پرشیا یا مناطق فارسی نشین بود تثبیت کرد و ارتشی برای او تدارک دید از او خواست که به ازاء این پاداش بزرگ نقشه های بریتانیای عظمی را در منطقه به اجراء در آورد و آن حمله نظامی و اشغال بخشی از سر زمین های همسایگان بود.
انگلیس برای موفقیت برنامه خود قبل از شروع حمله به بلوچستان بعضی از سرداران محلی منطقه سرحد را خریداری و راضی به پیوستن به لشکر تهاجمی و متجاوز رضا خان کرده بود. رضا خان در اوایل مرداد ماه سال 1307 شمسی سپهبد امان الله جهانبانی را مامور سرکوب ملت بلوچ و اشغال بلوچستان کرد. در یازدهم مرداد ماه همان سال بود که سرداران سر حد با آمادگی قبلی برای رسیدن به پاداش های بعدی همراه با مردم طوایف خود به قشون سپهبد جهانبانی پیوستند و حمله به مراکز قدرت امیر دوست محمد خان حکمران مستقل بلوچستان را شروع کردند و چون امیر دوست محمد خان غافل گیر شده و آمادگی قبلی برای مقابله با لشکری عظیم را نداشت پس از مقاومت زیاد و دادن تلفات بسیار مجبور به فرار از مقر حکمرانی خود شد و پس از جنگ و گریز بسیار بالاخره دستگیر و به تهران اعزام گردید. اگر خوانین محلی سرحد بجای پیوستن به قشون مهاجم رضا شاه به حکمران خود دوست محمد خان می پیوستند امکان اشغال و تصرف قهر آمیز بلوچستان توسط این متجاوزین امکان پذیر نبود و این یک حقیقت تلخ را باید پذیرفت که ملت بلوچ تا کنون هرچه صدمه دیده است از سرپرستان خائن خود دیده است. در تاریخ ملل خیانت خودی ها همیشه مهلک تر و کاری تر از خیانت اجانب بوده و هست.
رضا شاه درملاقات با امیر دوست محمد خان وعده بسیار و امتیازات زیادی را به حکمران بلوچستان پیشنهاد کرد تا با انقیاد و اطاعت از او در تهران زندگی کند و با خانواده اش زندگی با شکوه و خوشحالی را بگذراند. اما دوست محمد خان عاقل که نسبت به وطن و ملتش انسان خائنی نبود همه پیشنهادات وسوسه بر انگیز رضا شاه را رد کرد. در مقابل آنهمه امتیازات فوق العاده یکی از مطالبات رضا شاه این بود که حکمران بلوچ قرار داد الحاق بلوچستان را با ایران امضاء کند و دوست محمد خان که معنی آنرا می فهمید از امضاء چنین قرارداد شرمناکی نه تنها که سر باز زد بلکه رضا شاه را با کلمات انکار آمیز و شدید الحنی پاسخ گفت تا به او ثابت کند که یک حکمران وفادار به وطن است و یک خائن نسبت به ملت خود نیست.
رضا شاه از شجاعت و مردانگی دوست محمد خان خوشش آمد و ایشان را تحت تحفظ مامورین خود آزاد گذاشت تا بلکه در تصمیم خود تجدید نظر کند و به امضاء قرارداد الحاق با ایران رضایت دهد. اما پس از گذشت مدتی کوتاه دوست محمد خان کبیر به بهانه شکار به اطراف ورامین رفت و در آنجا سرهنگ محافظ خود را کشت و با چند نفر از همراهانش به سمت بلوچستان فرار کرد تا تن به امضاء چنین قرارداد ننگینی ندهد ولی بعلت خرابی جاده ها و نبودن امکانات و خراب شدن ماشینش در حوالی سمنان مجددا دستگیر و به تهران باز گردانده شد و در تاریخ 26 دیماه سال 1308 خورشیدی در تهران طناب دار را بوسه زد و رفتن به بالای دار را بر زندگی خوشحال همراه با خیانت ترجیح داد. روح مردانه اش شاد و یادش در دل ملت بلوچ تا ابد گرامی باد.
همین برنامه تجاوزکارانه انگلیس توسط مامور وفادارش رضا میر پنج چاقوکش شاه شده درمورد ملت شریف عرب در سر زمین الاحواز و ملت شریف کرد در کردستان و ملت شریف آذری در آذربایجان و ملت شریف ترکمن در ترکمن صحرا هم به اجراء آمد و بخشی از سر زمین آنان نیز اشغال گردید که همواره مورد اعتراض این ملت ها بوده و هست. با اجرای این برنامه شوم ضد بشری رضا شاه بخشی از سر زمین های پنج ملت همسایه ایران تحت سلطه و انقیاد تهران در آمد و تهران تحت انقیاد بریتانیای عظمی. از آن زمان تا به امروز همه حکمرانان ایران با نظر و حمایت پنهانی سیاسی و مالی انگلیس به حکومت رسیده و میرسند و مامور اجرای برنامه های انگلیس هستند و همین بظاهر جمهوری اسلامی امروزی که اینهمه هارت و پورت و سر و صدا و قلدربازی و دخالت در امور دیگران از خود نشان میدهد به دستور انگلیس دارد عمل میکند و فقط کافی است که اندکی از خطوط تعیین شده انگلیس تخطی کند و در فاصله یک هفته امپراتوری پوشالی اش را سرنگون خواهد دید و صدای زشت و گوش خراش شیپورش برای همیشه خاموش خواهد شد. همه این دزدی های میلیاردی که توسط مسئولین نظام جمهوری اسلامی میشود و هیچ محاسبه و مواخذه ای در کار نیست سرمایه های متعلق به این ملت بدبخت در بند است که در خارج از کشور توسط همین مسئولین هوچیگر بظاهر انقلابی به بانک هائی سرازیر میشود که صاحبان آن انگلیس های یهودی تبار در اروپا و امریکا هستند.
بلوچستان برطبق قوانین بین المللی هنوز سر زمینی آزاد است چون آخرین پادشاه و حکمرانش قراداد الحاقی را امضاء نکرده و بخاطر همین مقاومت و وفاداری به وطنش اعدام هم شده است و سرزمینش از آن تاریخ ببعد با سرکوب و قوه قهریه و ترفندهای فریب کارانه گوناگون اداره شده است و ملت در بند بلوچ پس از گذشت 86 سال تحت سلطه حکمرانان تهران نه تنها که هیچ بهبودی در زندگی اش حاصل نشده بلکه اینک در آخرین مراحل نابودی خود قرار گرفته است و چنین ظلم آشکاری بیش از این قابل تحمل نیست. این پیامی است به ملت بلوچ تا هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار شود، بپا خیزد و همراه با ما به مبارزه به پردازد. شرایط زمانی مثل سابق نیست و آزادی شما اینک در چند قدمی قرار دارد اگر شما بخواهید.
در مسیر تاریخ ملتهائی را سراغ داریم که تحت سلطه استعماری اجانب بعلت عدم آگاهی از حقوق خدادادی خود بطور کامل در شرف نابودی بوده اند ولی بمحض اینکه از خواب غفلت بیدار شده و به آگاهی رسیده اند با مقاومتی جدی در مدتی کوتاه مجددا به آزادی و استقلال کامل خود رسیده و از غلامی دیگران رهیده و به عزت و امنیت و عدالت و سربلندی رسیده اند. این کاری است که ملت بلوچ و دیگر ملل دربند ایران باید متحدا به انجام برسانند.
قابل توجه رهبر جمهوری اسلامی ایران و مسئولین ذیربط نظام باشد که اگر مسئله خودمختاری بلوچستان را در فاصله این یک سال و نیم یعنی تا پایان سال 2015 میلادی از طریق مجلس شورای اسلامی بتصویب رساندند ملت بلوچ و سرزمین بلوچستان جزء لاینفکی از کشور ایران باقی خواهد ماند و اگر این تقاضای عادلانه ملت بلوچ که به خاطر مظالم بی حد و حساب شما حکومتگران تهران که اکنون در شرف انهدام و نابودی کامل قرار گرفته است پذیرفته نشد از یکم ژانویه سال 2016 میلادی شعار ملت بلوچ از خودمختاری به استقلال تغییر خواهد کرد، جدائی و استقلال کامل. این یک اتمام حجت از سوی ملت بلوچ است تا شما بعد نگوئید که اینها تجزیه طلب هستند و ما حق کشتار آنها را داریم. ما تجزیه طلب نیستیم بلکه عدالت طلب هستیم و تمام آن حقوقی را که تحت عنوان "عدالت" قرار میگیرند خواستاریم ( اساسنامه نهضت عدالت بلوچستان ایران) را در وبلاگ www.watwajahi1.blogspot.co.ukملاحظه بفرمائید. چنین خواسته ای کجایش جرم است که شما دست به کشتار ما خواهید زد و چرا اینکار را میکنید!؟ ما که کاری به کار شما نداریم و شما چرا اینهمه کار به کار ما دارید!!!؟؟؟ ما نه به کسی ظلم میکنیم و نه بیش از این توان تحمل ظلم را داریم. اگر برنامه خودمختاری بلوچستان تا پایان مهلت تعیین شده به تصویب نرسید بنده اگر زنده و سالم ماندم در آغاز سال 2016 میلادی پرونده بلوچستان را برای کسب استقلال به سازمان ملل متحد خواهم برد و تا گرفتن نتیجه کامل و تائیدیه برای استقلال کامل بلوچستان این کوشش را با همراهی دستیارانم ادامه خواهیم داد. تقاضایم از یکایک ملت تحت ستم بلوچ اینست که یکدیگر را برای به ثمر رساندن این هدف حیاتی آماده نمایند.
تنها راه رهائی ملت بلوچ و دیگر ملل دربند در ایران از بردگی و بندگی و دریوزگی، همین راه آزاد سازی سرزمین های خویش از سلطه حکمرانان ظالم و آدمکش و غارتگر تهران است. منتظر نوشته های بعدی ام باشید تا حرکت به جلو را با هم ادامه دهیم. متشکرم.
در اواسط دهه 1300 خورشیدی پس از مرگ سردار بهرام خان بارکزئی برادر زاده او دوست محمد خان بارکزئی حاکم بلوچستان گردید. او پس از مدتی کوتاه همه مخالفین محلی متمرد از حکمش را سرجای خود نشاند و حکومت یکپارچه بلوچستان را هر چند سازمان نیافته سر و سامان داد و مشغول مقدمات سامان دهی مدرن در قلمرو خود بود که اتفاقاتی پیش بینی نشده همه کوششهای مترقیانه ایشان را برای بهروزی ملت بلوچ و ترقی سرزمینش بلوچستان معطل و ناکام گذاشت. در این زمان همه ملل این منطقه با شیوه ملوک الطایفی اداره می شدند و از نظامهای سیستماتیک امروزی خبری نبود. شیر پیر بریتانیای کبیر پدر سیاست دنیا که نفوذ و تسلط کافی بر بخش عظیمی از کره زمین را داشت برنامه هائی برای اداره این منطقه در دست اقدام داشت تا بتواند در آینده اقوام و ملل این منطقه را بدون دادن تلفات انسانی و بدون صرف هزینه های هنگفت نظامی تحت اداره و کنترل خود داشته باشد و آن انتخاب افرادی مستبد و ظالم و دست نشانده برای حکمرانی بر مللی بود که بشکل ملوک الطوایفی زندگی میکردند و استقلال شان هنوز در سازمان ملل متحد به تصویب نرسیده بود.
در ایران رضا میر پنچ که مردی نه از دودمان پادشاهان قبلی بلکه فردی عادی ولی قلدر و بیرحم و معروف به چاقوکش بود نظر بریتانیا را بخود جلب کرده بود چون رضا میر پنج سرجوخه سواد کوهی همه آن شرایطی را که برنامه های دولت عظمی انگلیس را در این منطقه به اجرا درآورد داشت و بهمین دلیل با حمایت بیدریغ پیر سیاست از شغل چاقو کشی در سنگ لج تهران محل پارک شهر امروزی به حکمرانی و پادشاهی ایران زمین رسید. وقتی که انگلیس پادشاهی او را بر ایران زمین که همان پرشیا یا مناطق فارسی نشین بود تثبیت کرد و ارتشی برای او تدارک دید از او خواست که به ازاء این پاداش بزرگ نقشه های بریتانیای عظمی را در منطقه به اجراء در آورد و آن حمله نظامی و اشغال بخشی از سر زمین های همسایگان بود.
انگلیس برای موفقیت برنامه خود قبل از شروع حمله به بلوچستان بعضی از سرداران محلی منطقه سرحد را خریداری و راضی به پیوستن به لشکر تهاجمی و متجاوز رضا خان کرده بود. رضا خان در اوایل مرداد ماه سال 1307 شمسی سپهبد امان الله جهانبانی را مامور سرکوب ملت بلوچ و اشغال بلوچستان کرد. در یازدهم مرداد ماه همان سال بود که سرداران سر حد با آمادگی قبلی برای رسیدن به پاداش های بعدی همراه با مردم طوایف خود به قشون سپهبد جهانبانی پیوستند و حمله به مراکز قدرت امیر دوست محمد خان حکمران مستقل بلوچستان را شروع کردند و چون امیر دوست محمد خان غافل گیر شده و آمادگی قبلی برای مقابله با لشکری عظیم را نداشت پس از مقاومت زیاد و دادن تلفات بسیار مجبور به فرار از مقر حکمرانی خود شد و پس از جنگ و گریز بسیار بالاخره دستگیر و به تهران اعزام گردید. اگر خوانین محلی سرحد بجای پیوستن به قشون مهاجم رضا شاه به حکمران خود دوست محمد خان می پیوستند امکان اشغال و تصرف قهر آمیز بلوچستان توسط این متجاوزین امکان پذیر نبود و این یک حقیقت تلخ را باید پذیرفت که ملت بلوچ تا کنون هرچه صدمه دیده است از سرپرستان خائن خود دیده است. در تاریخ ملل خیانت خودی ها همیشه مهلک تر و کاری تر از خیانت اجانب بوده و هست.
رضا شاه درملاقات با امیر دوست محمد خان وعده بسیار و امتیازات زیادی را به حکمران بلوچستان پیشنهاد کرد تا با انقیاد و اطاعت از او در تهران زندگی کند و با خانواده اش زندگی با شکوه و خوشحالی را بگذراند. اما دوست محمد خان عاقل که نسبت به وطن و ملتش انسان خائنی نبود همه پیشنهادات وسوسه بر انگیز رضا شاه را رد کرد. در مقابل آنهمه امتیازات فوق العاده یکی از مطالبات رضا شاه این بود که حکمران بلوچ قرار داد الحاق بلوچستان را با ایران امضاء کند و دوست محمد خان که معنی آنرا می فهمید از امضاء چنین قرارداد شرمناکی نه تنها که سر باز زد بلکه رضا شاه را با کلمات انکار آمیز و شدید الحنی پاسخ گفت تا به او ثابت کند که یک حکمران وفادار به وطن است و یک خائن نسبت به ملت خود نیست.
رضا شاه از شجاعت و مردانگی دوست محمد خان خوشش آمد و ایشان را تحت تحفظ مامورین خود آزاد گذاشت تا بلکه در تصمیم خود تجدید نظر کند و به امضاء قرارداد الحاق با ایران رضایت دهد. اما پس از گذشت مدتی کوتاه دوست محمد خان کبیر به بهانه شکار به اطراف ورامین رفت و در آنجا سرهنگ محافظ خود را کشت و با چند نفر از همراهانش به سمت بلوچستان فرار کرد تا تن به امضاء چنین قرارداد ننگینی ندهد ولی بعلت خرابی جاده ها و نبودن امکانات و خراب شدن ماشینش در حوالی سمنان مجددا دستگیر و به تهران باز گردانده شد و در تاریخ 26 دیماه سال 1308 خورشیدی در تهران طناب دار را بوسه زد و رفتن به بالای دار را بر زندگی خوشحال همراه با خیانت ترجیح داد. روح مردانه اش شاد و یادش در دل ملت بلوچ تا ابد گرامی باد.
همین برنامه تجاوزکارانه انگلیس توسط مامور وفادارش رضا میر پنج چاقوکش شاه شده درمورد ملت شریف عرب در سر زمین الاحواز و ملت شریف کرد در کردستان و ملت شریف آذری در آذربایجان و ملت شریف ترکمن در ترکمن صحرا هم به اجراء آمد و بخشی از سر زمین آنان نیز اشغال گردید که همواره مورد اعتراض این ملت ها بوده و هست. با اجرای این برنامه شوم ضد بشری رضا شاه بخشی از سر زمین های پنج ملت همسایه ایران تحت سلطه و انقیاد تهران در آمد و تهران تحت انقیاد بریتانیای عظمی. از آن زمان تا به امروز همه حکمرانان ایران با نظر و حمایت پنهانی سیاسی و مالی انگلیس به حکومت رسیده و میرسند و مامور اجرای برنامه های انگلیس هستند و همین بظاهر جمهوری اسلامی امروزی که اینهمه هارت و پورت و سر و صدا و قلدربازی و دخالت در امور دیگران از خود نشان میدهد به دستور انگلیس دارد عمل میکند و فقط کافی است که اندکی از خطوط تعیین شده انگلیس تخطی کند و در فاصله یک هفته امپراتوری پوشالی اش را سرنگون خواهد دید و صدای زشت و گوش خراش شیپورش برای همیشه خاموش خواهد شد. همه این دزدی های میلیاردی که توسط مسئولین نظام جمهوری اسلامی میشود و هیچ محاسبه و مواخذه ای در کار نیست سرمایه های متعلق به این ملت بدبخت در بند است که در خارج از کشور توسط همین مسئولین هوچیگر بظاهر انقلابی به بانک هائی سرازیر میشود که صاحبان آن انگلیس های یهودی تبار در اروپا و امریکا هستند.
بلوچستان برطبق قوانین بین المللی هنوز سر زمینی آزاد است چون آخرین پادشاه و حکمرانش قراداد الحاقی را امضاء نکرده و بخاطر همین مقاومت و وفاداری به وطنش اعدام هم شده است و سرزمینش از آن تاریخ ببعد با سرکوب و قوه قهریه و ترفندهای فریب کارانه گوناگون اداره شده است و ملت در بند بلوچ پس از گذشت 86 سال تحت سلطه حکمرانان تهران نه تنها که هیچ بهبودی در زندگی اش حاصل نشده بلکه اینک در آخرین مراحل نابودی خود قرار گرفته است و چنین ظلم آشکاری بیش از این قابل تحمل نیست. این پیامی است به ملت بلوچ تا هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار شود، بپا خیزد و همراه با ما به مبارزه به پردازد. شرایط زمانی مثل سابق نیست و آزادی شما اینک در چند قدمی قرار دارد اگر شما بخواهید.
در مسیر تاریخ ملتهائی را سراغ داریم که تحت سلطه استعماری اجانب بعلت عدم آگاهی از حقوق خدادادی خود بطور کامل در شرف نابودی بوده اند ولی بمحض اینکه از خواب غفلت بیدار شده و به آگاهی رسیده اند با مقاومتی جدی در مدتی کوتاه مجددا به آزادی و استقلال کامل خود رسیده و از غلامی دیگران رهیده و به عزت و امنیت و عدالت و سربلندی رسیده اند. این کاری است که ملت بلوچ و دیگر ملل دربند ایران باید متحدا به انجام برسانند.
قابل توجه رهبر جمهوری اسلامی ایران و مسئولین ذیربط نظام باشد که اگر مسئله خودمختاری بلوچستان را در فاصله این یک سال و نیم یعنی تا پایان سال 2015 میلادی از طریق مجلس شورای اسلامی بتصویب رساندند ملت بلوچ و سرزمین بلوچستان جزء لاینفکی از کشور ایران باقی خواهد ماند و اگر این تقاضای عادلانه ملت بلوچ که به خاطر مظالم بی حد و حساب شما حکومتگران تهران که اکنون در شرف انهدام و نابودی کامل قرار گرفته است پذیرفته نشد از یکم ژانویه سال 2016 میلادی شعار ملت بلوچ از خودمختاری به استقلال تغییر خواهد کرد، جدائی و استقلال کامل. این یک اتمام حجت از سوی ملت بلوچ است تا شما بعد نگوئید که اینها تجزیه طلب هستند و ما حق کشتار آنها را داریم. ما تجزیه طلب نیستیم بلکه عدالت طلب هستیم و تمام آن حقوقی را که تحت عنوان "عدالت" قرار میگیرند خواستاریم ( اساسنامه نهضت عدالت بلوچستان ایران) را در وبلاگ www.watwajahi1.blogspot.co.ukملاحظه بفرمائید. چنین خواسته ای کجایش جرم است که شما دست به کشتار ما خواهید زد و چرا اینکار را میکنید!؟ ما که کاری به کار شما نداریم و شما چرا اینهمه کار به کار ما دارید!!!؟؟؟ ما نه به کسی ظلم میکنیم و نه بیش از این توان تحمل ظلم را داریم. اگر برنامه خودمختاری بلوچستان تا پایان مهلت تعیین شده به تصویب نرسید بنده اگر زنده و سالم ماندم در آغاز سال 2016 میلادی پرونده بلوچستان را برای کسب استقلال به سازمان ملل متحد خواهم برد و تا گرفتن نتیجه کامل و تائیدیه برای استقلال کامل بلوچستان این کوشش را با همراهی دستیارانم ادامه خواهیم داد. تقاضایم از یکایک ملت تحت ستم بلوچ اینست که یکدیگر را برای به ثمر رساندن این هدف حیاتی آماده نمایند.
تنها راه رهائی ملت بلوچ و دیگر ملل دربند در ایران از بردگی و بندگی و دریوزگی، همین راه آزاد سازی سرزمین های خویش از سلطه حکمرانان ظالم و آدمکش و غارتگر تهران است. منتظر نوشته های بعدی ام باشید تا حرکت به جلو را با هم ادامه دهیم. متشکرم.
No comments:
Post a Comment