وضعیت بغرنج و غیر قابل تصور ملل تحت ستم در ایران و توافق هسته ای در وین
توافق اتمی بین5+1 و تروریستهای حاکم بر ایران در حالی دارد گره می خورد که ملت ایران ناخرسند از این توافق هستند. اگر ملت ایران ملل تحت ستم اعم از بلوچ، کرد، ترک ، آذری ، لر ، عرب و فارس ها می باشد که در چارچوبی ایرانی به حبس کشیده شده اند، و در طی زمام داری آخوندها به فجیع ترین وضع ممکن مورد هجمه سیاسی و نظامی و اقتصادی قرار گرفته و کلیه حقوق انسانی آنان زیر پا گذاشته شده و منافع حاصل از این آب و خاک در جهت پرورش تروریست در جهان و حفظ دیکتاوریت و نهادینه کردن آن می باشد،بطور کل از این توافق که به ضرر ملت ایران می باشد نارضی اند.
ما ملل تحت ستم در ایران خواهان ایرانی بدون داشتن فکر اتمی می باشیم.
انرژی اتمی در سایه نظامی که مردمی نیست چگونه می تواند از درد و رنج این ملل تحت ستم با وجود اتمی شدنش بکاهد.
سی و پنج سال این نظام ناقض حقوق بشر و ناقض حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی قدمی در جهت کم کردن فشار تبعیض و جنایت در حق این ملتها برنداشته و بعضا با سرمایه های هنگفت مالی که از نفت و طلا و گاز و خاک این ملت است ،در راستای تزریق فقر به جامعه و فربه کردن نظام و پرورش گروههای تروریستی جهت متشنج کردن جهانی که می توانست به آرامی بسوی آزادی و صلح حرکت کند ،بیانگر آن است که اتمی بودنش نه به نفع ملت بلکه در جهت به آشوب کشاندن جهانی است که هرگز رنگ صلح و آرامش را نبیند.
و اما ما ملت بلوچ هشتاد و شش سال است از زمان اشغال سرزمینمان، با وجود سکوت در سایه اشغالگری رنج برده و می بریم و هزاران فرزند این ملت در راستای سکوت و در جهت مصلحت امروز نه شاید فردا به حق خویش در سایه این نظام خواهیم رسید، در گوشه ای از سرزمین ایران در حالی زندگی را در شرایط امنیتی بالا و فقر تحصیلی و اقتصادی بالا و با انواع و اقسام مشکلات که زاییده محرومیت و تبعیض می باشد داریم بسر می کنیم ،و این ستم وارده بر ما و بر سایر ملل و اقوام اسیر در ایران چون ملت عرب و کرد و آذری سنگینی می کند، و این در حالی است که میلیاردها دلار از سرمایه ها این ملل و اقوام صرف ساختن ضریح و پرورش گروههای تروریستی در سرتاسر دنیا میشود.و یا میلیاردها میلیارد دلار سالهاست هزینه گزینه نظامی و اتمی میشود .
کاش امروز بجای مذاکرات اتمی پرونده حقوق بشری ایران روی میز بود و هزاران مورد نقض حقوق بشر در این کشور مورد کنکاش و پرسش قرار می گرفت .بخصوص نقض آشکار حقوق قومیتها و اقلیتهای مذهبی و اعدامهای بی رویه و خارج از اصول و حساب و کتاب.
غرب که پرچم دار دموکراسی و حقوق بشر است بهتر است قبل از توافق اتمی نظری بر پرونده فاحش ایران داشته باشد .
ایران در حالی بر روی میز مذاکرات با غرب نشسته که یکی از کشورهایی است که به هیچ یک از کنوانسیونهای سازمان ملل و حقوق بشر با تعهدی که دارد عمل نکرده و نمی کند.چگونه کشوری که حقوق بشر را در جامعه خویش که درراستای رفاه ملتش می باشد رعایت و اجرا نمی کند، می تواند تضمین دهد که در راستای استفاده از صلح آمیز بودن انرژی اتمی صادق است.
کشوری که هنوز در پشت میز مذاکرات بدون اتم نشسته جهانی را با تنش بوسیله گروههای ترویستی و دست پرورده اش تهدید می کند و چنان متبحر در این امر است که غرب پرچم دار دموکراسی را تبدیل به ستون پنجم و نیروی هوایی خویش در سوریه و عراق نموده است.چنین کشوری چگونه می تواند عدالت را که برنامه ای فراگیر برای رفاه ملت است اجرا کند.
ملت ایران که دست بسوی غرب برای هدیه دموکراسی و اجرای عدالت دراز کرده بودند امروز کم کم ناامید از خواسته قلبی و 35 ساله خویش گشته و به این باور رسیدند که غرب دموکراسی مصالح است و نه دموکراسی که به جان انسانها ارزش نهد.
ملت بلوچ یکی از ملل رنج دیده محبوس در چاردیواری ایران است که از همه حقوق مادی و معنوی خویش محروم می باشد و با وجود فقر و محرومیت در تبعیضی چند صد لایه ای قرار دارد و بیش از هزاران کشته و مجروح قربانی این تبعیض گشته اند. با وجود منابع خدادای فراوان این ملت یکی از محرومترین ملل تحت ستم در جهان است.چنان فشار زندگی بر این ملت سخت است که جهان شاهد بر آن است که حتی یک خبرنگار و گزارشگر و ناظرحقوق بشری در طی دوران زعامت و بادشاهی آخوندها حق ورود به بلوچستان را نداشته است تا به ابعاد مختلف فقر و ستم که بر علیه این ملت وجود دارد بپردازد.
آیا غرب که امروز پشت درهای بسته در حال مذاکرات با جنایت کارترین و فاحش ترین ناقض حقوق بشر نشسته چاره ای برای این ملت تحت ستم نموده ؟
آیا غرب حقوق ملت ایران را در این مذاکرات برسمیت می شناسد یا حقوق دولت آخوندها را که نیازی به معرفی آن نیست .و در این مورد فقط به گزارشات سازمان حقوق بشر و جناب احمد شهید بسنده می کنیم.و هم چنین به قانون شکنی های فرامرزی و دخالت آشکار در امور داخلی کشورهای همسایه و حوزه خلیج که بخشی از منافع و مصالح غرب می باشند و دهها گروه تروریستی که خاورمیانه را متشنج و حکومتها را از چارچوب به فکر رفاه جهت آسایش ملتهایشان در جهت مقابله با رژیم ایران سوق داده است.
آیا غرب به آخوندهای دغل باز پر مکر و حیله اعتماد می کند و منافع خویش را در چارچوب مذاکراتی می بیند که هیچ گونه اعتمادی بر آن نیست؟
آیا غرب ملت ایران و بالاخص حقوق ملل تحت ستم در ایران را قربانی منافع خود با آخوندها خواهد کرد .که هیچ امیدی بر ضمانت آن نیست بلکه این توافق خاری خواهد بود در چشمان غرب و تهدیدی که اروپا و آمریکا را به چالش و رویارویی با خود خواهد کشاند؟
اگر غرب تحریم ها را در جهت تغییر نظام و رسیدن ملت به دموکراسی و دست یافتن به آزادی ازستم طرح ریزی و به اجرا در آورد پس لزومی به برداشتن تحریم ها تا زمان محقق شدن دموکراسی به معنای حقیقی اش نیست.زیرا دموکراسی با توافق اتمی در ایران محقق نخواهد شد بلکه دیکتاتوریت با قدرت بیشتری نهادینه می شود و منفعت حاصل از رفع تحریمها به زرادخوانه های اتمی سرعت بخشیده و هزینه جنگهایی میشود که در سوریه ،عراق و شام و بحرین و عربستان براه انداخته است و تقابلی بین [آخوندها و اعراب )خواهد شد ودر نتیجه آن حیات خلوت دنیا خلیج را به آتش خواهد کشاند و این یعنی خداحافظی با دنیا، زیرا اقتصاد جهانی متزلزل و زمینه ساز جنگی بی پایان خواهد گشت و در صورت دوم ملت تحت ستم ایران که در شرایط برده گونه ای قرار دارند برای همیشه از غرب و دموکراسی بیزار گشته و بطوررکل ناامید ازتغییر خواهند گشت و دیگر به هیچ عنوان به غرب اعتماد و تکیه نخواهند کرد.و قربانی جنگی ناخواسته خواهند گشت.
پلی که ایران و غرب را به توافق نهایی می رساند ملت ایران است نه نظام آخوندهایی که خواهان جهانی در تنش و خون هستند.و خون ملت را در شیشه و با سرمایه های این ملت فقط به فکر سلاح و پرورش تروریست در جهان اند برای ایجاد ناامنی .
غرب باید منافع ملل تحت ستم در ایران را مد نظر بگیرد این به نفع غرب خواهد بود.دیر یا زود نظام آخوندها تضعیف خواهد گشت و برای همیشه به زباله دان تاریخ خواهد پیوست و اما در این میان این ملل تحت ستم و منافعشان است که باقی می مانند و اگر امروز غرب منافع این ملل را در نظر نگیرد با فردایی پر چالش روبرو خواهد گشت.
دیوار اعتماد بین ملت ایران و غرب در تغییر نظام است و نهادینه شدن دموکراسی در ایران.
محمود بلوچ
ما ملل تحت ستم در ایران خواهان ایرانی بدون داشتن فکر اتمی می باشیم.
انرژی اتمی در سایه نظامی که مردمی نیست چگونه می تواند از درد و رنج این ملل تحت ستم با وجود اتمی شدنش بکاهد.
سی و پنج سال این نظام ناقض حقوق بشر و ناقض حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی قدمی در جهت کم کردن فشار تبعیض و جنایت در حق این ملتها برنداشته و بعضا با سرمایه های هنگفت مالی که از نفت و طلا و گاز و خاک این ملت است ،در راستای تزریق فقر به جامعه و فربه کردن نظام و پرورش گروههای تروریستی جهت متشنج کردن جهانی که می توانست به آرامی بسوی آزادی و صلح حرکت کند ،بیانگر آن است که اتمی بودنش نه به نفع ملت بلکه در جهت به آشوب کشاندن جهانی است که هرگز رنگ صلح و آرامش را نبیند.
و اما ما ملت بلوچ هشتاد و شش سال است از زمان اشغال سرزمینمان، با وجود سکوت در سایه اشغالگری رنج برده و می بریم و هزاران فرزند این ملت در راستای سکوت و در جهت مصلحت امروز نه شاید فردا به حق خویش در سایه این نظام خواهیم رسید، در گوشه ای از سرزمین ایران در حالی زندگی را در شرایط امنیتی بالا و فقر تحصیلی و اقتصادی بالا و با انواع و اقسام مشکلات که زاییده محرومیت و تبعیض می باشد داریم بسر می کنیم ،و این ستم وارده بر ما و بر سایر ملل و اقوام اسیر در ایران چون ملت عرب و کرد و آذری سنگینی می کند، و این در حالی است که میلیاردها دلار از سرمایه ها این ملل و اقوام صرف ساختن ضریح و پرورش گروههای تروریستی در سرتاسر دنیا میشود.و یا میلیاردها میلیارد دلار سالهاست هزینه گزینه نظامی و اتمی میشود .
کاش امروز بجای مذاکرات اتمی پرونده حقوق بشری ایران روی میز بود و هزاران مورد نقض حقوق بشر در این کشور مورد کنکاش و پرسش قرار می گرفت .بخصوص نقض آشکار حقوق قومیتها و اقلیتهای مذهبی و اعدامهای بی رویه و خارج از اصول و حساب و کتاب.
غرب که پرچم دار دموکراسی و حقوق بشر است بهتر است قبل از توافق اتمی نظری بر پرونده فاحش ایران داشته باشد .
ایران در حالی بر روی میز مذاکرات با غرب نشسته که یکی از کشورهایی است که به هیچ یک از کنوانسیونهای سازمان ملل و حقوق بشر با تعهدی که دارد عمل نکرده و نمی کند.چگونه کشوری که حقوق بشر را در جامعه خویش که درراستای رفاه ملتش می باشد رعایت و اجرا نمی کند، می تواند تضمین دهد که در راستای استفاده از صلح آمیز بودن انرژی اتمی صادق است.
کشوری که هنوز در پشت میز مذاکرات بدون اتم نشسته جهانی را با تنش بوسیله گروههای ترویستی و دست پرورده اش تهدید می کند و چنان متبحر در این امر است که غرب پرچم دار دموکراسی را تبدیل به ستون پنجم و نیروی هوایی خویش در سوریه و عراق نموده است.چنین کشوری چگونه می تواند عدالت را که برنامه ای فراگیر برای رفاه ملت است اجرا کند.
ملت ایران که دست بسوی غرب برای هدیه دموکراسی و اجرای عدالت دراز کرده بودند امروز کم کم ناامید از خواسته قلبی و 35 ساله خویش گشته و به این باور رسیدند که غرب دموکراسی مصالح است و نه دموکراسی که به جان انسانها ارزش نهد.
ملت بلوچ یکی از ملل رنج دیده محبوس در چاردیواری ایران است که از همه حقوق مادی و معنوی خویش محروم می باشد و با وجود فقر و محرومیت در تبعیضی چند صد لایه ای قرار دارد و بیش از هزاران کشته و مجروح قربانی این تبعیض گشته اند. با وجود منابع خدادای فراوان این ملت یکی از محرومترین ملل تحت ستم در جهان است.چنان فشار زندگی بر این ملت سخت است که جهان شاهد بر آن است که حتی یک خبرنگار و گزارشگر و ناظرحقوق بشری در طی دوران زعامت و بادشاهی آخوندها حق ورود به بلوچستان را نداشته است تا به ابعاد مختلف فقر و ستم که بر علیه این ملت وجود دارد بپردازد.
آیا غرب که امروز پشت درهای بسته در حال مذاکرات با جنایت کارترین و فاحش ترین ناقض حقوق بشر نشسته چاره ای برای این ملت تحت ستم نموده ؟
آیا غرب حقوق ملت ایران را در این مذاکرات برسمیت می شناسد یا حقوق دولت آخوندها را که نیازی به معرفی آن نیست .و در این مورد فقط به گزارشات سازمان حقوق بشر و جناب احمد شهید بسنده می کنیم.و هم چنین به قانون شکنی های فرامرزی و دخالت آشکار در امور داخلی کشورهای همسایه و حوزه خلیج که بخشی از منافع و مصالح غرب می باشند و دهها گروه تروریستی که خاورمیانه را متشنج و حکومتها را از چارچوب به فکر رفاه جهت آسایش ملتهایشان در جهت مقابله با رژیم ایران سوق داده است.
آیا غرب به آخوندهای دغل باز پر مکر و حیله اعتماد می کند و منافع خویش را در چارچوب مذاکراتی می بیند که هیچ گونه اعتمادی بر آن نیست؟
آیا غرب ملت ایران و بالاخص حقوق ملل تحت ستم در ایران را قربانی منافع خود با آخوندها خواهد کرد .که هیچ امیدی بر ضمانت آن نیست بلکه این توافق خاری خواهد بود در چشمان غرب و تهدیدی که اروپا و آمریکا را به چالش و رویارویی با خود خواهد کشاند؟
اگر غرب تحریم ها را در جهت تغییر نظام و رسیدن ملت به دموکراسی و دست یافتن به آزادی ازستم طرح ریزی و به اجرا در آورد پس لزومی به برداشتن تحریم ها تا زمان محقق شدن دموکراسی به معنای حقیقی اش نیست.زیرا دموکراسی با توافق اتمی در ایران محقق نخواهد شد بلکه دیکتاتوریت با قدرت بیشتری نهادینه می شود و منفعت حاصل از رفع تحریمها به زرادخوانه های اتمی سرعت بخشیده و هزینه جنگهایی میشود که در سوریه ،عراق و شام و بحرین و عربستان براه انداخته است و تقابلی بین [آخوندها و اعراب )خواهد شد ودر نتیجه آن حیات خلوت دنیا خلیج را به آتش خواهد کشاند و این یعنی خداحافظی با دنیا، زیرا اقتصاد جهانی متزلزل و زمینه ساز جنگی بی پایان خواهد گشت و در صورت دوم ملت تحت ستم ایران که در شرایط برده گونه ای قرار دارند برای همیشه از غرب و دموکراسی بیزار گشته و بطوررکل ناامید ازتغییر خواهند گشت و دیگر به هیچ عنوان به غرب اعتماد و تکیه نخواهند کرد.و قربانی جنگی ناخواسته خواهند گشت.
پلی که ایران و غرب را به توافق نهایی می رساند ملت ایران است نه نظام آخوندهایی که خواهان جهانی در تنش و خون هستند.و خون ملت را در شیشه و با سرمایه های این ملت فقط به فکر سلاح و پرورش تروریست در جهان اند برای ایجاد ناامنی .
غرب باید منافع ملل تحت ستم در ایران را مد نظر بگیرد این به نفع غرب خواهد بود.دیر یا زود نظام آخوندها تضعیف خواهد گشت و برای همیشه به زباله دان تاریخ خواهد پیوست و اما در این میان این ملل تحت ستم و منافعشان است که باقی می مانند و اگر امروز غرب منافع این ملل را در نظر نگیرد با فردایی پر چالش روبرو خواهد گشت.
دیوار اعتماد بین ملت ایران و غرب در تغییر نظام است و نهادینه شدن دموکراسی در ایران.
محمود بلوچ
No comments:
Post a Comment