ناامنی مدیریت شده ابزاری در دستان رژیم جهت تغییر بافت جمعیتی
#بلوچ_وبلوچستان_مظلوم
#بلوچ_وبلوچستان_مظلوم
عدالت نیوز:دستگاههای متولی نظام در امر تغییر بافت جمعیتی و مذهبی بلوچستان تا کنون از روشهای مختلفی جهت بر هم زدن بافت سنتی بلوچستان استفاده کرده اند که با نگاهی دقیق میتوان انها را در دو بخش تقسیم کرد.
بخش اول مربوط به فعالیتهایی است که بصورت مستقیم و قابل لمس در راستای رسیدن به این سیاست از سوی دستگاههای امنیتی و اداری استان اعمال میشوند.
وبخش دوم فهالیت هایی را در بر میگیرد که به صورت غیر مستقیم و بلند مدت نظام را گام به گام و بصورت نرم به سوی رسیدن به سیاست خود به پیش میبرد.
تفاوت اساسی که میتوان در این دو روش برای رسیدن به این سیاست مشاهده کرد. قابل لمس بودن و غیر قابل لمس بودن این فعالیتها برای رسیدن به تغییر بافت جمعیتی از سوی نظام است همچنین در کنار این مورد وجه تمایز دیگری را نیز میتوان شاهد بود که ان تغییر در زمان رسیدن به هدف میباشد.
در کنار این موارد میتوان تمایزهای جانبی دیگری که میتواند در کیفیت کار و اثرات سویٔی که میتواند از اجرای این سیاستها متوجه نظام شوند اشاره کرد. در اصطلاح به سیاستهای که در قسمت بخش اول قرار دارند و جزء سیاستهای خشن و مستقیم برای رسیدن به تغییر بافت جمعیتی و مذهبی میباشند سیاستهای اپارتایدی گفته میشود که در طول تاریخ توسط نظامهای مختلف بر علیه اقوام گوناگون اعمال شده اند و پیوسته این گونه سیاستها توسط افکار عمومی و جامعه انسانی مورد نکوهش قرار گرفته اند و در نهایت این سیاستها اگر چه از جنبه ای برای کوتاه مدت مثبت بوده اند اما در بلند مدت برای عاملینشان بسیار زیانبار شده اند.
به همین علت است که در دوران جدید اکثر حکومتها برای رسیدن به سیاست مورد نظر از روش دوم استفاده میکنند و با بهره برداری از ابزارهای غیر مستقیم تلاش در رسیدن به این خواست خود میکنند.
در مورد بلوچستان نیز میتوان گفت سیاستی را که نظام برای رسیدن به این هدف در پیش گرفته است را در گروه دوم جای داد و مواردی را که نظام در انها متوسل به اعمال خشونت شده است و احتمالا در اینده نیز میشود را به پای عدم ثبات سیاسی و برتری احساسات در مسولان نسبت به تدبیر دانست و در مواردی نیز میتوان این سیاستها را اخرین تیر ترکش نظام برای اجرای این سیاستها در ان ناحیه به شمار اورد.
برخوردهای امنیتی با مردم بومی بلوچ توسط نیروهای امنیتی. ایجاد مانع های اداری یا سخت تر کردن آنها برای مردم بومی بلوچ جهت انجام فعالیتهای اقتصادی. حمایت از مهاجران غیر بومی با اعطای انواع تسهیلات و کمکهای اداری در جهت ایجاد کسب و کار برای خود در بلوچستان. خشونتهای فرافانونی دستگاههای امنیتی نسبت به مردم بلوچ و رفتارهای بسیار مودبانه و برادرانه بارمهاجران غیر بومی. تصاحب خانه ها و املاک مردم بومی بلوچ با انواع توجیهات اداری و قانونی از سوی دستگاههای ذی ربط.
در کنار ابزارهای یاد شده میتوان چندین روش مختلف دیگر را نیز نام برد که میتوان انها را در یکی از دو گروه یاد شده بالا جای داد. که نظام از انها جهت رسیدن به ترکیب جمعیتی ایده ال خود در بلوچستان استفاده کرده است. اما موردی که میخواهیم در این بحث به ان بپردازیم تقریبا در دنیای ابزارهای این سیاست به نوعی جدید است و شاید بجز از مواردی اندک سابقه اجرایی نداشته باشد؛. و ان (ناامنی مدیریت شده است.)
زمانی که ما میخواهیم از نا امنی به عنوان یک ابزار در دستان نظام جهت تغییر بافت جمعیتی شهرهای بلوچستان یاد کنیم. در نگاه اول ممکن است این نوع نگاه با توجه به خشونت نظام در برقراری به اصطلاح امنیت، منطقی به نظر نرسد اما باید توجه کرد که منظور ما ناامنی مدیریت شده است نه صرف نا امنی؛ نا امنی مدیریت شده به این معنی است که شهر یا منطقه مورد هدف را صرفا برای یک قشر مخصوص جهت منافع جمعی یا گروهی و قومی خاصی با انجام خشونت، دزدی، قتلهای بی دلیل، سلب امنیت اجتماعی وروانی. ناامن میکنند و با این روشها عملا امنیت را با این هدف که افراد قوم مورد نظر را مجبور به مهاجرت یا پذیرش سیاست مورد نظر کنند، صورت میگیرند.
در میان شهرهای بلوچستان بعد از بکار گیری این سیاست در زاهدان و تقریبا نتیجه دهی ان اکنون این سیاست در دیگر شهرهای بلوچستان مخصوصا در شهر چابهار، با شدت بسیار بیشتری حتی از زاهدان دنبال میشود.
با مطرح کردن این ابزار با توجه به تنوع قومی و طایفه ای که در چابهار وجود دارد میتواند ابهاماتی را در استفاده این روش در تغییر بافت جمعیتی و مذهبی بلوچستان بوجود اورد و شخصی با خود بگوید که با توجه به وضعیت چابهار که شهری رو به رشد است و از تنوع طایفه ای رنگینی از سرتا سر بلوچستان برخوردار است و همچنین حاشیه نشینی قابل توجهی در اطراف ان شکل گرفته است و نا امنی به این اندازه میتواند طبیعی بنظر برسد!!
اما بیاید امروز با ذربین تحقیق و سوال به این وضعیت نگاه کنیم.
و از خود بپرسیم که براستی چگونه دزدان ناشی که در طول روز حداقل چند فقره زورگیری و سرقت وسایل نقلیه با استفاده از سلاح انجام میدهند هیچگاه توسط مامورانی که به صورت انبوه و به وفور در سطح شهر موجود میباشند دستگیر نمیشوند؟ و چگونه است که این دزدان با وجود کمربند امنیتی مستحکمی که بر دور شهر چابهار قرار دارد براحتی خودروهای سرقت شده خود را جابجا میکنند و از شهر خارج مینمایند؟
سوالهای بسیار دیگری از این دست وجود دارد که میتوان در پیرامون این وضعیت مطرح کرد. اما نکته اصلی که در طرح این بحث مورد نظر ما میباشد، گزینش قربانیان توسط دزدان میباشد! و در حقیقت همین گزینش عاملان ناامنی است که این موضوع را جزئی از ابزارهای مسیر سیاستهای جمعیتی نظام در شهر چابهار قرار داده است. با وجود اینکه سرقت و درگیری فیزیکی وحتی قتل برای سرقت در سطح شهر چابهار بسیار اتفاق می افتد اما شما شاید هیچگاه نشنیده باشید که قربانی دزدان یک غیر بومی بوده باشد!!
و اگر چنین موردی رخ بدهد در مقابل خیل عظیمی از افراد بومی که قربانی ناامنی میشوند بسیار ناچیز میباشد.
بصورت کلی میتوان چندین هدف و روش کار برای نظام در بوجود امدن این وضعیت ( ناامنی در سطح شهر چابهار ) متصور بود.
روش اول. نمونه عملی روش در باجگیری رییس آگاهی ایرانشهر از شهروندی از این شهر که از او در عوض پیدا کردن ماشین پژوش درخواست شش میلیون تومان کرده بود فاش شد که بعد از مدتی با پیگیری های مستمر مشخص شد که اتومبیل هنوز در دست خود رییس اگاهی است! که در نهایت با ورود نماینده این شهرستان و دیگر مسولین بومی شهرستان این شخص بدون هیچگونه سر و صدایی به یک شهر جدید منتقل شد.
در این روش مخلان امنیت توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی (به ظاهر) به صورت غیر قانونی اقدام به ایجاد رابطه ظاهرا پنهانی با شروری که انها را پیوسته زیر نظر دارند میکنند و در این مرحله به ان شخص اطمینان میدهند که در صورت عمل کردن شخص طبق نظر ان مامور تحت تعقیب قرار نمیگیرد اما در عوض باید کار کرد خود را با مامور تقسیم کند!!!!
در این روش که ظاهرا شخص دزد با یک مامور فاسد جهت سهولت کار خود همکاری میکند اما در پشت این وضعیت شخص مخل امنیت باید طبق نظر کارفرمای خود عمل کند و در این صورت مشخص است که جهت حفظ هرچه بیشتر امنیت خود مانعی برای امنیت شهروندان بومی که تقریبا هرکدامشان دارای پشتوانه امنیتی مستحکمی هستند ایجادنمیکند.
روش دیگری. که میتوان بنا بر گفته ها و شنیده ها به ان اشاره کرد سرقت توسط عوامل مستقیم و مورد اعتماد سپاه میباشد که اکثرا این نوع سارقین غیر بومی میباشند و بیشتر خودروهای شاسی بلند و پرقدرت خارجی مردم بومیبلوچ را نشانه میروند که شنیده ها در این باره حاکی از ان است که این خودروها بعد از تغییر وضعیت مستقیما وارد سیستم ترابری نیروهای مسلح سپاه در استان و یا خارج از استان میشوند.
روش دیگری که وجود دارد. نظارت بسیار دور بر عملکرد عاملان ناامنی میباشد در این روش عوامل اطلاعاتی نیروهای امنیتی سارقین را از دور مراقبت میکنند و به نوعی به انها اجازه میدهند که تا زمانی که مطابق سیاستهای سپاه گام برمیدارند به عمل خود ادامه دهند. نکته اساسی در تمام این روشها این میباشد که بنوعی نیروهای امنیتی اشراف کاملی بر این موارد دارند و به محض انکه تصور بکنند به هدف خود رسیده اند و یا احساس بکنند که گروهی از این عاملان ناامنی از کنترل خارج شده است به سرعت اقدام به حذف ان گروه و یا شخص میکنند و بدین صورت همان گونه که هرگاه بخواهند شرایط را برای هر قشر و گروهی ناامن کنند همان گونه نیز میتوانند شرایط را در زمان ایده ال خود که کم شدن افراد بومی است ارام و امن بنمایند.
محمد قنبر رند
بخش اول مربوط به فعالیتهایی است که بصورت مستقیم و قابل لمس در راستای رسیدن به این سیاست از سوی دستگاههای امنیتی و اداری استان اعمال میشوند.
وبخش دوم فهالیت هایی را در بر میگیرد که به صورت غیر مستقیم و بلند مدت نظام را گام به گام و بصورت نرم به سوی رسیدن به سیاست خود به پیش میبرد.
تفاوت اساسی که میتوان در این دو روش برای رسیدن به این سیاست مشاهده کرد. قابل لمس بودن و غیر قابل لمس بودن این فعالیتها برای رسیدن به تغییر بافت جمعیتی از سوی نظام است همچنین در کنار این مورد وجه تمایز دیگری را نیز میتوان شاهد بود که ان تغییر در زمان رسیدن به هدف میباشد.
در کنار این موارد میتوان تمایزهای جانبی دیگری که میتواند در کیفیت کار و اثرات سویٔی که میتواند از اجرای این سیاستها متوجه نظام شوند اشاره کرد. در اصطلاح به سیاستهای که در قسمت بخش اول قرار دارند و جزء سیاستهای خشن و مستقیم برای رسیدن به تغییر بافت جمعیتی و مذهبی میباشند سیاستهای اپارتایدی گفته میشود که در طول تاریخ توسط نظامهای مختلف بر علیه اقوام گوناگون اعمال شده اند و پیوسته این گونه سیاستها توسط افکار عمومی و جامعه انسانی مورد نکوهش قرار گرفته اند و در نهایت این سیاستها اگر چه از جنبه ای برای کوتاه مدت مثبت بوده اند اما در بلند مدت برای عاملینشان بسیار زیانبار شده اند.
به همین علت است که در دوران جدید اکثر حکومتها برای رسیدن به سیاست مورد نظر از روش دوم استفاده میکنند و با بهره برداری از ابزارهای غیر مستقیم تلاش در رسیدن به این خواست خود میکنند.
در مورد بلوچستان نیز میتوان گفت سیاستی را که نظام برای رسیدن به این هدف در پیش گرفته است را در گروه دوم جای داد و مواردی را که نظام در انها متوسل به اعمال خشونت شده است و احتمالا در اینده نیز میشود را به پای عدم ثبات سیاسی و برتری احساسات در مسولان نسبت به تدبیر دانست و در مواردی نیز میتوان این سیاستها را اخرین تیر ترکش نظام برای اجرای این سیاستها در ان ناحیه به شمار اورد.
برخوردهای امنیتی با مردم بومی بلوچ توسط نیروهای امنیتی. ایجاد مانع های اداری یا سخت تر کردن آنها برای مردم بومی بلوچ جهت انجام فعالیتهای اقتصادی. حمایت از مهاجران غیر بومی با اعطای انواع تسهیلات و کمکهای اداری در جهت ایجاد کسب و کار برای خود در بلوچستان. خشونتهای فرافانونی دستگاههای امنیتی نسبت به مردم بلوچ و رفتارهای بسیار مودبانه و برادرانه بارمهاجران غیر بومی. تصاحب خانه ها و املاک مردم بومی بلوچ با انواع توجیهات اداری و قانونی از سوی دستگاههای ذی ربط.
در کنار ابزارهای یاد شده میتوان چندین روش مختلف دیگر را نیز نام برد که میتوان انها را در یکی از دو گروه یاد شده بالا جای داد. که نظام از انها جهت رسیدن به ترکیب جمعیتی ایده ال خود در بلوچستان استفاده کرده است. اما موردی که میخواهیم در این بحث به ان بپردازیم تقریبا در دنیای ابزارهای این سیاست به نوعی جدید است و شاید بجز از مواردی اندک سابقه اجرایی نداشته باشد؛. و ان (ناامنی مدیریت شده است.)
زمانی که ما میخواهیم از نا امنی به عنوان یک ابزار در دستان نظام جهت تغییر بافت جمعیتی شهرهای بلوچستان یاد کنیم. در نگاه اول ممکن است این نوع نگاه با توجه به خشونت نظام در برقراری به اصطلاح امنیت، منطقی به نظر نرسد اما باید توجه کرد که منظور ما ناامنی مدیریت شده است نه صرف نا امنی؛ نا امنی مدیریت شده به این معنی است که شهر یا منطقه مورد هدف را صرفا برای یک قشر مخصوص جهت منافع جمعی یا گروهی و قومی خاصی با انجام خشونت، دزدی، قتلهای بی دلیل، سلب امنیت اجتماعی وروانی. ناامن میکنند و با این روشها عملا امنیت را با این هدف که افراد قوم مورد نظر را مجبور به مهاجرت یا پذیرش سیاست مورد نظر کنند، صورت میگیرند.
در میان شهرهای بلوچستان بعد از بکار گیری این سیاست در زاهدان و تقریبا نتیجه دهی ان اکنون این سیاست در دیگر شهرهای بلوچستان مخصوصا در شهر چابهار، با شدت بسیار بیشتری حتی از زاهدان دنبال میشود.
با مطرح کردن این ابزار با توجه به تنوع قومی و طایفه ای که در چابهار وجود دارد میتواند ابهاماتی را در استفاده این روش در تغییر بافت جمعیتی و مذهبی بلوچستان بوجود اورد و شخصی با خود بگوید که با توجه به وضعیت چابهار که شهری رو به رشد است و از تنوع طایفه ای رنگینی از سرتا سر بلوچستان برخوردار است و همچنین حاشیه نشینی قابل توجهی در اطراف ان شکل گرفته است و نا امنی به این اندازه میتواند طبیعی بنظر برسد!!
اما بیاید امروز با ذربین تحقیق و سوال به این وضعیت نگاه کنیم.
و از خود بپرسیم که براستی چگونه دزدان ناشی که در طول روز حداقل چند فقره زورگیری و سرقت وسایل نقلیه با استفاده از سلاح انجام میدهند هیچگاه توسط مامورانی که به صورت انبوه و به وفور در سطح شهر موجود میباشند دستگیر نمیشوند؟ و چگونه است که این دزدان با وجود کمربند امنیتی مستحکمی که بر دور شهر چابهار قرار دارد براحتی خودروهای سرقت شده خود را جابجا میکنند و از شهر خارج مینمایند؟
سوالهای بسیار دیگری از این دست وجود دارد که میتوان در پیرامون این وضعیت مطرح کرد. اما نکته اصلی که در طرح این بحث مورد نظر ما میباشد، گزینش قربانیان توسط دزدان میباشد! و در حقیقت همین گزینش عاملان ناامنی است که این موضوع را جزئی از ابزارهای مسیر سیاستهای جمعیتی نظام در شهر چابهار قرار داده است. با وجود اینکه سرقت و درگیری فیزیکی وحتی قتل برای سرقت در سطح شهر چابهار بسیار اتفاق می افتد اما شما شاید هیچگاه نشنیده باشید که قربانی دزدان یک غیر بومی بوده باشد!!
و اگر چنین موردی رخ بدهد در مقابل خیل عظیمی از افراد بومی که قربانی ناامنی میشوند بسیار ناچیز میباشد.
بصورت کلی میتوان چندین هدف و روش کار برای نظام در بوجود امدن این وضعیت ( ناامنی در سطح شهر چابهار ) متصور بود.
روش اول. نمونه عملی روش در باجگیری رییس آگاهی ایرانشهر از شهروندی از این شهر که از او در عوض پیدا کردن ماشین پژوش درخواست شش میلیون تومان کرده بود فاش شد که بعد از مدتی با پیگیری های مستمر مشخص شد که اتومبیل هنوز در دست خود رییس اگاهی است! که در نهایت با ورود نماینده این شهرستان و دیگر مسولین بومی شهرستان این شخص بدون هیچگونه سر و صدایی به یک شهر جدید منتقل شد.
در این روش مخلان امنیت توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی (به ظاهر) به صورت غیر قانونی اقدام به ایجاد رابطه ظاهرا پنهانی با شروری که انها را پیوسته زیر نظر دارند میکنند و در این مرحله به ان شخص اطمینان میدهند که در صورت عمل کردن شخص طبق نظر ان مامور تحت تعقیب قرار نمیگیرد اما در عوض باید کار کرد خود را با مامور تقسیم کند!!!!
در این روش که ظاهرا شخص دزد با یک مامور فاسد جهت سهولت کار خود همکاری میکند اما در پشت این وضعیت شخص مخل امنیت باید طبق نظر کارفرمای خود عمل کند و در این صورت مشخص است که جهت حفظ هرچه بیشتر امنیت خود مانعی برای امنیت شهروندان بومی که تقریبا هرکدامشان دارای پشتوانه امنیتی مستحکمی هستند ایجادنمیکند.
روش دیگری. که میتوان بنا بر گفته ها و شنیده ها به ان اشاره کرد سرقت توسط عوامل مستقیم و مورد اعتماد سپاه میباشد که اکثرا این نوع سارقین غیر بومی میباشند و بیشتر خودروهای شاسی بلند و پرقدرت خارجی مردم بومیبلوچ را نشانه میروند که شنیده ها در این باره حاکی از ان است که این خودروها بعد از تغییر وضعیت مستقیما وارد سیستم ترابری نیروهای مسلح سپاه در استان و یا خارج از استان میشوند.
روش دیگری که وجود دارد. نظارت بسیار دور بر عملکرد عاملان ناامنی میباشد در این روش عوامل اطلاعاتی نیروهای امنیتی سارقین را از دور مراقبت میکنند و به نوعی به انها اجازه میدهند که تا زمانی که مطابق سیاستهای سپاه گام برمیدارند به عمل خود ادامه دهند. نکته اساسی در تمام این روشها این میباشد که بنوعی نیروهای امنیتی اشراف کاملی بر این موارد دارند و به محض انکه تصور بکنند به هدف خود رسیده اند و یا احساس بکنند که گروهی از این عاملان ناامنی از کنترل خارج شده است به سرعت اقدام به حذف ان گروه و یا شخص میکنند و بدین صورت همان گونه که هرگاه بخواهند شرایط را برای هر قشر و گروهی ناامن کنند همان گونه نیز میتوانند شرایط را در زمان ایده ال خود که کم شدن افراد بومی است ارام و امن بنمایند.
محمد قنبر رند
No comments:
Post a Comment