Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate


به خاطر دارم در اواخر دهه 60 ، زمان مدیرکلی آقای رزمی در آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان، مدیر مدرسه ما فردی بود به نام آقای میر و معاون وی آقای طاهری که هر دو انسانهای نازنینی و شیعه مذهب بودند و ناظم مدرسه آقای زین الدینی که اهل سنت بود. اولی سیستانی، دومی بیرجندی و سومی بلوچ و چه رفاقت و صمیمیتی با هم داشتند.

هنگام نماز ظهر به وقت اهل سنت خودشان به در کلاسهای درس می آمدند و دانش آموزان اهل سنت را برای نماز ظهر صدا می زدند. اذان اهل سنت از بلندگوی مدرسه پخش می شد. بعدازظهرها کلاسهای جانبی ورزشی و فرهنگی و هنری برگزار می شد و یکی از این کلاسها قرآن و احکام بود که ناظم گرانقدر مدرسه آقای زین الدینی که خودش اهل سنت بود تدریس آن را بر عهده داشت.

در هر سه سال من مسئولیت قرآن خواندن در صف صبحگاهی مدرسه را بر عهده داشتم و همیشه انشاهایم را به جای مقاله سر صف برای همه دانش آموزان می خواندم. گاهی هم اشعار بلوچی را می خواندم و معنی آنها را توضیح می دادم.


در طول سه سال دوره راهنمایی در مدرسه هرگز ندیدم و نشنیدم کسی به اعتقادات اهل سنت یا اهل تشیع کمترین اهانتی کند. هرگز از یادم نمی رود که بخاطر سیلی یک معلم که بدون دلیل به من زده بود، مدیر و معاون مدرسه تا آنجا از من حمایت کردند که آن معلم یک هفته بعد از آنجا اخراج شد و رفت.

مدرسه راهنمایی ما که به نام شهید هاشمی نژاد و در آخرین نقطه شمالی زاهدان قرار داشت، در آن دوران الگوی ورزشی و هنری و فرهنگی مدارس استان شده بود و در بسیاری از مسابقات مقام کسب می کرد.

من بهترین درسهای زندگی ام را در آن مدرسه و از چنین معلمان و مدیران ارزشمندی فراگرفتم. آقای تربتی که ریاضی درس می داد، آقای جهانی که تعلیمات اجتماعی به ما می آموخت، مرحوم آقای مجد که دبیر علوم بود، آقای ملک رئیسی دبیر عربی، خالد حسین بر عزیز و بقیه معلمان خوبی که خاطره و یاد نیکشان هرگز از ذهنم فراموش نمی شود.

در آن سه سال یادم نمی آید حتی یکبار به ذهنمان خطور کرده باشد که بپرسیم چه کسی شیعه است یا سنی. و مدیران مدرسه هم اجازه چنین پرسشهایی را به کسی نمی دادند. با کوچکترین رفتاری که حکایت از تبعیض یا تحقیر در آن مشاهده می شد برخورد می کردند.

هرگز در کلاس تعلیمات دینی و قرآن نشنیدم که دبیری به اعتقادات اهل سنت کمترین اهانتی بکند. بیشتر آن مدیران و معلمان بازنشسته شدند و با عزت و افتخار خانه نشین شدند. برایشان در هر جا که هستند آرزوی تندرستی و سربلندی دارم، زیرا آنان بهترین الگوهای احترام، مدارا و وحدت بودند.

این روزها دیگر از آن خبرها نیست. در مدارس، بچه های دبستانی اهل سنت را برای سینه زنی می برند و شعر : "مکتب من شیعه است" به آنها می آموزند و ... واقعا چه چیزی در نظام آموزشی تغییر کرد؟

https://www.facebook.com/mahmoudbn?fref=ts

No comments:

Post a Comment