در بحبوحه بازار گـــرم انتخـــابات رياستجمهوري و در لابهلاي اخبار رنگارنگ يازدهمين دوره انتخابات 92 خبري بسيار ناگوار از جامعه هنري ايران در فضاي مجازي منتشر شد كه كمتر اين فرصت را يافت تا مورد توجه رسانهها، جامعه هنري كشور و مسوولان و بانيان فرهنگ و هنر ايران قرار گيرد.
درگذشت ناگوار استاد «ملنگ درزاده» تنها باقي مانده نسل اول ساز سرنا در بلوچستان يكي از تلخترين سرنوشتها را طي سالهاي گذشته براي مفاخر ايراني رقم زد. استاد برجسته موسيقي فولكلور و نوازنده ساز سرنا پس از رنج سالهاي بيماري گلودرد ناشي از سرنانوازي با اندك اندوخته شخصي حاصله از كشاورزي سنتي خويش تحت عمل جراحي قرار گرفت و اما بعد از آن نهتنها ياراي نواختن ساز سرنا را نداشت بلكه از خوردن و آشاميدن نيز محروم ماند.
خانواده اين استاد شهير سازهاي بادي كه در شهر قصرقند در نزديكي شهرستان نيكشهر سكونت دارند به دليل عدم توانايي مالي موفق نشدند او را به مراكز مجهز و برخوردار منتقل كنند و اين گونه شد كه استاد ملنگ كه بهترين ملوديهاي اصيل ايراني را در گنجينه اذهان داشت در اسفبارترين شكل ممكن جان به جان تسليم كرد.
خبر درگذشت استاد شهير سازهاي بادي باستاني استاد صاحب سبك كه به استاد «ملنگ» در كشور پاكستان، هندوستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس شهره بود آن را پدر سازهاي بادي بلوچستان ناميدهاند، چنان تحت تاثير خنثيكننده فضاي رسانهيي قبل و بعد از انتخابات قرار گرفت كه هيچگاه اين مجال را نيافت كه خبر درگذشت وي كه مدتها در فقر و نداري و عدم رسيدگي با بدترين شكل ممكن از دنيا رفت، مورد توجه رسانهها قرار گيرد.
همچنين صاحبنظران و تحليلگران فرهنگ و هنر نيز فرصت تحليل و بررسي دلايل سرنوشت مشابه هنرمندان و مفاخر ارزشمند فرهنگ و هنر به خصوص در شهرستانهاي دورافتاده از مركز به ويژه هنرمندان بلوچ كه در بيخبري مطلق با فقر و نداري و بيماري دست و پنجه نرم ميكنند، را از دست دادند تا شايد از اين طريق بار ديگر مظلوميت اهالي فرهنگ و هنر ايراني و مظلوميت اساتيد صاحب سبك و صاحب فن بر مسوولان بزرگوار اثبات شود.
مسوولاني كه تنها عكسالعمل آنها در مواجهه با چنين ضايعههاي دردناكي فقط اين بوده كه به صدور يك پيام تسليت چند خطي بسنده كردهاند و جهت لاپوشاني عملكرد ناصواب خويش به ناچار با اعلام خبر درگذشت اساتيد فرهنگ و هنر به بيان بيوگرافي و تشريح سوابق هنري درخشان اساتيد اين مرز و بوم در رسانهها پرداختهاند تا اين گونه خود را از مظان اتهام رها سازند و از پاسخگويي در مقابل افكار عمومي سر باز زده و از وضعيت پيش آمده بر سر فرهنگ و هنر در شهرستانها و مناطق دورافتاده تبري جويند.
درگذشت مفاخر ارزشمند ساز سرنا استاد «ملنگ درزاده» 75 ساله با سابقهيي بيش از شش دهه در بيخبري مطلق و فقر و سكوت با كارنامه افتخاربرانگيز تنها نمونه كوچكي از مظلوميت هنرمندان ايران زمين و مفاخر فرهنگ، ادب و هنر در اقصي نقاط دور و نزديك كشورمان است و اين واقعه تاسف بار بيش از پيش پيشكسوتان و اساتيد فن به ويژه در شهرستانها را در معرض تهديد قرار داده است.
درگذشت دردناك مفاخر فرهنگ و هنر ايراني در حالي اتفاق ميافتد كه آن سوتر از شهرها و روستاها؛ در پايتخت نشان درجه يك فرهنگ و هنر را بر سينه هنرمندان سنجاق ميكنند تا اين عمل شعارگونه كه با پروپاگانداي اساسي همراه است مورد توجه رسانهها و افكار عمومي قرار گيرد.
اگر نگاهي گذرا بر كارنامه فرهنگي دولت در استانها بيندازيم به راحتي درخواهيم يافت كه فرهنگ و هنر فولكلور اقوام بيش از پيش در خطر انقراض است و تقدير چند پيشكسوت هنري در پايتخت نهتنها راه به جايي نخواهد برد بلكه اين عمل تناقضگونه نشان از دوگانگي سياستهاي اجرايي در زمينه فرهنگ و هنر را ميرساند كه بيانگر تبعيض فاحش و عدم موفقيت سياستهاي در پيش گرفته مسوولان فرهنگي كشور است.
طي چهار سال اخير تنها در بلوچستان اساتيدي چون موسي بلوچ مرد نفس طلايي ساز منحصر به فرد كه در حين مسافركشي تسليم مرگ شد، استاد ماشاالله بامري كه سالها با سرطان مبارزه كرد و سال گذشته دار فاني را وداع گفت سرگذشت دردناك استاد غلامرسول دينارزهي برجستهترين موسيقيدان صاحب سبك بلوچ در بيخبري و فقر مطلق، درگذشت استاد مجيدبن يكي از بازماندگان موسيقي درماني آن هم در بيخبري و فقر مطلق و درگذشت استاد مشهور موسيقي حماسي ايران استاد كمالان هوت بدون ثبت و ضبط آثار وي كه استاد شجريان استاد كمالان را يكي از موسيقيدانان برجسته ايراني ميدانست، درگذشت استاد مهتاب نوروزي سوزندوز شهير بلوچ آن هم در فقر تنها گوشه كوچكي از جفاهايي است كه طي ساليان اخير به فرهنگ و هنر ايران زمين روا داشته شده است.
اميد است دولت يازدهم و رييسجمهور دكتر روحاني كه با آراي قاطع اقوام به ويژه قوم بلوچ حمايت شد بيش از پيش به فرهنگ فولكلور رو به زوال اقوام توجه و به معيشت اهالي فرهنگ و هنر با اجراي سياستهاي اصولي و با بهرهگيري از نقطه نظرات صاحبنظران و اساتيد رسيدگي عاجل كند چراكه فرهنگ و هنر باستاني اقوام ايراني بيش از پيش در معرض تهديد و خطر انقراض به سر ميبرد.
درگذشت ناگوار استاد «ملنگ درزاده» تنها باقي مانده نسل اول ساز سرنا در بلوچستان يكي از تلخترين سرنوشتها را طي سالهاي گذشته براي مفاخر ايراني رقم زد. استاد برجسته موسيقي فولكلور و نوازنده ساز سرنا پس از رنج سالهاي بيماري گلودرد ناشي از سرنانوازي با اندك اندوخته شخصي حاصله از كشاورزي سنتي خويش تحت عمل جراحي قرار گرفت و اما بعد از آن نهتنها ياراي نواختن ساز سرنا را نداشت بلكه از خوردن و آشاميدن نيز محروم ماند.
خانواده اين استاد شهير سازهاي بادي كه در شهر قصرقند در نزديكي شهرستان نيكشهر سكونت دارند به دليل عدم توانايي مالي موفق نشدند او را به مراكز مجهز و برخوردار منتقل كنند و اين گونه شد كه استاد ملنگ كه بهترين ملوديهاي اصيل ايراني را در گنجينه اذهان داشت در اسفبارترين شكل ممكن جان به جان تسليم كرد.
خبر درگذشت استاد شهير سازهاي بادي باستاني استاد صاحب سبك كه به استاد «ملنگ» در كشور پاكستان، هندوستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس شهره بود آن را پدر سازهاي بادي بلوچستان ناميدهاند، چنان تحت تاثير خنثيكننده فضاي رسانهيي قبل و بعد از انتخابات قرار گرفت كه هيچگاه اين مجال را نيافت كه خبر درگذشت وي كه مدتها در فقر و نداري و عدم رسيدگي با بدترين شكل ممكن از دنيا رفت، مورد توجه رسانهها قرار گيرد.
همچنين صاحبنظران و تحليلگران فرهنگ و هنر نيز فرصت تحليل و بررسي دلايل سرنوشت مشابه هنرمندان و مفاخر ارزشمند فرهنگ و هنر به خصوص در شهرستانهاي دورافتاده از مركز به ويژه هنرمندان بلوچ كه در بيخبري مطلق با فقر و نداري و بيماري دست و پنجه نرم ميكنند، را از دست دادند تا شايد از اين طريق بار ديگر مظلوميت اهالي فرهنگ و هنر ايراني و مظلوميت اساتيد صاحب سبك و صاحب فن بر مسوولان بزرگوار اثبات شود.
مسوولاني كه تنها عكسالعمل آنها در مواجهه با چنين ضايعههاي دردناكي فقط اين بوده كه به صدور يك پيام تسليت چند خطي بسنده كردهاند و جهت لاپوشاني عملكرد ناصواب خويش به ناچار با اعلام خبر درگذشت اساتيد فرهنگ و هنر به بيان بيوگرافي و تشريح سوابق هنري درخشان اساتيد اين مرز و بوم در رسانهها پرداختهاند تا اين گونه خود را از مظان اتهام رها سازند و از پاسخگويي در مقابل افكار عمومي سر باز زده و از وضعيت پيش آمده بر سر فرهنگ و هنر در شهرستانها و مناطق دورافتاده تبري جويند.
درگذشت مفاخر ارزشمند ساز سرنا استاد «ملنگ درزاده» 75 ساله با سابقهيي بيش از شش دهه در بيخبري مطلق و فقر و سكوت با كارنامه افتخاربرانگيز تنها نمونه كوچكي از مظلوميت هنرمندان ايران زمين و مفاخر فرهنگ، ادب و هنر در اقصي نقاط دور و نزديك كشورمان است و اين واقعه تاسف بار بيش از پيش پيشكسوتان و اساتيد فن به ويژه در شهرستانها را در معرض تهديد قرار داده است.
درگذشت دردناك مفاخر فرهنگ و هنر ايراني در حالي اتفاق ميافتد كه آن سوتر از شهرها و روستاها؛ در پايتخت نشان درجه يك فرهنگ و هنر را بر سينه هنرمندان سنجاق ميكنند تا اين عمل شعارگونه كه با پروپاگانداي اساسي همراه است مورد توجه رسانهها و افكار عمومي قرار گيرد.
اگر نگاهي گذرا بر كارنامه فرهنگي دولت در استانها بيندازيم به راحتي درخواهيم يافت كه فرهنگ و هنر فولكلور اقوام بيش از پيش در خطر انقراض است و تقدير چند پيشكسوت هنري در پايتخت نهتنها راه به جايي نخواهد برد بلكه اين عمل تناقضگونه نشان از دوگانگي سياستهاي اجرايي در زمينه فرهنگ و هنر را ميرساند كه بيانگر تبعيض فاحش و عدم موفقيت سياستهاي در پيش گرفته مسوولان فرهنگي كشور است.
طي چهار سال اخير تنها در بلوچستان اساتيدي چون موسي بلوچ مرد نفس طلايي ساز منحصر به فرد كه در حين مسافركشي تسليم مرگ شد، استاد ماشاالله بامري كه سالها با سرطان مبارزه كرد و سال گذشته دار فاني را وداع گفت سرگذشت دردناك استاد غلامرسول دينارزهي برجستهترين موسيقيدان صاحب سبك بلوچ در بيخبري و فقر مطلق، درگذشت استاد مجيدبن يكي از بازماندگان موسيقي درماني آن هم در بيخبري و فقر مطلق و درگذشت استاد مشهور موسيقي حماسي ايران استاد كمالان هوت بدون ثبت و ضبط آثار وي كه استاد شجريان استاد كمالان را يكي از موسيقيدانان برجسته ايراني ميدانست، درگذشت استاد مهتاب نوروزي سوزندوز شهير بلوچ آن هم در فقر تنها گوشه كوچكي از جفاهايي است كه طي ساليان اخير به فرهنگ و هنر ايران زمين روا داشته شده است.
اميد است دولت يازدهم و رييسجمهور دكتر روحاني كه با آراي قاطع اقوام به ويژه قوم بلوچ حمايت شد بيش از پيش به فرهنگ فولكلور رو به زوال اقوام توجه و به معيشت اهالي فرهنگ و هنر با اجراي سياستهاي اصولي و با بهرهگيري از نقطه نظرات صاحبنظران و اساتيد رسيدگي عاجل كند چراكه فرهنگ و هنر باستاني اقوام ايراني بيش از پيش در معرض تهديد و خطر انقراض به سر ميبرد.
No comments:
Post a Comment