دیروز مقاله من در مورد سخنان آقای مسعود بهنود مبنی بر اینکه شیعه بودن لازمه روشنفکر ایرانی است و در سایت العربیه نیز موجود می باشد، منتشر شد. در آن مقاله نوشته بودم که برخلاف نظر آقای مسعود بهنود هیچکدام از افتخارات گذشته ایران شیعه نبودند. تشیع در ایران چهارصد سال پیش و آن هم با زور سرنیزه توسط صفویان بنا نهاده شد. و اینکه ایران و ایرانیت بنا به تعریف خود جبهه ملی قبل از ظهور تشیع و حتی اسلام نیز وجود داشته. این مقاله در سایت جبهه ملی نیز منتشر شد.
در روز یکشنبه جناب آقای ادیب برومند رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران، ظاهرا در بیانیه ای که گویا از جانب جبهه ملی در سایت ملیون ایران (سایتی که مقاله مرا نیز منعکس کرده بود) منتشر نمودند، که در آن تاکید شده "تشیع از ارکان مهم ملیت ایرانی است زیرا تمامیت ارضی ایران وامدار تشیع است و شاه اسماعیل صفوی با رسمیت دادن این مذهب ایران را یکپارچه کرد و از تسلط امپراتوری عثمانی رهائی داد".
این در حالی است که آیت الله خمینی در خرداد سال ١٣٦٠ فتوای ارتداد جبهه ملی را صادر نمود. زیرا جبهه ملی خود را فراتر از مذهب و مکتب دینی خاصی معرفی کرده بود. برخی از رهبران جبهه ملی سکولار، غیر مسلمان و حتی سـُـنی مذهب بوده اند. حال این "فتوای جدید" توسط جناب آقای برومند موضوع را بسیار غامض تر از گذشته کرده است. چون همه ملت ایران شیعه نیستند، اما همه از جمله سکولارها، چپ ها، بی دین ها، سـُـنی ها، زرتشتی ها، بهایی ها، ارمنی ها، آشوری ها، یارسانی ها، یهودی ها ملیت کامل ایرانی دارند. وانگهی جبهه ملی همانگونه که از نام آن هویدا است باید صرفنظر از مذهب و مسلک، ملی و فراگیر باشد. یا وگرنه اسم آن را باید گذاشت جبهه تشیع و یا جبهه ملی شیعیان ایران.
در بیانیه جبهه ملی آمده است: : بنابراین هر فرد ملی گرایی باید به این مذهب عقیده مند باشد و هر جنبشی را درعزای شهیدان بزرگ شیعه که تایید کننده وحدت ملی نیز هست مغتنم و محترم شناسد. با این تذکر هر عضوی از اعضای جبهه ملی باید نسبت به مطالب یاد شده پای بند و وفادار باشد تا عضو جبهه ملی شناخته شود وگرنه در تاریخ این جبهه جایگاهی نخواهد داشت". سوال اینجاست که آیا یک فرد غیر شیعه که به مذهبی تشیع عقیده مند نیست، و در عزای سالاران شهیدان سینه و قمه نمی زند، نمی تواند ملی گرا باشد؟. آیا جبهه ملی براستی باور دارد که شهیدان بزرگ شیعه که در سرزمین کنونی عراق شهید شدند و هرگز ایرانی نبودند، تایید کننده وحدت ملی ایرانیان هستند؟ و باورمندی عقیدتی به آنها یکی ارکان مهم ملیت ایرانی است ؟ درک این مطلب مطروحه آنهم از جانب جبهه ملی (و نه یک گروه مذهبی بسیجی) کمی مشکل بنظر می رسد. ایشان در پایان بیانیه خود تهدید کرده اند : "که من ایرانی و مسلمانم (بخوان شیعه) و بر علیه هرچه ایرانیت و اسلامیت (بخوان تشیع) را تهدید کند تا زنده هستم مبارزه میکنم"
ازمتن این بیانیه که می توان آن را به نوعی فتواگونه (ملغمه ای از مذهب و ملیت) تلقی کرد اینگونه مشهود است که سکولارها، چپ ها، بی دین ها، سـُـنی ها، زرتشتی ها، بهایی ها، ارمنی ها، آشوری ها، یارسانی ها، یهودی ها نه تنها جایی در جبهه ملی ندارند، بلکه "ملی" و یا "ملی گرا" هم تلقی نخواهند شد. این اعلامیه ممکن است راه را برای تکفیر "غیر شیعیان" بعنوان غیرملی و حتی انگ "تجزیه طلبی" باز خواهد کرد. بنده برای رهبران جبهه ملی که بسیاری از آنها هزینه سنگین برای آزادی داده اند و سالها در زندان های رژیم گذشته و رژیم فعلی به سر برده اند و یا حتی ترور شده اند، احترام قائلم. اما این بیانیه که تائیدی بر سخنان فرقه گرایانه آقای مسعود بهنود نیز است، برای بسیاری از ایرانیان و حتی اعضاء و طرفداران جبهه ملی قابل هضم نیست. مشروط کردن "ایرانی بودن" به مذهب شیعه اثنی عشری و یا مشروط کردن واژه "روشنفکر ایرانی" به تشیع اثنی عشری قرائت و تعاریف جدیدی است که برای بسیاری از ایرانیان قابل درک نیست. انتشار این بیانیه از جانب رئیس محترم شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران، از نظر تقارن زمانی و محتوای مفهومی، آن هم دقیقا در روزی که کابینه ناسیونالیستی ـ مذهبی و افراطی اسرائیل نیز طرحی را تصویب نمود که بر اساس آن مذهب یهود و یا یهودیت رکن مهم و اصلی ملیت اسرائیلی تلقی خواهد شد. این در حالی است که قریب به یک چهارم شهروندان اسرائیل از جمله سکولارها، مسلمانان، مسیحی ها و غیره عقیده مند به دین یهودیت نیستند. پس باید پرسید تکلیف آنها چه می شود؟ همین سوال را می توان در مورد "غیر شیعیان" ایرانی نیز مطرح کرد.
امیدوارم جبهه ملی موضع خود را بصورت شفاف و از طریق یک بیانیه رسمی از جانب رهبری جبهه ملی ایران، و نه از سوی یک فرد (اگرچه محترم) بیان کند.
*****************
Comments!
No comments:
Post a Comment