Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

چالش‌هایی درباره زبان‌های بومی

چالش‌هایی درباره زبان‌های بومی

اگر کودکان بتوانند فارسی را با علم و به عنوان زبان دوم یاد بگیرند، احساس آرامش هویتی می‌کنند؛ چون هویت ملی به هویت قومی‌شان احترام گذاشته است. اگر این احترام رعایت شود، مشکلات هم برطرف می‌شود. اگر قرار است در خطر بودن هویت ملی و وحدت ملی دوستان را نگران کند، باید توجه کنند آن‌چه این هویت را تهدید می‌کند، نادیده گرفتن هویت‌های دیگر و زبان اقوام است.
فرزان سجودی، زبان‌شناس، نشانه‌شناس و استاد دانشگاه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره بحث آموزش زبان‌های بومی گفت: مباحثی مانند این‌که روش آموزش چه خواهد بود، کتاب‌های آموزشی چگونه تدوین می‌شوند و... مهم است و من امیدوارم اهل فن برنامه آموزش هر زبانی را بر عهده بگیرند و کتاب‌های آموزشی را متناسب با دستاوردهای مهم علمی تدوین کنند، اما در این زمینه بحث بنیادی‌تری وجود دارد. 
او ادامه داد: بحث بنیادی‌تر در این زمینه به اعتقاد من این است که اساسا در کشوری چندزبانی مثل ایران، تکلیف زبان‌هایی که با رسمی نامیدن زبان فارسی، غیررسمی دانسته می‌شوند و درواقع تکلیف زبان‌های دیگر (غیرفارسی) چیست؟ برخی دست‌اندرکاران گفته‌اند آموزش زبان‌های دیگر منجر به تضعیف زبان فارسی می‌شود. در این‌باره یک سوال ساده مطرح می‌شود و آن سوال این است که چرا باید از این بابت نگران تضعیف زبان فارسی باشند، اما هرگز نگران به حاشیه راندن زبان‌های دیگر نیستند؛ زبان‌هایی که آن‌ها هم زبان‌های اقوامی هستند، زبان مادری هستند، دارای پیشینه فرهنگی‌اند و فرهنگ‌هایی براساس آن‌ها شکل گرفته‌اند.
سجودی اضافه کرد: از طریق این زبان‌ها قصه‌هایی گفته شده و آیین‌هایی شکل گرفته و همین‌طور براساس آن‌ها شناختی از جهان به وجود آمده است؛ چرا که زبان تنها یک ابزار نیست که آن را کنار بگذاریم و از ابزار دیگری استفاده کنیم، بلکه شبکه‌ای است که آگاهی جمعی و حافظه جمعی به‌وجود می‌آورد. اشاره من به حافظه جمعی از جنبه روانشناختی نیست، بلکه شبکه بینامتنیت گروهی است که در یک زبان به وجود می‌آید؛ یعنی انسان از طریق زبان، خود و جهان پیرامونش را می‌شناسد. چرا هرگز نگران زبان‌های دیگر نیستند؛ مگر آن‌ها زبان اقوام نیستند و بخشی از داشته‌های انسانی محسوب نمی‌شوند؟
این استاد دانشگاه سپس گفت: به نظرم این بحث ماهیت سیاسی دارد. در بررسی تاریخی می‌بینیم که زبان فارسی زبان قوم مسلط بوده است، به همین دلیل طبیعتا امکانات نهادی بهتری در اختیارش قرار گرفته و در نتیجه قدرت بیش‌تری پیدا کرده است. ما در دانش زبان‌شناسی چیزی به اسم زبان فی‌نفسه قوی‌تر یا ضعیف‌تر و یا زبان فی‌نفسه توانمندتر یا ناتوان‌تر نداریم. آن‌چه برای یک زبان امکانات بهتری به وجود می‌آورد، ساختارهای قدرت است. یکی از این امکانات فرهنگستان زبان است؛ به عنوان مثال امروز ما نهادی تحت عنوان فرهنگستان زبان ترکی یا کردی نداریم. دلیل این‌که زبانی به نظر قوی‌تر می‌رسد، ساز و کارهای ساختاری و نهادی است که امکاناتی برای آن فراهم کرده است، وگرنه هیچ دلیل علمی برای این‌که مردمانی از سخن گفتن به زبان مادری خود منع شوند،‌ وجود ندارد.
سجودی همچنین عنوان کرد: ما در یک جامعه زبانی به دنیا می‌آییم و از طریق روابط اجتماعی در آن جامعه زبانی که ریشه تاریخی و فرهنگی بینامتنی دارد، زبانی اکتساب می‌کنیم. از منظر بیولوژیک هم زبان مادری در نیم‌کره چپ مغز اکتساب می‌شود، اما در زبان دوم فرایند یادگیری در نیم‌کره راست مغز پیش می‌آید؛ در نتیجه اگر بچه‌هایی را که در خانواده‌های ترک، کرد یا بلوچ‌زبان رشد کرده‌اند، وادار به کنار گذاشتن زبان‌شان در دوران تحصیل کنیم، سازوکارهای یادگیری آن‌ها را مختل کرده‌ایم. وقتی کودک را وادار به یادگیری فارسی می‌کنیم، او ناچار می‌شود سازوکارهای دیگری در یادگیری زبان رسمی به کار گیرد.
او افزود: حتا ممکن است افراد ناچار شوند زبان مادری‌شان را پنهان یا سرکوب کند. هیچ دلیل علمی و اجتماعی پسندیده‌ای وجود ندارد که کسانی از سخن گفتن به زبان مادری خود و یا آموزش زبان مادری‌شان محروم شوند. با این کار حتا به بدن افراد هم فشار وارد می‌شود.
سجودی در ادامه درباره آموزش زبان فارسی به کودکان غیرفارسی‌زبان ایران گفت: زبان مادری ما فارسی بوده است. بعدها با این آرامش و با این علم که زبان مادری ما فارسی است، انگلیسی را یاد گرفته‌ایم و علم و ارتباطات جهانی خود را گسترش داده‌ایم. چه اشکالی دارد اگر بر اساس همان بحث عصب‌شناسی زبان و بر اساس رشد مغزی بگوییم کودکی که در پارس‌آباد مغان یا مشکین‌شهر به دنیا آمده است، زبان مادری‌اش فارسی نیست و تا دوران دبستان هنوز با زبان فارسی آشنا نشده به همین شیوه زبان فارسی را به عنوان زبان دوم بیاموزد؟
او اضافه کرد: بهتر است نهادهایی مثل فرهنگستان‌های زبان ترکی، کردی و... درباره این زبان‌ها کار کنند، کودک آموزش را به زبان مادری‌اش شروع کند و بعد به‌تدریج فارسی را به عنوان زبان دوم بیاموزد. به هر حال در ایران بخش عمده‌ای از فعالیت‌ها به زبان فارسی صورت می‌گیرد و این زبان با هویت ملی و سیاسی ایرانی در ارتباط است، اما کودکان ایرانی غیرفارسی‌زبان باید با سازوکارهای آموزش زبان دوم با این زبان آشنا شوند، نه بر اساس این فرض که فارسی زبان مادری آن‌هاست.
سجودی سپس اظهار کرد: درباره این‌که که آموزش فارسی به عنوان زبان دوم باید چگونه و از چه زمانی آغاز شود باید متخصصان نظر بدهند، اما یادگیری فارسی به عنوان زبان دوم احساس آرامش اجتماعی و بدنی در کودک ایجاد می‌کند و مانع مشکلات عصب‌شناسی و هویتی می‌شود. اگر کودکان بتوانند فارسی را با علم و به عنوان زبان دوم یاد بگیرند، احساس آرامش هویتی می‌کنند؛ چون هویت ملی به هویت قومی‌شان احترام گذاشته است. اگر این احترام رعایت شود، مشکلات هم برطرف می‌شود. اگر قرار است در خطر بودن هویت ملی و وحدت ملی دوستان را نگران کند، باید توجه کنند آن‌چه این هویت را تهدید می‌کند، نادیده گرفتن هویت‌های دیگر و زبان اقوام است.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: کار ما در علوم انسانی این است که انسان، مجموعه رفتارهای جمعی و فردی انسان و آن‌چه را به انسان مربوط است مطالعه کنیم. با این مقدمه، چرا ما در علوم انسانی وارد شناخت فرهنگ‌های گسترده کشورمان به عنوان پیشینه ملی خود نمی‌شویم؟ آیا ملت فقط یعنی فارس؟ چرا ما نباید وارد مطالعه پیشینه و وضعیت کنونی و پیشینه متنی و فرهنگی یک ملت شویم؟ چرا ما در دانشگاه‌های ایران دوره لیسانس زبان سواحیلی داریم، اما رشته زبان و فرهنگ کردی یا بلوچی را نداریم؟ البته هرچه زبان‌های خارجی بیش‌تری در دانشگاه آموزش داده شود، بهتر است، اما توجیه سیاسی این موضوع قابل پذیرش نیست. 
او اضافه کرد: من زبان را از کلیت بینامتنیت تاریخی جدا نمی‌کنم. زبان تاریخ فرهنگی یک نظام کلان را به وجود می‌آورد. چرا باید این بحث‌ها نگران‌کننده باشد؟ به محض این‌که این بحث‌ها مطرح می‌شود، می‌گویند جدایی‌طلبی است، درحالی‌که برعکس، به حاشیه راندن زبان‌ها و فرهنگ‌های اقوام جدایی‌طلبی را تقویت می‌کند، نه به رسمیت شناختن آن‌ها. این دومی انسجام را تقویت می‌کند.
سجودی در ادامه گفت: من امیدوارم امکان آموزش به زبان‌هایی که در ایران با آن‌ها گفت‌وگو می‌شود، به وجود بیاید. اقدام عملی در این زمینه نیازمند ساختارهای علمی و نهادی است. برای آغاز این اقدام، همکاری متخصصان، بررسی‌های مطالعاتی، تدوین کتاب‌های درسی، کار پژوهشی گسترده و ایجاد یک نهاد آکادمیک که بزرگ‌تر از فرهنگستان زبان و ادب فارسی کنونی باشد، با عنوانی مانند «کانون جوامع زبانی» یا نام‌های این‌چنینی، لازم است. این اقدام کار نهادی و درازمدت می‌خواهد، اما ابتدا باید بحث‌های اساسی حل شود تا امکان سرمایه‌گذاری بیش‌تر هم فراهم شود.

بخش: 

انتشار از: 

No comments:

Post a Comment