Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

هجوم وحشيانه قشـون پارس و اشغال بلوچستان

هجوم وحشيانه قشـون پارس و اشغال بلوچستان در سـال ۱۳۰۷ هجـری شمسـی قسمت سوم پس از اشغال قلاع پَسکـوه و گـُشـت لشکرمهاجم پارس مردم آن مناطق را در معرض سبعيت خود قرار داده به غارت اموال و احشام وذخاير آذوقه آنان پرداخت. جهانبانی ددمنش در صفحه ۶۴ کتاب حمله قشون پارس به بلوچستان می نويسـد: « ... دو قلعـه مهم گشت و پسکوه بتصرف قوا در آمد و.. نگرانی بی آبی و خطر تشنگی وگرسنگی نفرات مرتفع شد...» اوهمچنين در صفحه ۶۷ سند جناياتش در باب وحشيگری مهاجمين پارس می نويســد: « ....شيروان درپنج فرسنگی پسکوه واقع گرديده دارای نخيلات و باغات متعدد و يک رشته قنات آب شيرين و مزارع مختصری می باشد اهالی اين قلعه از خوف متواری شده بودند. ستون مشهد يک شبانه روز در آنجا متوقف شد ....»۰ امان ... جهانبانی از سبعيـت اردوی اشغالگر پارس که آذوقه اش از مشهد و بيرجند تا بلوچستان فقط « نان خشک سمنانی » بـود و اينکه پس از اشغال آباديها و قلعه های غنی چه بلايی سر مردم بيدفاع بلوچ و اموال آنان می آوردند چندان اشاره ای نکرده است. اما با اعتراف به اينکه « اهالی قلعه شيروان از خوف متواری شده بودند » وحشيگری لشکرش را که با کشتار مردم و ايجـاد رعب و وحشـت برای اشغال گلزمين هجوم آورده بود بقلم آورده است. آواره کردن مردم بی دفاع و غارت اموال و احشام وذخاير آذوقه اهالی گشت، پسکوه و شيـروان و ماندن ستون غارتگر مشهــد در آنجا و متعاقبا به آتش کشاندن خانه های محقر مردم در شيــروان يعنی اشغالگـری به شيوه پارسيـان. جنايات جهانبانی وسبعيت مهاجمين پارس در حافظه مشترک مردم بلوچستان و تاريخ مبارزات بلوچ حک شده اند. خاطرات اجداد ما از وحشيگريهای اشغالگران که سينه به سينه منتقل شده و به نسل کنونی رسيده اند به همراه خاطرات خونين هشتاد و شش سال گذشته تا ابد در تاريخ بشريت خواهند مانـد. جنگ هــُشـَک جهانبانی سفاک و لشکرش درجنگ هــُشـَک متحمل « تلفات سنگين » شده روز هيجدهم آبانماه ۱۳۰۷ هجری شمسی در مقابل سرمچاران بلوچستـان شکســت خوردنـد. اردوی شکسـت خورده پارس با فرار از مواضـع خود درهــُشـَک و ترک اجساد مهاجمين کشته شده در حال عقب نشينی بطرف خواش بـود. اما حاکمِ بخت برگشته « سـِب » محمد شاه مير مراد زهی در بيست و پنج کيلومتری هــُشـَک در محلی بنام « کهن داوود » خودش را با سراسيمگی به جهانبانی رساند و توانست با همکاری سرهنگ نخجوان وی را متقاعد سازد تا قوای سرخورده اش را تجديد سازماندهی کرده يکبارديگر به قلعه هُشَک حمله کند. بدينگونه محمد شـاه ميرمرادزهی با توطئه ای جديد بر عليه سرمچاران بلوچستان مانع شکست کامل لشکرپارس شده از تار ومارشدن آن جلوگيری کـرد. جهانبانی در مورد « تصـرف هــُشـَک » در کتابش می نويسـد: « راپرت سرهنگ خان نخجوان در قضيه محاربه « ها شک » : ۱ـ تعداد بلوچهای مسلح زياد و اغلب دارای اسلحه فلـزی هستند... ۲ـ در مقابل کوشش و جديتی که از طرف قـوا برای تسخير قلعه بعمل آمده نسبتا تلفات سنگين به ستون وارد گرديده ولی متاسفانه نتيجه بدست نيامده است ...صاحب منصبان و نفرات از نظر قوای جسمی خسته شده اند...» ۳ـ بمباردمان طيارات و توپخانه کافی نيست بدين لحاظ مقتضی است توپخانه صحرايی به کمک اين ستون بيايد......... بنابر اين تصميم اتخاذ گرديد که قشون مشهد باستمداد ستون بيرجند بطرف قلعه هشک عزيمت نموده ...» حمله هم زمان قشـون مشهـد و بيرجند با سلاحهای انگليسی، دو فروند طياره بمب افکن ، شرکت « چريکهای مسلح سرحد» بر عليه لشکـر بلوچستان و نقش محمد شـاه ميرمراد زهی اشغال قلعه های گشت، پسکوه و سپس تصرف قلعه هــُشـَک را برای اشغالگران پارس ممکـن ساخت. سرمچار ميرعيسی هيدوچی و سرمچاران تحت فرماندهی وی تا آخرين نفس در مقابل حملات اشغالگران ازهـُشَک دفاع کرده و در نهايت با سربلندی به کاروان شهــدای بلوچستــان پيوستنـد.اردوی اشغالگـر پارس پس از اشغال هــُشـَک هارتر و درنده تر از قبل به اقـلاع سرجو، شستون و دزک هجوم برد. ادامه دارد پروشــت ءُ پــروش باتنــت ايران ءُ پاکستـان آزات ءُ آبــاد بــات گنجيــــــں بلـوچستـــــــان محمـد کريم بلـوچ بيست و چهارم دِيمـــوَشّــاں ۷۰۱۳چهاردهم آپريل ۲۰۱۴

No comments:

Post a Comment