دبى- ناصر شريفى، العربيه.نت
در پى انفجار هولناك غرب تهران كه پدر برنامه ى موشكى ايران را همراه با دهها تن از نيروهايش از بين برد و شايد پيش از زيانهاى تسليحاتى به اعتماد به نفس حكومتيان ايران لطمه وارد كرد، انفجار اصفهان پيش آمد و قلب ايران را لرزاند. اما همگان ترجيح دادند در هر دو مورد، حقايق را مسكوت بگذارند.
پيش از اين دو حادثه، در ژوئن 2010 پايگاه بارورى اتم در نطنز با ويروس كامپيوترى "استاكس نت" مواجه شد و پيشرفت برنامه ى هسته اى تهران متوقف ماند. دانشمندان اتمى ايران هم در اينجا و آنجا در معرض خطرات جانى قرارگرفتند و قربانى دادند. آيا اسرائيل با حمايت غرب حمله ى "چراغ خاموش" خود را آغاز كرده است؟
روزنامه ى اسرائيلى هاآرتس به اين سؤال اين گونه پاسخ داده است كه؛ "اين نبرد، سالها است كه در جريان مى باشد، اما آنچه به بيرون درز كرده اندك و پراكنده بوده است". آيا ايران به عنوان يك نظام، واقعاً وجود اسرائيل را تا به اين حد تهديد مى كند كه اسرائيلى ها و متحدانشان براى ضربه زدن به آن خود را به هر آب و آتشى بزنند؟
واقعيت اين است كه انقلاب ايران قرار بود آزادى و عدالت را براى ايرانيان به ارمغان آورد، كه نياورد، قرار بود در اتحاد مسلمين نقش ايفا كند، كه برعكس نه تنها در جنگى هشت ساله شكافهاى جهان اسلام را بيشتر كرد، بلكه خود از درون شكاف اندر شكاف پيش رفت تا بدانجا كه سردارانش را نيز يكى پس از ديگرى تاراند و به انزوا كشاند. لذا اكنون فلسفه ى وجودى نظام بازمانده از انقلاب، مبارزه با اسرائيل و حاميان غربى آن است.
تهران مى خواهد به هر قيمتى بر طبل اين دشمنى بكوبد. لذا مى بينيم كه امريكا و اسرائيل و هم پيمانانشان نيز بزرگترين چالش و مشكل جهانى خود را "جمهورى اسلامى ايران" مى دانند.
با اين حساب جنگ وجود دارد، ولى اعلام رسمى آن به نفع هيچ كس نيست. تهران نقاط ضعف خود را مى شناسد و نقطه ى قوت خود را در فرياد "وا اسلاما" مى بيند. ليكن اين "وا اسلاما" در درون ايران، قربانيانى از نوع موسوى و كروبى و چند آيت الله و هوادارانشان گرفته و برش و تاثير خود را از دست داده است. غرب و اسرائيل نيز بويژه در هياهوى انقلابات جهان عرب مايل نيستند ضربه اى آن چنان پرسروصدا به تهران بزنند كه صدا و تشعشعش، گوشها و چشم ها را به خود جلب كند.
از سوى ديگر غرب و اسرائيل آن قدر ساده نيستند كه به رژيم ايران ضربه اى مختصر در سطح "واكسن" بزنند. اين است كه مى بينيم به نوشته ى هاآرتس "نبرد در خفا در جريان است". اما به نظر مى رسد اين نبرد خيلى هم آرام و بى صدا پيش نمى رود!
آنچه كه محور اين نبرد است نيروى اتمى ايران مى باشد. تهران مى خواهد اعتماد به نفس پيدا كند و به كشورها و جوامع پيرامون خود ثابت كند كه از قدرتى خاص برخوردار است. اسرائيل و غرب نيز تسليحات اتمى را براى ايران "خط قرمز" و براى خويش حياتى مى دانند.
مى دانيم كه برنامه ى اتمى ايران داراى سه بخش اساسى است: انتقال اورانيوم، بارورى آن و جنگ افزارهاى ضرورى براى كاربرد خصمانه ى آن. به نظر مى رسد غرب و اسرائيل هر سه بعد را مورد تعرض قرارداده و مى دهند. لذا تهران به شدت خشمگين مى شود و واكنشهاى گاه عصبى نشان مى دهد. حتى به گفته ى يك ديپلمات جمهورى اسلامى پناهنده شده به غرب "گويا ايران تعمد دارد به غرب ثابت كند كه تهران اهل ملاحظه و حساب و كتاب نيست و مى تواند به اقدامات شديداً عصبى و غير قابل پيش بينى دست بزند".
اين سخن شايد بتواند يكى از تفسيرات حادثه ى هجوم به سفارت بريتانيا در تهران باشد. چه بسا ايران بيش از اين نتواند حملات چراغ خاموش اسرائيل و دوستان غربى اش را تحمل كند و طبعاً ناگزير شود اعتراف كند كه ضربات پى در پى خورده است و لا جرم به اقدامات متقابل پرداخته است. اما آيا چنين واكنشهايى بويژه اگر عصبى باشند كارآيى خواهند داشت؟ ناظران در اين شك دارند.
آنچه كه تهران را بيش از پيش از درون رنج مى دهد، عدم وجود يكصدايى و هماهنگى در درون نظام است و اين علاوه بر تناقض گفتار "سد منيع" با اعتراف به "نفوذ وسيع" است.
تهران مى داند كه به عنوان مثال، حضور فلان فرمانده را در فلان لحظه و مكان حساس كسى بايد خبر داده باشد يا رديابى تكنولوژيكى لازم براى اين كار شده باشد. تهران مى داند كه سازمانهاى جاسوسى بريتانيا و امريكا، اسرائيلى ها را تنها نگذاشته اند. جمهورى اسلامى مى داند كه پاسخ مثبت توام با لبخند مائير داگان رئيس سابق موساد به پرسش روزنامه ى اسرائيلى "يديعوت آحارنوت" كه آيا عمليات اخير (انفجار غرب تهران) را نيروهاى ما انجام داده اند؟ به چه معنا است.
به هر حال طبق برآورد اسرائيلى ها ايران در بهترين حالتش ظرف يك تا يك و نيم سال ديگر به بمب اتمى دست مى يابد. بنابر اين بايد انتظار داشت كه انفجارات، ويروسها و حوادث عجيب ديگرى از سوى آنان و هم پيمانانشان روانه ى تهران شود. اين را هم بايد انتظار داشت كه هول و ولاى تهران در برزخ وحشت از حمله ى خاموش و اميد به "گوهر تابناك" آن را به واكنشهاى عصبى تر، خطرناك تر و حساب نشده ترى بكشاند.
No comments:
Post a Comment