چه بسا در آینده جناح مقابل دولت با پی بردن به مزایای اجرای این طرح که همین شعار را بعنوان یکی از وعدههای انتخاباتی خویش برگزیند.
چه بسا در آینده جناح مقابل دولت با پی بردن به مزایای اجرای این طرح که همین شعار را بعنوان یکی از وعدههای انتخاباتی خویش برگزیند.
به گزارش بلوچ پرس،محمد بلوچ زهی فعال بلوچ و تحلیلگر مسائل بلوچستان در گفتگو با سایت پویش در خصوص اقدام مخالفت آمیز اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با تدریس زبان مادری میگوید این مخالفت نه تنها تضعیف دموکراسی را موجب میشود و زمینه را برای نابودی زبانهای اصیل ایرانی فراهم میسازد بلکه این اقدام مغایر با اصل ۱۵ قانون اساسی میباشد که در کنار زبان رسمی کشوراستفاده از زبانهای محلی و بومی را مجاز دانسته است.
این دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق که موضوع پایان نامهاش «حقوق اقوام در قانون اساسی جمهوری اسلامی» میباشد بر این باور است که مخالفت با تدریس و آموزش زبان مادری در مدارس نه تنها منجر به تقویت زبان رسمی کشور نخواهد شد بلکه زمینه انزوای زبان فارسی را فراهم خواهد ساخت و تضیع حقوق اقوام را نیز منجر خواهد شد.
مخالفت اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به اعتقاد بنده آنچه که طی روزهای گذشته بعنوان مخالفت اعضای محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی مبنی بر تدریس زبان اقوام در مدارس اتفاق افتاده نه تنها موجبات تضعیف دموکراسی و مردمسالاری را فراهم خواهد ساخت بلکه این اقدام را بطور کلی مخالفتی آشکار باید تحلیل نمود با قانون اساسی و نیز بصورت مستقیم اصل ۱۵ که در آن به صراحت از آموزش زبان مادری در کنار زبان رسمی یاد شده است.
همچنین مخالفت اعضای فرهنگستان زبان فارسی با تدریس زبان مادری در مدارس ایران نه تنها موجبات تضعیف زبانهای اصیل ایرانی را بدنبال خواهد داشت بلکه این اقدام مغایر با قانون اساسی و اصل ۱۵ میباشد که در این اصل معطل مانده در کنار زبان رسمی کشوراستفاده از زبانهای محلی و بومی را مجاز دانسته است. تدریس زبان قومیتهای ایرانی میتواند تقویت زبان و فرهنگ ملی را موجب شود و امید، دلبستگی و اعتماد اقوام را بیش از پیش سازد.
به نظر بنده اصل ۱۵از اصول قانون اساسی حجت را بر مخالفان تدریس زبان مادری تمام نموده تا بیش از این بر خواستههای غیر کارشناسی که هیچ توجیه منطقی و عقلانی جهت به مخاطره انداختن زبان رسمی کشور را ندارد؛ پافشاری ننمایند.
اظهارات اعضای محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مخالفت با تدریس زبان مادری از چند منظر قابل بررسی است نخست میتوان آنرا تلاشی عنوان نمود در راستای زمینه سازی از ممانعت اجراء اصل ۱۵ قانون اساسی توسط دولت یازدهم و دوم اینکه تلاش عدهای خاص جهت ناکام جلوه دادن دولت در اجرای مطالبات قومی که به صلب اعتماد و ناامیدی قومیتها از دولت حسن روحانی ختم خواهد شد و در نهایت از دست دادن بخش مهم و قابل توجهی از پایگاه رای حسن روحانی در میان اقوام که آرزوی جناح مقابل دولت میباشد.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی که مشخص است مخاطب طرف مقابل اظهاراتش دولت میباشد تاکید نموده «مبادا از کیسه سرمایههای ملیمان همچون زبان فارسی برای پیروزیهای موقت و بیحاصل جناحی خرج کنیم» نظر شما در این باره چیست؟
اتفاقاً همانطور که عرض شد عدم اجرای طرح تدریس و آموزش زبان قومیتها بیشترین جای مانور را برای جناح مقابل دولت خواهد داشت و با این کار سایر طیفهای اصولگرا میتوانند یک برگ برندهای داشته باشند و حسن روحانی را متهم نمایند جهت شعاری خواندن مطالبات اقوام در برنامههای انتخاباتیاش و ضعف بر پافشاری در مقابل اجرای این وعده انتخاباتی. چه بسا در آینده جناح مقابل دولت با پی بردن به مزایای اجرای این طرح که همین شعار را بعنوان یکی از وعدههای انتخاباتی خویش برگزیند.
در صورت عدم تحقق این وعده انتخاباتی آیا به تحقق سایر وعدههای قومیتی دولت میتوان امیدوار بود؟
عدهای تلاش دارند تا با تمام توان سرنوشت طرح تدریس زبان قومیتهای ایران زمین در دولت خاتمی را با همین طرح توسط دولت روحانی گره بزنند و از اجرای آن جلوگیری نمایند که در صورت موفقیت در عدم تحقق یکی از وعدههای مهم انتخاباتی اعتدالگرایان، اصولگرایان یک گام امیدوار کننده را بر خواهند داشت در راستای خواستههای انتخاباتی خویش در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری چهار سال آینده و استوارتر حرکت خواهند کرد برای جذب طیف وسیعی از رای دهندگان رئیس جمهور روحانی.
آیا واقعاً عملی نشدن این وعده دستاوردی برای اصولگرایان به ارمغان خواهد آورد یا اینکه نتیجهای غیر از این را برای جناح رقیب دربرخواهد داشت؟
جناح رقیب با این کار وانمود خواهد کرد که آنچه برنامههای دولت در خصوص اقوام در زمان تبلیغات وعده داده شده بود صرفاً اقدام انتخاباتی و نمایشی بوده و جنبه پوپولیستی داشته و این ناکامی را نشان از ضعف دولت در ارائه ااستعدلال کافی در اجرای برنامههای خود به مبادی مرتبط خواهند دانست تا از این طریق یک گام موفقیت آمیزی برداشته باشند در جهت خواستههای خویش که همانا ناکارآمد نشان دادن دولت حسن روحانی است.
صرف پژوهش در زبان اقوام ایرانی میتواند منجر به ترویج زبانهای اقوام ایرانی شود؟
سوال بنده نیز به عنوان یک شهروند ایرانی به اعضای محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز همین است آیا صرف نگاه پژوهشی نه آموزشی به زبان قومیتهای ایران زمین میتواند زبانهای اصیل ایرانی را از خطر نابودی باز دارد و یا اینکه در ترویج و گسترش فرهنگ قومی و ملی و نیز تقویت فرهنگ ملی و زبانی کشور موثر باشد؟
پاسخ شما چیست به این پرسش؟
پاسخ روشن است نگاه صرف پژوهشی شاید بتواند در شناساندن و معرفی زبان هر قوم به هموطنان و نیز سایر ملل موثر واقع شود اما این امر کمتر میتواند بازدارندگی ایجاد نماید در پژمردگی زبانها و ترویج و تشویق تکلم زبان مادری در میان قومیتها.
یک عضو فرهنگستان زبان فارسی تدریس زبان قومیتها را حرکت در مسیرخواستههای انگلستان و کشورهای دیگر میداند نظر شما چیست؟
اتفاقاً برعکس به اعتقاد بنده عدم تدریس زبان قومیتها میتوان بیشترین مخاطرات را بدنبال داشته باشد و زمینه را برای بیاعتمادی فراهم خواهد ساخت چرا که تجزیه طلبان با این کار میتوانند با جنجالهای رسانهای و بهره برداریهای سیاسی بهره کافی را در مخالفت با تدریس زبان اقوام ببرند و فضا را به نفع خواستههای خود سوق بدهند. در صورت اجرای این طرح اعتماد سازی و تعلق خاطر بیشتر میان حکومت و قومیتها بوجود میآید که این به نفع بدخواهان نیست.
شما ببینید با آنکه در کشور ما هنوز اقوام از حق تدریس و آموزش زبان مادری محرم هستند اما در آنسوی مرزها برخی از دولتها تلاش دارند با سوء استفاده از این خلع کانالهای تلویزیونی و ماهوارهای راه اندازی نمایند و کارشناسان توانمند و صاحبنظران و فعالان قومیتها را جذب نمایند تا خوراک مسمومی را به خورد مخاطب ایرانی ارائه نمایند در جهت سیاستها و اهداف خویش که بیشتر با نگاه تجزیه طلبانه صورت میگیرد.
باید از آقایان فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرسید بجای ایجاد شکاف و بدبینی میان اقوام با اینگونه اظهارات بدبینانه که خواسته تجزیه طلبان است چرا هیچگاه در راستای اعتمادسازی به مقولههای مختلف قومیتی گام بر نداشتهاید؟
آیا این عزیزان بجای اینگونه دلسوزیها برای زبان رسمی بهتر نیست اندکی عقلانی بیندیشند و بخود بیایند که چطور با آین اظهارنظرها فضا را به نفع اندیشههای محدود فدرالیسمها سوق میدهند و آب را در آسیاب گروهای تجزیه طلب که در سددند با فراهم شدن چنین فرصتهایی در راستای سیاستهای خویش از اینگونه اظهار نظرها بهره جویند؛ نریزند.
شما در یکی از یادداشتهای خود در مطبوعات زبان ملی را مقدم بر زبان قومی میدانستید؟
بگذارید اصلاح کنم، در آن یادداشت بحث این بود که ملیت مقدم بر قومیت است که البته زبان رسمی نیز از بخشی از مولفههای این هویت و ملیت است و نیز مقدم بر زبان قومی اما مردم بلوچ در کنار هویت ملی هویت قومی قوی نیز دارند.
آموزش زبان مادری در کنار زبان رسمی هیچگونه منافاتی ندارد و این نصح صریح قانون اساسی است. عنوان یادداشت مورد نظر شما چیزی نزدیک به این جمله بود که «اول ما ایرانی هستیم و بعد بلوچ». همچنان تاکید میکنم ما اول ایرانی هستیم و بعد بلوچ. به باور بنده اگر ما مبنا را بر واقعیتها و آریایی بودن اقوام مثلاً قوم بلوچ که در آن نوشته مد نظر بود بگذاریم درمی یابیم قوم بلوچ یک زیر مجموعه از اقوام ایرانی است پس با این باور آنچه بنده عنوان نمودهام کاملاً منطقی و عقلانی است. اینکه ملیت که مبناست ارجحیت دارد بر قومیت در تمام ملل امری طبیعی است و در نزد بیشتر فعالین بلوچستان و مردم بلوچ این مهم به عنوان یک باور و واقعیت پذیرفته شده است.
http://balochpress.net/