# مهرنهاد
اصلا متوجه نشدم چطور ساعت از 2بامداد گذشته و من در این اندیشه ام که 6سال قبل یعقوب در انفرادی که منتظر طلوع آفتاب جهت اجرای حکم اعدامش بود چجوری گذرونده؟!!
فکرشو بکنیم،آدم دستبد و پا بند در یک سلول انفرادی قرار بگیرد و بداند صبحش بر بالای طناب دار خواهد بود...
مادرش چه حالی دارد که میداند صبح فرزندش حلق آویز میشود...شاید آرزو میکند هیچگاه صبح
نشود و یا شاید مثل مادر من روزش شادمان بین همسایه ها شیرینی پخش میکند که توانسته است فرزندش را آنگونه تربیت کند که فردایش فدای خلق وقربانی توحیدش میشود.
و یا من که در زندان بودم و حتی یکسال پس از اجرای حکم اعدام یعقوب بی خبر از این اتفاق همواره برایش دعای استقامت و آزادی میکردم....
آری،6سال قبل شاید یعقوب امشب را نخوابیده بود و با پروردگارش مظلومیت ملتش را نجوا میکرد اما ایا ما امروز 14مرداد روی فیس بوک مان یک هشتگ میگذاریم:
#مهرنهاد
فکرشو بکنیم،آدم دستبد و پا بند در یک سلول انفرادی قرار بگیرد و بداند صبحش بر بالای طناب دار خواهد بود...
مادرش چه حالی دارد که میداند صبح فرزندش حلق آویز میشود...شاید آرزو میکند هیچگاه صبح
نشود و یا شاید مثل مادر من روزش شادمان بین همسایه ها شیرینی پخش میکند که توانسته است فرزندش را آنگونه تربیت کند که فردایش فدای خلق وقربانی توحیدش میشود.
و یا من که در زندان بودم و حتی یکسال پس از اجرای حکم اعدام یعقوب بی خبر از این اتفاق همواره برایش دعای استقامت و آزادی میکردم....
آری،6سال قبل شاید یعقوب امشب را نخوابیده بود و با پروردگارش مظلومیت ملتش را نجوا میکرد اما ایا ما امروز 14مرداد روی فیس بوک مان یک هشتگ میگذاریم:
#مهرنهاد

No comments:
Post a Comment