(مطلبی از گذشته. این مطلب را مدتها قبل در وبلاگم نوشته بودم)
تضاد قوانین قومی ما با قانون شریعت اسلام
در هفته گذشته حد اقل چند مورد قتل ناموسی اتفاق افتاد .....
مورد دیگر مردی با کمک افراد دیگری دخترش را سنگسار نموده و به قتل رسانید.
در قانون نا نوشته قوم بلوچ سزای هر نوع اتهام ناموسی مرگ است. و این مسئله در طول زمان در دل مردم طوری جای گرفته و مورد قبول واقع شده که بسیاری از مردم فکر می کنند این حکم شرع است در حالیکه چنین نیست.
حکم شریعت اسلام در مورد مسایل ناموسی
مسئله ناموسی چون مربوط به آبرو و حیثیت انسانها است شریعت اسلام به شکل عجیبی از آبروی مسلمانان حمایت کرده است . چطوری ؟
در تمام مواردی که گواهی و شهادت لازم است شهادت دو نفر اعتبار قانونی دارد مثلا اگر دو نفر شهادت بدهند که فلانی را فلان آقا به قتل رسانید بر اساس شهادت همان دو نفر حکومت آن فرد را قصاص می کند اگر دو نفر شهادت بدهند فلان آقا فلان جرم را انجام داد آن فرد بر اساس شهادت آن دو نفر مجازات می شود اما در مسایل ناموسی شهادت دو نفر مورد قبول نیست.
مورد دیگر مردی با کمک افراد دیگری دخترش را سنگسار نموده و به قتل رسانید.
در قانون نا نوشته قوم بلوچ سزای هر نوع اتهام ناموسی مرگ است. و این مسئله در طول زمان در دل مردم طوری جای گرفته و مورد قبول واقع شده که بسیاری از مردم فکر می کنند این حکم شرع است در حالیکه چنین نیست.
حکم شریعت اسلام در مورد مسایل ناموسی
مسئله ناموسی چون مربوط به آبرو و حیثیت انسانها است شریعت اسلام به شکل عجیبی از آبروی مسلمانان حمایت کرده است . چطوری ؟
در تمام مواردی که گواهی و شهادت لازم است شهادت دو نفر اعتبار قانونی دارد مثلا اگر دو نفر شهادت بدهند که فلانی را فلان آقا به قتل رسانید بر اساس شهادت همان دو نفر حکومت آن فرد را قصاص می کند اگر دو نفر شهادت بدهند فلان آقا فلان جرم را انجام داد آن فرد بر اساس شهادت آن دو نفر مجازات می شود اما در مسایل ناموسی شهادت دو نفر مورد قبول نیست.
مجازات تهمت
هر شخصی به دیگری تهمت زنا بزند و در محکمه قضایی نتواند اثبات نماید و شاهد لازم فراهم کند طبق قانون شرع هشتاد ضربه شلاق می خورد.
مثلا اگر دو نفر آدم بسیار معتبر با چشم خود ببینند که فلان آقا و خانم مرتکب فحشا شدند اگر جایی حرف زدند آنها به جرم تهمت می بایست هشتاد ضربه شلاق بخورند.
اگر سه نفر دیدند و حرف زدند نیز باید شلاق بخورند که چرا به مردم تهمت می زنند .
یعنی هر کسی مسایل ناموسی را دید اشتباهی دیده است و می بایست فراموش کند.
برای اثبات زنا و شهادت دادن می بایست چهار نفر با چشم خود ببینند آن هم بگونه ای که مثلا میله سرمه دان درون سرمه دان باشد. (کالمیل فی المکهله - که ممکن نیست کسی به این شکل ببیند) اما اینکه دو نفر را درون یک اتاق ببینند یا با هم ببینند اینها اثبات کنند زنا نیست و اگر حرف زدند به جرم تهمت می بایست شلاق بخورند.
اگر مرد یا زن مجردی مرتکب جرم شد و جرمش به اثبات هم رسید حکم شریعت اسلام این است که باید صد ضربه شلاق بخورند . مجازاتش کشتن نیست.
اگر مردی خدای ناکرده زنش را در حال ارتکاب جرم دید شریعت اسلام گفته باید برود و شاهد و گواه بیاورد تا ببینند واقعا جرمی نموده است اگر مردی شاهد نداشت نادیده گرفت و سکوت کرد که هیچ. اما اگر شکایت کرد طبق آیات سوره نور بین آن شخص و زنش لعان صورت می گیرد به این صورت که چهار بار مرد شهادت می دهد که من در این تهمتی که به این زن می زنم دروغ نمی گویم و مرتبه پنجم بگوید اگر دروغ می گوید لعنت بر وی باد (یعنی بر خودش لعن کند) سپس زن اگر حرفهای مرد را تایید کرد سنگسار می شود ولی اگر تایید نکرد چهار بار شهادت می دهد که این مرد دروغ می گوید و مرتبه پنجم بگوید لعنت بر وی (یعنی خودش) اگر آن مرد راست بگوید. بعد از لعان خود بخود (بدون طلاق) مرد و زن از همدیگر جدا می شوند و دیگر حق زندگی باهم ندارند.
هر شخصی به دیگری تهمت زنا بزند و در محکمه قضایی نتواند اثبات نماید و شاهد لازم فراهم کند طبق قانون شرع هشتاد ضربه شلاق می خورد.
مثلا اگر دو نفر آدم بسیار معتبر با چشم خود ببینند که فلان آقا و خانم مرتکب فحشا شدند اگر جایی حرف زدند آنها به جرم تهمت می بایست هشتاد ضربه شلاق بخورند.
اگر سه نفر دیدند و حرف زدند نیز باید شلاق بخورند که چرا به مردم تهمت می زنند .
یعنی هر کسی مسایل ناموسی را دید اشتباهی دیده است و می بایست فراموش کند.
برای اثبات زنا و شهادت دادن می بایست چهار نفر با چشم خود ببینند آن هم بگونه ای که مثلا میله سرمه دان درون سرمه دان باشد. (کالمیل فی المکهله - که ممکن نیست کسی به این شکل ببیند) اما اینکه دو نفر را درون یک اتاق ببینند یا با هم ببینند اینها اثبات کنند زنا نیست و اگر حرف زدند به جرم تهمت می بایست شلاق بخورند.
اگر مرد یا زن مجردی مرتکب جرم شد و جرمش به اثبات هم رسید حکم شریعت اسلام این است که باید صد ضربه شلاق بخورند . مجازاتش کشتن نیست.
اگر مردی خدای ناکرده زنش را در حال ارتکاب جرم دید شریعت اسلام گفته باید برود و شاهد و گواه بیاورد تا ببینند واقعا جرمی نموده است اگر مردی شاهد نداشت نادیده گرفت و سکوت کرد که هیچ. اما اگر شکایت کرد طبق آیات سوره نور بین آن شخص و زنش لعان صورت می گیرد به این صورت که چهار بار مرد شهادت می دهد که من در این تهمتی که به این زن می زنم دروغ نمی گویم و مرتبه پنجم بگوید اگر دروغ می گوید لعنت بر وی باد (یعنی بر خودش لعن کند) سپس زن اگر حرفهای مرد را تایید کرد سنگسار می شود ولی اگر تایید نکرد چهار بار شهادت می دهد که این مرد دروغ می گوید و مرتبه پنجم بگوید لعنت بر وی (یعنی خودش) اگر آن مرد راست بگوید. بعد از لعان خود بخود (بدون طلاق) مرد و زن از همدیگر جدا می شوند و دیگر حق زندگی باهم ندارند.
یک روز
یک روز چند نفر آدم بسیار پریشان به من مراجعه نمودند و گفتند مشکل ناموسی برای ما پیش آمده و چندین مدت است که ما سرگردان هستیم و پرونده ما در فلان شورای حل اختلاف مطرح است و آنها می خواهند در فلان تاریخ بصورت مردمی حل و فصلش کنند شما هر طور شده بیایید که آبروی ما نرود.
به مسئول همان شورا زنگ زدم که حکم شرعی مسئله را برایش بیان کنم ایشان منظورم را متوجه نشد و در جوابم گفت چشم ما یک جوری مسئله را گم و گور می کنیم فهمیدم از شریعت چیزی نمی دانند و فکر می کنند همان قانون بلوچی دستور شرع است مجبور شدم خودم به آن مجلس در شیر آباد بروم.
کمی دیر رسیدم وقتی وارد شدم همه تعجب کردند گفتم شما حرفهایتان را بزنید من فقط برای دعای ختم جلسه خدمت رسیدم. وقتی ادامه بحثشان را شروع کردند دیدم چقدر ظالمانه است بحث بر سر این بود که چه مبلغ پول قوم دختر جمع آوری کنند و به مرد بدهند تا او برود و زن جدیدی بگیرد. در مقابل این کمک که به مرد می کنند او از کشتن زنش صرف نظر کند. یعنی به فکر آبروی زن که بیچاره شده بود نبودند.
مجبور به مداخله شدم و گفتم: دین ما برای هر چیزی دستوری دارد اول شما برای من کمی توضیح دهید تا من مسئله شرعی را خدمت شما بگویم.
گفتند این آقا زنش را با فلان آقا دیده که درون اتاقی رفتند و برق را خاموش کردند ایشان با کاردی به آن مرد حمله نموده و او را زخمی نموده و اکنون آن نفر به افغانستان گریخته.
گفتم این آقا شاهد هم دارد؟ گفتند نه.
گفتم پس این مرد دروغ می گوید. گفتند نه با چشم خود دیده که داخل اتاق شدند گفتم از کجا معلوم که چه کاری داشته اند شاید حرفی دیگر داشته باشند. شریعت می گوید بدون شاهد حرف کسی قابل قبول نیست. این آقا به زنش تهمت زده آبروی او را برده عادلانه نیست که باز هم به او پول بدهند.
مسئله را کاملا برایشان توضیح دادم آدمهای مسلمانی بودند وقتی دستور شرع را شنیدند با تعجب و خوشحالی قبول کردند مسئله را بصورت مصالحه حل کردیم به این شکل که مرد برای خودش برود و زن به دنبال زندگی خودش.
وقتی از منزل بیرون آمدیم کسی یواش به من گفت زن را اینجا آورده اند که اگر جرمش ثابت شد به قتل برسانند ایستادم و به پدرش گفتم دخترت را صدا بزن که شما را من به منزلتان می رسانم دختر وحشت زده را همراه پدرش به خانه شان بردم و سفارش کردم از این به بعد کسی حق ندارد این زن بیگناه را حرفی بزند.
یک روز چند نفر آدم بسیار پریشان به من مراجعه نمودند و گفتند مشکل ناموسی برای ما پیش آمده و چندین مدت است که ما سرگردان هستیم و پرونده ما در فلان شورای حل اختلاف مطرح است و آنها می خواهند در فلان تاریخ بصورت مردمی حل و فصلش کنند شما هر طور شده بیایید که آبروی ما نرود.
به مسئول همان شورا زنگ زدم که حکم شرعی مسئله را برایش بیان کنم ایشان منظورم را متوجه نشد و در جوابم گفت چشم ما یک جوری مسئله را گم و گور می کنیم فهمیدم از شریعت چیزی نمی دانند و فکر می کنند همان قانون بلوچی دستور شرع است مجبور شدم خودم به آن مجلس در شیر آباد بروم.
کمی دیر رسیدم وقتی وارد شدم همه تعجب کردند گفتم شما حرفهایتان را بزنید من فقط برای دعای ختم جلسه خدمت رسیدم. وقتی ادامه بحثشان را شروع کردند دیدم چقدر ظالمانه است بحث بر سر این بود که چه مبلغ پول قوم دختر جمع آوری کنند و به مرد بدهند تا او برود و زن جدیدی بگیرد. در مقابل این کمک که به مرد می کنند او از کشتن زنش صرف نظر کند. یعنی به فکر آبروی زن که بیچاره شده بود نبودند.
مجبور به مداخله شدم و گفتم: دین ما برای هر چیزی دستوری دارد اول شما برای من کمی توضیح دهید تا من مسئله شرعی را خدمت شما بگویم.
گفتند این آقا زنش را با فلان آقا دیده که درون اتاقی رفتند و برق را خاموش کردند ایشان با کاردی به آن مرد حمله نموده و او را زخمی نموده و اکنون آن نفر به افغانستان گریخته.
گفتم این آقا شاهد هم دارد؟ گفتند نه.
گفتم پس این مرد دروغ می گوید. گفتند نه با چشم خود دیده که داخل اتاق شدند گفتم از کجا معلوم که چه کاری داشته اند شاید حرفی دیگر داشته باشند. شریعت می گوید بدون شاهد حرف کسی قابل قبول نیست. این آقا به زنش تهمت زده آبروی او را برده عادلانه نیست که باز هم به او پول بدهند.
مسئله را کاملا برایشان توضیح دادم آدمهای مسلمانی بودند وقتی دستور شرع را شنیدند با تعجب و خوشحالی قبول کردند مسئله را بصورت مصالحه حل کردیم به این شکل که مرد برای خودش برود و زن به دنبال زندگی خودش.
وقتی از منزل بیرون آمدیم کسی یواش به من گفت زن را اینجا آورده اند که اگر جرمش ثابت شد به قتل برسانند ایستادم و به پدرش گفتم دخترت را صدا بزن که شما را من به منزلتان می رسانم دختر وحشت زده را همراه پدرش به خانه شان بردم و سفارش کردم از این به بعد کسی حق ندارد این زن بیگناه را حرفی بزند.
خلاصه اینکه : قتلهایی که در بلوچستان صورت می گیرد غیر شرعی و ظالمانه هستند.
No comments:
Post a Comment