Nabi Dehghan
نه کسی است که سوال مرا بشنود. و نه کسی است جواب مرا بدهد
من ء بیسواد به همراه دهها هزار جوان (تحصیلکرده و دانشگاهی بلوچ) در تیرگی سیاه شب همیشه یلدای بلوچستان گم شده ایم .
من ء بیسواد به همراه دهها هزار جوان (تحصیلکرده و دانشگاهی بلوچ) در تیرگی سیاه شب همیشه یلدای بلوچستان گم شده ایم .
در این آشفته بازار جهل و تباهی هر سال دهها جشن با شکوه فارغ التحصیلی طلبه هایی است که در حجره های نیمه تاریک مذهبی از زاهدان گرفته تا کنارک تلقین ذهنی و آیینآموزی شده اند. هزاران نفر از مردم بلوچ به همراه وکلا و وزرا و سرداران و معتمدین و شاعرین و معلمین و تجار و حضار، فارغ التحصیلی "طلبه های برگرفته از حجره های خاکستری" را با افتخار جشن می گیرند.
و چقدر ناباوارانه دردآور است که در این دوران سیاه جمود و استحمارزدگی، هیچکس برای فارغ التحصیلی دانشجویان رشته های علوم دانشگاهی بلوچ پشیزی ارزش قائل نشده و حتی تره هم خورد نخواهد کرد، چه برسد به جشن با شکوه گرفتن و در قرن بیست و یکم، جایگاه علم و روشنگری را ارج نهادن!
این بی اعتنایی دردآور به جایگاه دانش آموختگان علوم دانشگاهی بلوچستان و سینه چاک کردن برای به اصطلاح علوم "حوزوی و حجره ای" طلبه ها، سند انکارناپذیری است بر عقب ماندگی ملت مسخ شده و بیسواد بلوچ. پس تعجب نکنیم چرا دستگاههای اداری و استخدامی دولت برای فارغ التحصیلان دانشگاهی بلوچ زره ای ارزش قائل نیست و آنها را فقط مستحق فروش گازوئیل می داند. چون خود ما بلوچها هم همین بی ارزشی را برای فرزندان دانشگاه رفته بلوچ قائلیم.
دکتر علی شریعتی می گوید: اگر می خواهید بر گرده ای ملتی با فراغ خاطر سوار شوید، باید اول آن ملت را استحمار کرده و به یوغ ذهنی بکشید؛ تا خودش با افتخار آن یوغ بردگی فکری را بر گردن خویش بنهد. و این داستان غم انگیز امروزه بلوچ و بلوچستان است
No comments:
Post a Comment