جناب براهویی نژاد گرامی در پست امروزی خود سیاست های هدفمندانه و منسجم و برنامه ریزی شده و راهبردی بلوچ زدایی و به حاشیه راندن بلوچها و بقول ایشان "حذف سهوی نام بلوچستان" اما مکرر رژیم را ناشی از اشتباهات سهوی و خطاهای حاصل از عدم شناخت برخی افراد غیربومی از استان و بی تدبیری و کج سلیقگی می داند. ایشان منتقدین را قشری گرا می نامد که با هدف ماهی گرفتن از آب گل آلود و با هدف تنش زایی در استان از این موضوع برای دستیابی به مقاصد سیاسی خود استفاده می کنند. ایشان می نویسند: " اما برجسته نمودن ناسیونالیسم قومی و تضعیف هویت ملی و حذف عناوین سیستان یا بلوچستان همواره میتواند منشاء سوءتفاهمها و مشکلاتی شود که هم اکنون نیز استان با آنها بیگانه نیست" و موجب تقویت سوءتفاهم و حتی سوءاستفاده شوینستهای قومی برای ایجاد تفرقه و از میان بردن وحدتملی در استان گردد و نمیبایست نهضت بزرگی که حکومت مرکزی در راستای "توسعهی انفجاری و همه جانبهی استان" آغاز کرده است را تحت الشعاع خبط و خطاهای اشخاص و سهل انگاری افراد ناآگاه قرار داد.
=====================================
و اما جواب بنده: محمود گرامی و محترم
جنابعالی همیشه منطقی و مستدل و خردمندانه می نویسید. اما باید اعتراف کنم که ترکش این به اصطلاح "توسعه ی انفجاری و همه جانبهی استان" مرا گیج کرده است. برادر من! کدام توسعه؟ کدام انفجار؟ کدام همه جانبه؟ طبق گزارش رسانه های خود نظام مثل جوان انلاین فقط در 4 شهر استان بیش از یک میلیون بلوچ حاشیه نشین و محروم هستند. این آمارها واقعی و وحشتناک است. لینک زیر را ببین.
روزنامه ایران دیروز را خواندی که در مورد شیرآباد چی نوشته بود؟ این روزنامه خود دولت است و نه رسانه شوونیست های قومی بلوچ. در پست دیروزی من آنرا بخوان. برطبق گفته استاندار و آقای موهبتی (لینک های زیر را ببین) ، حدود 50 هزار حاشیه نشین بلوچ فقط در "نگین به اصطلاح توسعه شرق کشور" از همه موهبات زندگی و امکانات دولتی مثل مدرسه و آب و بهداشت و کار محروم هستند.
اکثریت شغل های مدیریتی در چابهار و استان دست زابلی هاست. در حالی که 50 هزار بلوچ فقط در چابهار (و 327 هزار بلوچ در زاهدان) حاشیه نشین و محروم هستند، هزاران زابلی و فارس از نقاط دیگر ایران برای خرید زمین و امکانات در چابهار ارجحیت داده می شوند.
سرور گرامی ! کدام شوینیسم قومی؟ کدام تفرقه؟. ما بلوچ ها (به استثنای عده ای محدود فرصت طلب و جاده صاف کن ) در شهر و روستاهای خودمان تبدیل به حاشیه نشین فقیر و شهروند درجه سه شده ایم. زابلی ها که با حمایت صددرصد حکومت مثل مور و ملخ به شهرهای ما ریخته اند با پررویی و وقاحت تمام عیار حتی می گویند بلوچها مهاجرین پاکستانی هستند. آیا شما حتی یک نفر بلوچ را سراغ دارید که از جنوب استان به زابل مهاجرت کرده. چون کولی گری و اشغال شهرهای دیگران در خون و رگ بلوچ نیست.
وضعیت ما با زابلی ها و "گجرها" دقیقا وضعیت شهرک نشین های یهودی در مناطق اشغال شده و مردم بومی فلسطین است.
تفرقه را ما راه انداخته ایم یا نظامی که تفرق (یعنی فرق و تبعیض) را بر علیه بلوچها نهادینه و قانونی کرده؟. آنها بین ما و فارس ؛ بین بلوچ و زابلی، بین شیعه و سنی بصورت قانونی و فراقانونی "فرق" قائل می شوند. لطفا آدرس اشتباهی ندهید.
برادر بزرگوار ! بنده از شوینیسم قومی و مذهبی بیزارم و آن را همیشه محکوم کرده و می کنم. اما باور کن این به اصطلاح "توسعه ی انفجاری" در حقیقت آن قطره آبی است که غلامان به کبوتران می نوشانند، از آن پیش تر که خنجر بر گلوگاهشان بنشانند. مگر اینکه ما زودتر بیدار شویم؛ تا دیر نشده است.
=====================================
و اما جواب بنده: محمود گرامی و محترم
جنابعالی همیشه منطقی و مستدل و خردمندانه می نویسید. اما باید اعتراف کنم که ترکش این به اصطلاح "توسعه ی انفجاری و همه جانبهی استان" مرا گیج کرده است. برادر من! کدام توسعه؟ کدام انفجار؟ کدام همه جانبه؟ طبق گزارش رسانه های خود نظام مثل جوان انلاین فقط در 4 شهر استان بیش از یک میلیون بلوچ حاشیه نشین و محروم هستند. این آمارها واقعی و وحشتناک است. لینک زیر را ببین.
روزنامه ایران دیروز را خواندی که در مورد شیرآباد چی نوشته بود؟ این روزنامه خود دولت است و نه رسانه شوونیست های قومی بلوچ. در پست دیروزی من آنرا بخوان. برطبق گفته استاندار و آقای موهبتی (لینک های زیر را ببین) ، حدود 50 هزار حاشیه نشین بلوچ فقط در "نگین به اصطلاح توسعه شرق کشور" از همه موهبات زندگی و امکانات دولتی مثل مدرسه و آب و بهداشت و کار محروم هستند.
اکثریت شغل های مدیریتی در چابهار و استان دست زابلی هاست. در حالی که 50 هزار بلوچ فقط در چابهار (و 327 هزار بلوچ در زاهدان) حاشیه نشین و محروم هستند، هزاران زابلی و فارس از نقاط دیگر ایران برای خرید زمین و امکانات در چابهار ارجحیت داده می شوند.
سرور گرامی ! کدام شوینیسم قومی؟ کدام تفرقه؟. ما بلوچ ها (به استثنای عده ای محدود فرصت طلب و جاده صاف کن ) در شهر و روستاهای خودمان تبدیل به حاشیه نشین فقیر و شهروند درجه سه شده ایم. زابلی ها که با حمایت صددرصد حکومت مثل مور و ملخ به شهرهای ما ریخته اند با پررویی و وقاحت تمام عیار حتی می گویند بلوچها مهاجرین پاکستانی هستند. آیا شما حتی یک نفر بلوچ را سراغ دارید که از جنوب استان به زابل مهاجرت کرده. چون کولی گری و اشغال شهرهای دیگران در خون و رگ بلوچ نیست.
وضعیت ما با زابلی ها و "گجرها" دقیقا وضعیت شهرک نشین های یهودی در مناطق اشغال شده و مردم بومی فلسطین است.
تفرقه را ما راه انداخته ایم یا نظامی که تفرق (یعنی فرق و تبعیض) را بر علیه بلوچها نهادینه و قانونی کرده؟. آنها بین ما و فارس ؛ بین بلوچ و زابلی، بین شیعه و سنی بصورت قانونی و فراقانونی "فرق" قائل می شوند. لطفا آدرس اشتباهی ندهید.
برادر بزرگوار ! بنده از شوینیسم قومی و مذهبی بیزارم و آن را همیشه محکوم کرده و می کنم. اما باور کن این به اصطلاح "توسعه ی انفجاری" در حقیقت آن قطره آبی است که غلامان به کبوتران می نوشانند، از آن پیش تر که خنجر بر گلوگاهشان بنشانند. مگر اینکه ما زودتر بیدار شویم؛ تا دیر نشده است.
No comments:
Post a Comment