ما همان در خم همان
شیخ فیض مشهد شهید شد در یک شب و با همه کتب دینی و کلام الهی دفن شد و شد پارک و ما فقط گفتیم چرا؟پاسخگو باشید؟علت چی بود؟
با نیرو و باتوم و سلاح سرد و گرم از هوا و زمین ریختند چون مور و ملخ به مسجد مکی که خفه .هیس ...ما فهمیدیم که با ادم سروکار نداریم با ابن سبا درافتاده کار ما الهی که ورافته از این شال و عبا...صبر کردیم و گفتیم مصلحت امروز را می گذاریم برای فردا ...چرا؟چون نداریم قدرت اتحاد و فهم و سلاح
گفتیم چون کارد به استخوان رسد حیله اخر دست بردن به سلاح است.
گذشت و ما فراموش کردیم و ابن سبایی ها قد و قیمت کردند و در این میان دهها مسجد و مدرسه دیگر را نیز پلمب و شهید کردند و علمایی را ممنوع المنبرو عده ای را شهید و عده ای را زندان و شکنجه..
تارسید به مدرسه امام ابو حنیفه رح زابل در لوتک و به یک لحظه با لودر و گریدر و کمپرسی و محاصره تنگ امنیتی هرچی بود بار کردند و بردند به فلکه اشغال زابل و هر چی موند ریختند در مسیر فاضلاب ..و بدیده خویش بدیدیم کلام الهی غوطه ور در ان و اما فقط آه..
چیزی نگذشت که خراب کردند و بار کردند و در کنار آن عده ای طلبه مظلوم را هم در جهت قانونی جلوه دادن یعنی همان دهن بستن مان بردند لت وکوب کردند و اوردند در تلویزیون که بگویند آقا ابن سبایی ها درست عمل کردند اینجا لانه فساد بودالعیاذبالله و خانه دشمن نه خانه خدا و محل فراگیری حدیث رسول الله ص...
و ما باز هم ندا ندادیم در این باره که کارد رسیده به استخوان و اون را هم بریده و رسیده به شاهرگ حیات..
تا رسید این جریان به تونل زیر محراب مسجد مکی که سر براورد از پایگاه بسیج متعلق به سپاه در همان حوالی با یک کوچه فاصله...خواستند زیر این محراب خدا می دند چند تن سلاح و مهمات بزارند و بعد بگویند سربازان گمنام حضرت سبا کشف کردند و به اطلاعات مهمی دست یافتند که مکی در صدد ایجاد فتنه و جمع آوری سلاح و برنامه ریزی برای یک شورش بود.!!!
رسید این داستان به پونک
گذشت شما هم فراموش کردید.می بینید ما چقدر ادمهای فراموش کاری هستیم اما اونا هی نقشه می کشند و نقشه می کشند و کاردشان را تیزتر می کنند و اما ما همان در خم همان ..
مگر نه این بود که رسول الله ص فرمودند مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.
چشم بند را برداریم چسب دهان را برداریم پنبه گوش را در بیاریم ابن سبا مکتبش بر خون و جهل و جنون است .
رهایی از این خائنین و جاهلین و جانیان در میدان نبردی است که سلاح را می طلبد در مقابل زور
کوتاه و کوتاه می کنیم کلام را آری سلاح
راه رهایی و نجات فقط سلاح زیرا در مکتب اخوندی گفتمان یک ضعف است.
محمود بلوچ
ٍ#بلوج_وبلوچستان_مظلوم
با نیرو و باتوم و سلاح سرد و گرم از هوا و زمین ریختند چون مور و ملخ به مسجد مکی که خفه .هیس ...ما فهمیدیم که با ادم سروکار نداریم با ابن سبا درافتاده کار ما الهی که ورافته از این شال و عبا...صبر کردیم و گفتیم مصلحت امروز را می گذاریم برای فردا ...چرا؟چون نداریم قدرت اتحاد و فهم و سلاح
گفتیم چون کارد به استخوان رسد حیله اخر دست بردن به سلاح است.
گذشت و ما فراموش کردیم و ابن سبایی ها قد و قیمت کردند و در این میان دهها مسجد و مدرسه دیگر را نیز پلمب و شهید کردند و علمایی را ممنوع المنبرو عده ای را شهید و عده ای را زندان و شکنجه..
تارسید به مدرسه امام ابو حنیفه رح زابل در لوتک و به یک لحظه با لودر و گریدر و کمپرسی و محاصره تنگ امنیتی هرچی بود بار کردند و بردند به فلکه اشغال زابل و هر چی موند ریختند در مسیر فاضلاب ..و بدیده خویش بدیدیم کلام الهی غوطه ور در ان و اما فقط آه..
چیزی نگذشت که خراب کردند و بار کردند و در کنار آن عده ای طلبه مظلوم را هم در جهت قانونی جلوه دادن یعنی همان دهن بستن مان بردند لت وکوب کردند و اوردند در تلویزیون که بگویند آقا ابن سبایی ها درست عمل کردند اینجا لانه فساد بودالعیاذبالله و خانه دشمن نه خانه خدا و محل فراگیری حدیث رسول الله ص...
و ما باز هم ندا ندادیم در این باره که کارد رسیده به استخوان و اون را هم بریده و رسیده به شاهرگ حیات..
تا رسید این جریان به تونل زیر محراب مسجد مکی که سر براورد از پایگاه بسیج متعلق به سپاه در همان حوالی با یک کوچه فاصله...خواستند زیر این محراب خدا می دند چند تن سلاح و مهمات بزارند و بعد بگویند سربازان گمنام حضرت سبا کشف کردند و به اطلاعات مهمی دست یافتند که مکی در صدد ایجاد فتنه و جمع آوری سلاح و برنامه ریزی برای یک شورش بود.!!!
رسید این داستان به پونک
گذشت شما هم فراموش کردید.می بینید ما چقدر ادمهای فراموش کاری هستیم اما اونا هی نقشه می کشند و نقشه می کشند و کاردشان را تیزتر می کنند و اما ما همان در خم همان ..
مگر نه این بود که رسول الله ص فرمودند مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.
چشم بند را برداریم چسب دهان را برداریم پنبه گوش را در بیاریم ابن سبا مکتبش بر خون و جهل و جنون است .
رهایی از این خائنین و جاهلین و جانیان در میدان نبردی است که سلاح را می طلبد در مقابل زور
کوتاه و کوتاه می کنیم کلام را آری سلاح
راه رهایی و نجات فقط سلاح زیرا در مکتب اخوندی گفتمان یک ضعف است.
محمود بلوچ
ٍ#بلوج_وبلوچستان_مظلوم
No comments:
Post a Comment