Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

انجمن بیان حقایق پیرامون بازداشت شدگان بلوچ نصیر آباد سرباز


پاسخ به یک سوال:
چرا 30 نفر"نصیر آبادی" بازداشت و متهم به انجام "جنایات تروریستی" شدند؟!
حبیب الله سربازی
حسین ذوالفقاری معاون انتظامی وزارت کشور بعد از ظهر روز شنبه 13 دی در حاشیه نشست مشترک عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور با علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش در محل وزارت کشور در پاسخ به سئوال خبرنگار میزان، درباره کشته شدن یک بسیجی اهل سنت و یک معلم در سیستان و بلوچستان، اظهار کرد: اقدام مجرمانه درشهرستان سرباز که منجر به کشته شدن 2 تن از شهروندان استان سیستان و بلوچستان شده است، هنوز به طور قطع تایید نشده که اقدامی تروریستی بوده است.
وی در این نشست تاکید کرده که این اقدام یک اقدام "مجرمانه" بوده است.
این یعنی "گروه تروریستی بزرگ" پشت این جریان نیست.
درست ساعاتی پس از این سخن این مسئول عالی رتبه انتظامی سطح کشور، صبحگاه یکشنبه14 دی، 30 نفر به طرز وحشیانه ای از روستای نصیر آباد سرباز در اتهام به ترور یک معلم و بسیجی بازداشت می شوند و هنوز یک روز از بازداشت این افراد نگذشته است که ابتدا سپاه پاسداران ضمن بیانیه ای در سایت خود و سپس فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان که به مراتب درجه مدیریتی وی در نهادهای انتظامی پائین تر از حسین ذوالفقاری معاون وزارت کشور است می گوید: "پلیس 12 سرکرده اصلی یک باند تروریستی بزرگ را در نصیر آباد دستگیر کرده است" که "ده ها عملیات تروریستی توسط این باند مخوف برعیله نیروی انتظامی، مردم بی‌گناه، معلمان و کارمندان دولتی صورت گرفته است"
به گفته سردار رحیمی، پس از انتقال آنها به مقر پلیس! (در وزارت اطلاعات هستند)، این افراد به ده‌ها مورد اعمال تروریستی نظیر به شهادت رساندن "معلم نوروزی" در شهرستان سرباز، قتل دو کارمند ثبت احوال، ترور 3 پرسنل نیروی انتظامی و یک بسیجی و کارگذاشتن تله‌های انفجاری در سطح استان که منجر به شهادت و مجروحیت نظامیان و مردم شده بود، اعتراف کردند.
این اظهارات در حالی است که دو ماه پیش نیز برادر زاده امام جمعه اهل سنت نصیر اباد به نام امین و فرزندش به نام "نجیب" نیز بازداشت شده اند. بازداشت این دو نفر یک روز پس از انفجار یک بمب کنار جاده ای و زخمی شدن چند پلیس صورت گرفت.
تا کنون هیچ اطلاع و خبری از "امین و نجیب رئیسی" به خانواده داده نشده و این بازداشت شدگان از حق تماس و ملاقات محروم بوده اند.
در سال 88 نیز چند نفر از علما و معتمدان نصیر آباد نیز به اتهاماتی مشابه اعدام و یا به بازداشت های طولانی مدت محکوم شدند. که منجمله حافظ صلاح الدين گهرامزهی فرزند مولوی عبدالکريم (اعدام شد)
و مولوی عابد گهرامزهي(بهرام زهی) فرزند محمد کريم به 22 سال حبس محکوم گردید.
احتمالا سخنان سردار رحیمی که گفته است: این گروهک از سال 88 تاکنون موجب بسیاری از ناامنی‌ها در سطح شهر‌های مختلف استان سیستان و بلوچستان شده بود و ده‌ها عملیات تروریستی نیز توسط این باند مخوف برعیله نیروی انتظامی، مردم بی‌گناه، معلمان و کارمندان دولتی صورت گرفته است. اشاره ای مخلوطی به این افراد است. اما به نظر می رسد در ارتباط دادن به این دو قضیه به وضوح مسیر اشتباهی را پیموده است چرا که حافظ صلاح الدین و مولوی عابد دستکم 5 سال پیش در دادگاه های مخدوش بدون داشتن حق وکیل تعیینی و دادگاهی عادلانه و شفاف به اعدام و زندان های طولانی مدت محکوم شدند. و به ظاهر هیچ ارتباطی جز قرابت و خویشاوندی بین این دو ماجرا وجود ندارد.
از سوی دیگر جیش العدل در بیانیه ای که همزمان پیش از سخنان سردار رحیمی در وبسایت این گروه منتشر شده اعلام کرده که بازداشت شدگان افراد بی گناهی هستند و هیچ کدام از اعضای این گروه مسلح بازداشت نشده اند. جیش العدل همچنین ترور معلم و بسیجی را نیز رد کرده است.
اکنون با تعمیق بیشتر نگاه، به بلوچستان و باندهایی لایه لایه درونی نظام و جبهه گیری های گاه و بیگاه علنی "و ما فی صدورهم اکبر" می توان با یک حساب دو دو تا چهارتا نتیجه گیری هایی مبرهنی گرفت که انسان را از بازی های سیاسی و قربانی های که این بازی سیاسی می گیرد متحیر می کند.
از زمانی که روحانی سر کار آمده و از هنگامی که استانداری "اصلاح طلب" به نام اوسط هاشمی را بر مستند اداره استان سیستان و بلوچستان قرار داده و از زمانی که زمامداری تام الاختیار جبهه های چپ اقتدار گرا بر بلوچستان که به عنوان "باند شهریاری و نماینده سیستان "حسینی" "سپاه پاسداران" و دیگر بازی گردانان صحنه که همگی عضو موتلفه با دفتر رهبری استان هستند – اندکی تضعیف شده است و این مساله باعث شده که تمامیت خواهان، موجودیت خود را در لایه های درونی بلوچستان بیشتر در خطر می بینند، بازی سیاسی کثیفی را برای پیشبرد اهداف خود آغاز کرده اند که به پرده هایی از آنها اشاره می کنیم.
قبل از هر چیز لازم است به این نکته اشاره کنم که وزیر اطلاعات جناب علی یونسی در یکی از نطق های رسمی خود گفته بود: هنوز وزارت اطلاعات به تسخیر دولت جدید (دولت روحانی) در نیامده است.
این یعنی هنوز نیروهای اقتدار گرا نفوذ بسیار زیادی در وزارت اطلاعات سراسری و خصوصا در وزارت اطلاعات استان مرزی محروم امنیتی بلوچستان دارند که همچنان درش بر پاشنه طرفداران اصولگرای احمدی نژاد که جریان های معلوم الحالی هستند که پیشتر ذکرشان به میان آمد می چرخد و هر از چندی از این طریق به استاندار و نیروهای دیگر که مردمی تر اند را تحت فشار قرار می دهند، که بالا رفتن اعدام ها و بازداشت ها در یک سال گذشته نشان بی نشانی از تلاش های این دو جبهه برای تغییر وضعیت سیاسی و سنگین تر کردن کفه ترازوی حزبیشان در بلوچستان محروم است.
پرده اول:
استاندار سیستان و بلوچستان به صورت تئوری و چه بسا به صورت عملی حتی اگر تلاش های ایشان را به دیده شک نگاه کنیم انصافا نظر به رفع محرومیت در منطقه را در دستور کار خود قرار داده است. اما احتمالا وقتی که وارد پروسه ساخت زیر بناهای اقتصادی و پروژه محرومیت زدایی شده است تازه متوجه شده که محرومیت مردم منطقه یک "معضل" نیست بلکه یک "راه کار" است که از سوی گروه های تمامیت خواه که مصالحشان به آن گره خورده است به صورت "تعمدی" برای استفاده چند منظوره بر بلوچستان تحمیل شده است. و ایشان (استاندار) قبل از هر چیز برای ایجاد توسعه بلوچستان محروم، باید "موانع" توسعه را از میان بردارد اما دقیقا مشکل کار همینجاست. چرا که "موانع" توسعه خار و خاشاک هایی بر سر راه نیستند که چیدن آنها دشوار نباشد بلکه "موانع" توسعه افراد پرنفوذ و دارای شبکه های عنکبوتی و زیر زمینی گسترده ای در بلوچستان و در کل ایران هستند که نمی شود با انها در افتاد یا به سادگی در افتاد. و عملا استاندار در اعمال بسیاری از سیاست هایی که خود به عنوان عالی ترین مقام اجرایی استان است در مانده است.
به طور مثال در جریان سفر فروردین ماه امسال(93)ی رئیس جمهور به زاهدان، استاندار جناب آقای هاشمی ، اسم مولانا عبدالحمید که برجسته ترین چهره ملی مذهبی این خطه است را به عنوان یکی از سخنرانان استقبال از رئیس جمهور انتخاب کرد اما با فشار مختصری از سوی جریان های پشت پرده و بازی گردانان زیر زمینی بلوچستان مجبور شد در تماس تلفنی از ایشان عذرخواهی کند!
این مثال فقط مشت نمونه خروار از "همه کاره نبودن" استاندار در بلوچستان است. و اما "موانع" توسعه ای که استاندار به دنبال برداشتن آن باید باشد بیشتر توضیح می خواهد:
این "موانع" پر نفوذ که به دنبال "سهم خواهی" یا بهتر بگویم در خفا به دنبال "تمامیت خواهی" در بلوچستان هستند به طور "تلویحی" همیشه به گوش رئیس جمهور و استاندارش در بلوچستان می زنند که نمی توانید وجود "قدرتمند" ، نیروهای پنهان و لابی هایی ما را نادیده بگیرید و برای اثبات این مساله دست به هر اقدامی می زنند. و بهترین زمان برای نشان دادن این توانایی ها و قدرتها برای دست یافتن به اهداف بعدی ، درست زمانی است که یکی از مسئولان عالی رتبه دولت وارد بلوچستان می شود و "اقتدارگرایان" برای اثبات ادعاهای خود -که حضورشان در منطقه لازمی است- دست به نا امنی هایی عجیبی می زنند. نا امنی هایی که بتواند بیشترین حس روانی را در ذهن شنونده ایجاد کند. چنانکه می بینیم در سفر پیشین رئیس جمهور آقای روحانی به استان سیستان و بلوچستان در فروردین ماه 93 یک معلم به نام "نوروزی" توسط یک متور سوار مسلح ترور شد. و دقیقا با تشکیل اولین جلسه نمایندگان مجلس آقای شهریاری با سماجت تمام برای یک دقیقه در مجلس وقت تذکر به یکی از لوایح در حال تصویب مجلس را خواست اما از وقت خود برای چیز دیگری استفاده کرد، (مطمئنا درست حدس زدید) اقای شهریاری نماینده سیستانی های زاهدان در این نطق میان دستوری به رئیس جمهور و مسئولان کشور تذکر داد که به امنیت استان سیستان و بلوچستان بیشتر رسیدگی کنند چرا که هر روز فرزندانشان و معلم ها در آن کشته می شوند. و کشتن معلم یعنی کشتن علم و دانش! و این مساله را به "وهابیت" "تروریست" و اهل سنت منطقه ربط می دهد.
بر خلاف بسیاری از تحصیل کردگان بلوچستان که شهریاری را آدمی "غیر سیاسی و دور از دانش سیاسی می دانند" من اما معتقدم این فرد "سیاست" همان سیاستی که می گویند پدر و مادر ندارد را خیلی خوب بلد است. و خوب بلد است چگونه گزینه هایی انتخاب و چه نوع تذکر های داده شود تا به اهداف خود و خودی هایش برسد.
جالب اینجاست که این تمام ماجرا نیست، اگر قضیه به همین یک تذکر وی در صحن علنی مجلس ختم می شد شاید امثال من هیچ گاه به این نطق شک نمی کردیم اما تکرار و تکرار و اصرار بدون دلیل ، باب شک را باز می کند!
این مورد تکرار شد و درست همزمان (یک روز بعد) از سفر اخیر رئیس جمهور به چابهار یک معلم دیگر و یک بسیجی ترور شدند.
یکی از معتمدین نصیر آباد در مورد چگونگی ترور و انتخاب گزینه های ترور در یک تماس تلفنی به بنده گفت: یک دستگاه متور سوار که حامل دو نفر بود ابتدا در نصیر آباد یک بسیجی به نام ادهم صبوری را ترور و درست سه دقیقه بعد از ترور این فرد در همین یک خیابان که به صورت طولی روستاها در کنار آن قرار گرفته اند معلمی به نام رضا سرگزی را ترور می کند و از محل دور می شود. انگار این متور سوار به خوبی می دانسته است که بعد از ترور صبوری سنی معلم شیعه غیر بومی هم جلوتر سر خیابان ایستاده است!
درست یک روز بعد از این ترور ، همانگونه که انتظار می رفت نماینده سیستانی های زاهدان آقای شهریاری باز هم به همان روش در نطق مجلس برای تذکر یک مساله وقت می خواهد و به دو مورد تذکر می دهد؛ یکی ترور معلم در بلوچستان! و دیگری توهین به سیستانی ها در تلویزیون.
حسینعلی شهریاری بارها در نشست های خبری در زاهدان گفته است: "توسعه سیستان و بلوچستان تنها در صورت وجود امنیت پایدار قابل تحقق است." لینک مطلب:http://goo.gl/6aXXBG
و دقیقا همین جمله را همپالگی وی آقای حسینی نماینده سیستان -که چندی پیش سخنان توهین آمیزش به مردم بلوچستان سر و صدای مردم و نمایندگان ساکت بلوچ را هم در آورد- نیز تکرار می کند و بعد از ترور معلم و بسیجی در مصاحبه با رسانه ها می گوید: " برای قرار گرفتن در مسیر رشد و توسعه استان خواستار "امنیت پایدار" می شود.
لینک خبر: http://goo.gl/naFN9K
با در کنار هم گذاشتن تکه های پازل می توان نتیجه گرفت که این سخنان که به طور زنجیر وار "خواستار امنیت پایدار – برای رسیدن به توسعه استان" می شوند، بی معنا و تصادفی نیستند، بلکه بر عکس پیامهای روشنی دارند که مجریان کنونی دولت به خوبی آن را درک می کنند اما ابراز نمی کنند! این پیام گویا می گوید: ما هستیم! و مفهوم کلی تر آن این است که در تا امین امنیت استان ما باید باشیم در غیر این صورت امنیت استان که هر روز گروهی تروریستی در آن قد علم می کند بدون حضور قوی تر نیروهای ما امکان پذیر نیست.
شاید بگوید این سخنان من زیاد به هم نمی چسپند بگذارید "پرده بعدی" را برداریم تا متوجه عمق ماجرا شوید.
پرده دوم:
نیروهای تمامیت خواه مدعی هستند که بلوچستان پر از خطر و دنیایی از نا امنی های ایدوئولوزیک است و این خطرات و نا امنی ها یکی و دو تا نیستند، فقط جیش العدل نیست! بلکه گروه های تروریستی زیادی چون "وهابی ها" چون "داعش" در حال فعالیت اند. این ادعا از سوی استاندار رد می شود ، این ادعا از سوی مردم رد می شود، این ادعا از سوی ائمه جمعه اهل سنت منطقه رد می شود اما همچنان از سوی نمایندگان سیستان و تمامیت خواهان بر این ادعا اصرار می شود.!
مثلا: آقای حسینعلی شهریاری در نطق میان دستور خود در صحن علنی (سه شنبه، 20 آبان ماه) گفت: "علیرغم اینکه از سفر رئیس جمهور به استان سیستان و بلوچستان 6 ماه بیشتر نمی گذرد تعداد زیادی از عزیزان ما شهید شده اند که در میان 4 نفر شهدای اخیر 2 دو نفر معلم و یک نفر کارمند بهداشت و درمان و یک نفر کارمند ثبت احوال بوده که بی گناه به شهادت رسیده اند اما یک جلسه در هیأت دولت تشکیل نشد."
وی ادامه داد: "نگرانم زمانی برسد که در استان سیستان و بلوچستان اتفاقاتی که در موصل می افتد، بیفتد و عزیزان ما خواب باشند و آن وقت خیلی دیر باشد."
مشابهت دادن بلوچستان به موصل که در دست داعش است با هدف اینکه بلوچستان در اوج نا امنی ایدوئولوژیک قرار دارد نشان داده می شود.
اما این نوع سخنان آقای شهریاری با توجه به شناختی که نیروهای مردمی از وی داشتند هیچ گاه جدی گرفته نمی شد و هرچقدر شهریاری قضایا را در مجلس بزرگ و به گوش هیئت دولت می رساند اما وقتی تیمی به بلوچستان برای تحقیق اعزام می شد استاندار و معتمدین محلی با بیان دلایل آنها را قانع می کرد که آنگونه نیست که شهریاری می گوید و این ترور ها جنبه تروریستی و ایدئولوژیکی نداشته بلکه بزرگ نمایی شده اند! حتی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هم به شهریاری تاخته و سخنان وی را ناشی از نادانی وی نسبت به قدرت ایران اعلام کرده است.
اما به ظاهر و بعد از سفر اخیر رئیس جمهور و با تکرار و تکرار و اصرار بلاخره اقای شهریاری از نطق های مجلس و نا امنی های پیش آورده شده در بلوچستان در هنگام حضور مسئولان کشوری به نتیجه ای، دست پیدا کرده است. و ارگان های امنیتی را برای بازداشت تعدادی از شهروندان اهل سنت بلوچ که ترور معلم غیر بومی در آنا انتخاب شده بود، قانع کرده است.
خالی از لطف نیست که بدانید هنوز نظر مسئولان امنیتی در مورد تروریستی بودن این حادثه جلب نشده بود که بازداشت های گسترده شروع شدند. به طور مثال میرشکاری معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان روز شنبه ساعاتی پیش از بازداشت های نصیر آباد در این باره گفته: "متاسفانه پاکستان مکانی امن برای گروهک‌های تروریستی شده و این کشور باید قاطعانه با این افراد شرور برخورد کند." http://goo.gl/hQi6hm
این یعنی استانداری معتقد است گروهی که مسبب ترور معلم و بسیجی است " گروه های تروریستی خارج نشین اند" که با ورود و خروج از مرز به ترور نیروهای نظامی می پردازند و همواره مسئولان کشور به آن اشاره کرده و پاکستان را مامن آنها بیان کرده اند.
اما از سوی دیگر شهریاری که یک نماینده مجلس است و نه یک مسئول امنیتی! در مصاحبه با خبرنگار عصر هامون در این زمینه دیدگاه متفاوتی ارائه می کند. وی از دستگیری ۹ نفر از باند ترور معلمین در جنوب استان خبر داده و می گوید: این باند با ترور های برنامه ریزی شده و دقیق برای ایجاد تفرقه در استان فعالیت می کرد.
شهریاری مدعی شده: "این ترورها ارتباطی با گروهک جیش الظلم (جیش العدل) نداشته و این گروهک بسیار خطر ناک تر از سایر گروه های شرور و مسلح در منطقه فعالیت می کرد به گونه ای که بر خلاف آن گروه ها که در خارج از مرزها فعالیت می کنند این باند در داخل خاک ایران با برنامه ریزی دقیق و تشکیلاتی تر در جهت ایجاد نا امنی و اختلافات قومی و مذهبی اقدام می کرد."
برای یک بار دیگر باید به سخنان اول این مقاله بر گردم که : حسین ذوالفقاری معاون انتظامی وزارت کشور بعد از ظهر روز شنبه 13 دی در حاشیه نشست مشترک عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور با علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش در محل وزارت کشور در پاسخ به سئوال خبرنگار میزان، درباره کشته شدن یک بسیجی اهل سنت و یک معلم در سیستان و بلوچستان، اظهار کرد: اقدام "مجرمانه" درشهرستان سرباز که منجر به کشته شدن 2 تن از شهروندان استان سیستان و بلوچستان شده است، هنوز به طور قطع تایید نشده که اقدامی تروریستی بوده است.
"وی در این نشست تاکید کرده که این اقدام یک اقدام "مجرمانه" بوده است. "
این یعنی: چیدن تکه های این پزل به وضوح نشان می دهد که راه و رسمی که آقای شهریاری ، سپاه پاسداران و طرفدارانش در مورد پیش آوردن و بزرگ کردن مسائل امنیتی در بلوچستان به دنبالش هستند کاملا با روشی که دولت اتخاذ می کند متفاوت است اما نهایتا بخاطر نفوذ و قدرت در بدنه بلوچستان با توجه به اینکه سپاه از سال 88 رسما امنیت منطقه را به عهده گرفته ، مسئولان دولت نیز گردن خم کرده و هنگامی راه مقابله با آن را نمی بینند تسلیم می شوند. به همین خاطر است که در تعیین بودجه سال 94 بودجه سپاه چندین برابر افزایش پیدا کرد و سقف بودجه انسداد مرزهای بلوچستان و نیروهایی که در بحث امنیتی این منطقه کار میکنند بیشتر شده است. و به طبع بلوچستان نظامی تر و امنیتی تر شده است.
مخلص کلام و پاسخ مختصر به سوال عنوان این مقاله: 30 نفر بازداشت شده "نصیر آبادی" که تا کنون همچنان 20 نفرشان در حبس و در بازداشتگاه وزارت اطلاعات به سر می برند قربانی سیاست هایی تنظیم قوا و سنگین کردن کفه ترازو به نفع نیروهای تمامیت خواه با سرکردگی شهریاری ها در بلوچستان محروم و امنیتی شده اند.
حبیب الله سربازی
چهارشنبه - ۱۷ دی ۱۳۹۳

No comments:

Post a Comment