روز پنج‌شنبه ۱۱ دی‌ماه، در ادامه ترورها در مناطق سیستان و بلوچستان، یک بسیجی و یک معلم در روستای نصیرآباد شهرستان سرباز به ضرب گلوله افراد مسلح کشته شدند.
sarbaz_map_692796801
سپاه پاسداران، ۱۵ دی‌ماه از دستگیری «یک تیم تروریستی» در منطقه سرباز خبر داد
به گفته سرتیپ حسین رحیمی، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، مهاجمان در حالی ادهم صبوری، بسیجی اهل سنت را مورد هدف قرار دادند که از خرید نان به خانه‌اش باز‌می‌گشت. آن‌ها عیسی شهرکی زاد، معلم بومی ساکن روستا را ۲۰۰متر جلوتر به رگبار بسته بودند.
چهار روز پیش از این واقعه نیز دو عضو سپاه پاسداران و یک بسیجی در نزدیکی شهر سراوان توسط افراد ناشناس کشته شدند. سپاه پاسداران، ۱۵ دی‌ماه از دستگیری «یک تیم تروریستی» در منطقه سرباز خبر داد.
سپاه اطلاعات دقیقی منتشر نکرده اما گفته که این افراد در چندین اقدام تروریستی دست داشته‌اند. حسینعلی شهریاری، نماینده زاهدان در مجلس ایران، تعداد افراد بازداشت شده را نه نفر عنوان کرده که به گفته او اقدام به ترور دو شهروند در منطقه سرباز کرده‌اند.
گروه جیش‌العدل، از گروه‌های سنی مسلح که خود را مدافع حقوق مردم بلوچ معرفی می‌کند، تاکنون بارها مسئولیت رویدادهای مشابه در منطقه سیستان و بلوچستان را به عهده گرفته است.
به نظر می‌رسد این اتفاقات در یک‌سال گذشته افزایش پیدا کرده‌اند طوری که حتی وقتی حسن روحانی، رییس جمهور ایران، به این منطقه سفر کرده بود هم ترورها ادامه داشت. روحانی روز نهم دی‌ماه با هدف بازدید از طرح‌های توسعه‌ای در بندر چابهار و بررسی روند پیشرفت این طرح‌ها، وارد استان سیستان و بلوچستان شده بود.
شهریاری، نماینده زاهدان، چندی پیش از تکرار سرنوشت موصل برای سیستان و بلوچستان ابراز نگرانی کرده بود.
این‌گونه نگرانی‌ها اما تا چه اندازه جدی است؟ منشا این رویدادهای دنباله‌دار در این منطقه چیست و چه راهکاری برای حل بحران امنیت در سیستان و بلوچستان وجود دارد؟ رادیو زمانه این پرسش‌ها را عبدالستار دوشوکی، رئیس مرکز مطالعات بلوچستان در لندن، در میان گذاشته‌ است.
- چه ارتباطی بین رویداد اخیر شهرستان سرباز و دیگر وقایع مشابهی که در سیستان و بلوچستان اتفاق افتاده، وجود دارد؟ 
doushouki
عبدالستار دوشوکی: ربودن مرزبانان، بمب‌‌گذاری کنار جاده‌ای برای انهدام خودرو نیروهای امنیتی و نیروی مرصاد، کشتن اعضای سپاه پاسداران، ترور معلمان غیر بومی و بسیجیان بومی بخشی از استراتژی مسلحانه جیش‌العدل است. در نتیجه این رویدادها به یکدیگر مرتبط هستند. اما برای درک معانی و مفاهیم عمیق‌تر آن باید این‌گونه حوادث را در چارچوب منازعات منطقه‌ای و عملکرد جمهوری اسلامی در استان سیستان و بلوچستان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. کشتن پاسداران و ترور معلم و بسیجی در هفته‌ای صورت می‌گیرد که حسن روحانی برای بررسی و تسریع امور بندر آزاد چابهار، طرح پتروشیمی و راه‌آهن چابهار به آسیای میانه به این شهر سفر می‌کند.

تبعیض و نابرابری بین شیعه و سنی در استان و محرومیت عامدانه، زمینه را برای نارضایتی و ایجاد بستر مناسب برای رشد گروه‌های مسلح بلوچ فرآهم آورده.
دقیقاً طرح مشابه‌ای در آن سوی مرز یعنی در بلوچستان پاکستان و در بندر گوادر توسط شرکت‌های چینی در حال توسعه است. در نتیجه رقابتی شدید بین چابهار و گوادر برای اتصال کشورهای مختلف آسیای میانه به اقیانوس هند در جریان است. علاوه بر رقابت و فاکتورهای محلی، تنش‌های منطقه‌ای بین ایران و عربستان در صحنه‌های درگیری مختلف می‌تواند از منظر تضاد شیعه و سنی مزید بر علت باشد. تبعیض و نابرابری بین شیعه و سنی در استان و محرومیت عامدانه، زمینه را برای نارضایتی و ایجاد بستر مناسب برای رشد گروه‌های مسلح بلوچ فرآهم آورده. دخالت ایران در کشورهای منطقه از جمله سوریه، عراق، بحرین، لبنان، یمن و افغانستان باعث تشدید تضادهای راهبردی بین ایران و متحدانش از یک‌سو و عربستان و هم‌پیمان‌هایش از سوی دیگر شده است.
- تاکنون گروهی مسئولیت رویداد سرباز را به عهده گرفته است؟
جیش‌العدل که همان ادامه جندالله محسوب می‌شود، مسئولیت همه حملات را بر عهده گرفته است. در ماه‌های گذشته جیش‌العدل با انتشار چندین بیانیه از معلمان غیر بومی، به‌خصوص سیستانی‌های شیعه مذهب درخواست کرده بود که منطقه بلوچستان را ترک کنند و به شمال استان برگردند. جیش‌العدل در بیانیه‌های خویش نیروهای بومی بسیج را که وابسته به سپاه هستند، تهدید به انتقامجویی کرده بود.
- اما یکی از کشته‌شدگان روز پنج شنبه در راسک، سنی مذهب بود. آیا کشته شدن این فرد سنی هم در چهارچوب نزاع بین شیعه و سنی که به آن اشاره کردید، قرار می‌گیرد؟
البته در طی شش ماه گذشته چند نفر بلوچ سنی مذهب به اتهام همکاری با سپاه و نیروهای امنیتی و اطلاعات، توسط جیش‌العدل کشته شده‌اند. این شیوه خشونت از ۱۳ سال پیش آغاز شده است. این فرد (ادهم صبوری) یکی از بسیجی‌های بلوچ و سنی مذهب وابسته به سپاه پاسداران بوده که توسط جیش‌العدل ترور شده است.
چندی پیش حسینعلی شهریاری، نماینده زاهدان در مجلس، از تکرار سرنوشت موصل برای سیستان و بلوچستان ابراز نگرانی کرده بود. این نگرانی تا چه حد می‌تواند جدی باشد؟
این شیوه هراس‌پراکنی شهریاری که خودش یکی از بانیان و مسببان اصلی ترویج خشونت در بلوچستان است، برای مردم استان امر جدیدی نیست. ایشان وابسته به نیروهای امنیتی- نظامی استان هستند که با دولت روحانی و استاندار جدید شدیداً مخالف‌اند. به ‌عبارتی آن لبه دیگر قیچی هستند که می‌خواهند لباس امنیتی کامل برای استان بدوزند و استاندار و روش تعاملی او را ناکارا جلوه دهند. امکان اینکه هزاران نفر مسلح از کوه‌های مرزی سرازیر شوند و بلوچستان تبدیل به موصل شود، وجود ندارد.
به نظر می‌رسد رویدادهای خشونت‌بار در سیستان و بلوچستان در حال افزایش است. به‌طور مشخص در این دوره افزایش این‌گونه رویدادها چه دلایلی می‌تواند داشته باشد؟
همان‌طور که گفته شد، فاکتورهای مختلفی دخیل هستند. مدتی پیش انشعاب عمده‌ای در جیش‌العدل به‌وجود آمد که باعث تشکیل گروه جیش‌النصر توسط عبدالرئوف ریگی شد. این انشعاب و درگیری‌های درونی، مقدار زیادی از انرژی هر دو گروه را معطوف به یکدیگر کرد. عبدالرئوف ریگی در یک نقشه ماهرانه اطلاعات سپاه کشته شد. بعد از آن نوعی همگرایی و انسجام درونی از طریق همکاری نزدیک و شاید هم نوعی اتحاد درونی بین این دو گروه به‌وجود آمده است. عوامل و انگیزه‌های منطقه‌ای نیز می‌توانند در این جریان سهم داشته باشند اما مشکل اساسی اینجاست که فضای تبعیض و بستر مولد گروه‌های مسلح همچنان در بلوچستان وجود دارد.
- سیستان و بلوچستان سال‌هاست شاهد رویدادهای خشونت‌بار است. چه راهی برای کاهش خشونت‌ها در این منطقه وجود دارد؟
از نظر کنکاش ریشه‌ای باید به دو عامل مهم درونی و بیرونی اشاره کرد که هر دوی آن‌ها با ماهیت عملکرد و سیاست‌های جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم دارند.
اول رفع تبعیض و نابرابری و مشارکت دادن مردم بلوچ در امور سیاسی، اقتصادی و امنیتی به‌طور جدی و نه صوری. چون تبعیض‌ها و نابرابری‌های متعدد باعث ایجاد بستر مناسب برای رشد گروه‌های مسلح شده است.
دخالت ایران در کشورهای منطقه از جمله سوریه، عراق، بحرین، لبنان، یمن و افغانستان باعث تشدید تضادهای راهبردی بین ایران و متحدانش از یک‌سو و عربستان و هم‌پیمان‌هایش از سوی دیگر شده است.
دوم عدم دخالت ایران در امور کشورهای منطقه که ممکن است آن‌ها را نیز تشویق به مقابله به مثل کند. اما متاسفانه اساس دکترین سیاست داخلی جمهوری اسلامی بر مبنای هژمونی طلبی شیعه بر سنی در کشور و نفی آزادی‌های دمکراتیک مردم و ستم بر اقوام، مذاهب، ادیان و دگراندیشان است. در مورد سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی سیاست مشابه‌ای داشته است. بسیار بعید می‌دانم سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی تغییرات اساسی پیدا کنند. از قدیم گفته‌اند مار پوست می‌اندازد، اما خوی نمی‌اندازد.
- آقای روحانی در همان سفر نخست خود به استان سیستان و بلوچستان وعده بهبود وضعیت اقتصادی داده بود. با توجه به این وعده‌ها و رقابتی که به آن آشاره کردید پیشرفتی هم در حوزه اقتصاد و معیشت مردم پس از روی کار آمدن آقای روحانی حاصل شده است؟
متاسفانه از نظر اقتصادی تغییر چندانی در وضعیت مردم به وجود نیامده است. به دلیل نرخ بیکاری بالا در بلوچستان و تورم سرسام‌آور، وضع مردم از نظر معیشتی بدتر شده است. پروژه‌های بزرگ اقتصادی نظیر احداث راه‌آهن، مجتمع پتروشیمی، بندر آزاد و … بیشتر به نفع غیر بومی‌ها بوده است و مردم بومی از اشتغال در این نوع پروژه‌ها محروم هستند.
- مقامات ایرانی در گذشته همواره از رفتار کشورهای همسایه در پیوند با امنیت مرزها انتقاد کرده‌اند. این مسئله چگونه قابل بررسی است؟
بررسی این مساله را باید با این بیت آغاز کرد که ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند/ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست. ایران خود را مقید و مسئول می‌داند که به دور از عرف دیپلماتیک و اصل عدم مداخله در امور دیگران، در مسائل درونی کشورهای منطقه نظیر پاکستان، یمن، بحرین، عربستان، عراق، سوریه و لبنان مداخله کند. البته پاکستان ماهیتاً از گروه‌های مسلح علیه همه همسایگان خود استفاده کرده و می‌کند و خواهد کرد. این موضوع جزو اصول دکترین سیاست خارجی پاکستان است. اما سوال بدیهی این است که اگر پاکستان قاصر یا نامتمایل به کنترل مرزهای خود است، چرا ایران علیرغم صرف هزاران میلیارد تومان برای احداث قرارگاه‌های مختلف سپاه، دیوار ضخیم مرزی، پاسگاه‌های بی‌شمار مرزبانی، خندق، کانال، خاکریز، مین‌گذاری، برجک‌های نگهبانی، دوربین‌های مدار بسته و دید در شب، سیم خاردار برقی و اخیراً پهپادها، موفق نشده مرز خودش را کنترل کند و در هر مورد بلافاصله با فرافکنی و متهم کردن پاکستان، از خود سلب مسئولیت می‌کند؟ سیاست تبعیض‌آمیز داخلی ایران علیه اقوام و اقلیت‌های مذهبی و دینی، علت اصلی تنش در درون کشور است. سیاست مداخله جویانه و تا حدی ماجراجویانه جمهوری اسلامی در امور داخلی کشورهای منطقه هم علت اصلی تنش در مرزهای ایران و فراتر از آن است و این دو علت درونی و بیرونی به یکدیگر مرتبط هستند.
در همین زمینه: