Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

اصرار به بومی بودن مدیران، عقب ماندگی استان را در پی دارد - حمید بارک زهی

اختصاصی ندای زاهدان - حمید بارک زهی - از آنجایی  که پدیدآیی دولت تدبیر و امید یادآور پدیده ی دوم خرداد 76 هست، با نزدیک شدن شروع به کار آن ،استراتژِی آن برای به کار گماردن مدیران در استانها به ویژه مدیران استان سیستان بلوچستان،دغدغه ی بزرگی رابین تحصیل کردگان ، ،خصوصا قشری که یک بار تجربه ی مدیریت در دوران خوش اصلاحات را داشته اند بوجودآورده واین نگرانی  باعث شده که شاهد فضای بسیار ملتهب و پرتنشی بین فعلان سیاسی –اجتماعی باشیم!
اما این  نگرانی برای قشر توده ی  مردم که خود  با  حضور حداکثری و غیر قابل پیش بینی در پای صندوق های رای ،آفریننده ی حماسه ی سیاسی بودند، از جنس دیگریست. از آنجایی که مدیران از ارکان مهم، اجرایی برنامه های دولت هستند مردم می خواهند بدانند که چه میزان برنامه های دولت تدبیر که امید به زندگی را در آنها زنده کرده بود عملی خواهد شد و این فقط با سیستم مدیریت  خوب در استان ممکن خواهد شد! همه ی جای استان صحبت از این است که استاندار آینده چه کسی خواهد بود؟! البته با توجه به ترکیب جمعیتی استان که می توان گفت استان هفتادو ملت است و هر گروهی می خواهد ، صندلی مهم مدیریت سیاسی – اجتماعی استان از آن قوم و قبیله ی آنان با توجه به در نظر گرفتن مذهب باشدو این مسئله باعث تکاپوی عجیبی بین فعالان سیاسی – اجتماعی این اقشار،  جهت چگونگی برنامه ریزی ، برای چانه زنی با نیروهای مهم تاثیر گذار در استان ، لابی های قدرت در پایتخت و استان به ویژه بخش مذهب و ثروت شده است  . بطوری که بسیاری از نماینده های این گروهها در حال تردد در مسیر زاهدان- تهران با بلیط رفت و برگشت هفتگی و بعضی ها هم تا مشخص شدن اوضاع در پایتخت مستقر شده و مشغول ملاقات با مشاورین رئیس جمهور منتخب برای پست استانداری  هستند !
 شاخص ترین این گروهها عبارتند از فعالان رسمی ستاد روحانی در شهر زاهدان که استانداری را شایسته سیستانی ها می دانند و  به همین دلیل  گزینه هایشان برای این امر، اکثرا از تحصیل کرده های سیستانی فعال در ستاد روحانی می باشند.
گروه دوم،مسجد مکی است که با توجه به جمعیت استان از نظر مذهبی و قومی و نیز رای بالای اهل تسنن و نیز سالها در صف انتظار رسیدن نوبت مدیریت، استانداری را سهم و شایسته ی  تحصیل  کرده ها به ویژه تحصیل کرده هایی که سابقه ی مدیریت داشته و از نظر فکری به آنان نزدیکترند، می دانند.
و گروه سوم دانشگاهیان گروههای دیگر قومی هستند که آنها هم با توجه به مدت اقامت و جایگاه اجتماعی شان در زاهدان، به گونه ای خود را ذی نفع و گزینه هایی برای خود در نظر دارند.
اما گروه چهارم که از جوانان و تحصیل کرده های اصلاحطلب نسل سوم انقلاب در استان  هستندکه برای پیگیری  و تحقق خواسته های  مردم سالهاست فعالیت می کنند و نیزبرای کمک به اجرایی و عملی شدن برنامه های دولت تدبیر و امید ، با برگزاری اولین همایش اصلاح واعتدال  ، رسما این نام را یعنی " اصلاح و اعتدال" را برای گروه خود برگزیدند و به این نام در استان معروفند دیدگاهی متقاوت از همه ی این گروهها دارند.
این گروه و به عبارت بهتر این تیم، معتقدند که در حال حاضر شرایط  استان ،یک مدیریت فراجناحی  و فرگیر را ایجاب می کند .  زیرا مردم در شرایط  نارضایتی از وضعیت پیشین و حال قرار دارند. و به همین دلیل معتقدیم که آینده از حال و گذشته باید بهتر شود و با توجه به امیدی که در مردم ایجاد شده است کمک نمائیم که تغییرات اساس جهت هرچه بهتر شدن وضعیت استان از فرصت ها ی ایجاد شده ،شتاب بیشتری به خود گیرد.
در طول این سالها که سالهای کمی هم نیستند ما گزینه های زیادی را تجربه کرده ایم و از این رو آن چیزی که که ما کم داریم تجربه نیست بلکه نگاه صحیح به اندوخته های تجربه و استدلال برای پیامدهای مثبت و منفی وآثار بلند مدت  این تجربه هاست!
به نظر نگارنده این نوشتار، اصرار به بومی بودن مدیران  به ویژه مدیر سیاسی استان که دردولت نهم تجربه ی تلخ آن را داشتیم و سالها طول می کشد که خاطرات تلخش از ذهن و روح و روان مردم استان و ایران اسلامی پاک شود ، چیزی نیست جز فراهم کردن شرایط بی اعتمادی ، تنفر و کینه ی مردم عادی از همدیگر که هزینه های تلخ آن را متحمل شده اند و نیز رقابت فرسایش بین نخبگان جامعه بلوچ و سیستانی که این امر فقط عقب ماندگی استان را در پی دارد.
از این رو اگر واقعا به فکر استان هستیم  بهترین راه برای بهبود وضعیت منطقه  این است که در این فضای امید ، تمام فعالان سیاسی- اجتماعی استان با نگاهی واقع بینانه و همدلی ، این همگرایی را با یکدیگر داشته باشند که شرایط را برای مردم و دولت اعتدالگرا  ایجاد کنیم ،که عالی ترین افراد را برای خدمت گذاری در سمت استانداری و عوامل اجرایی اش در شهرها ( فرمانداری) انتخاب کنند،گزینه ای که فارغ از تمامی فاکتورهای سهم خواهی،قومی ،مذهبی ،طایفه ای و ... باشد . استانداری که در تصمیم گیریها و برنامه هایش ،این عوامل بازدارنده ،تاثیرگذار نباشند البته اشراف نسبتا کاملی هم  به فضای قومی ،مذهبی و طایفه ای و اعتقادات و فرهنگ و تعلقات  مردم این استان  به همدیگر داشته باشد..اساس کارش توسعه محوری  بر اساس پژوهش بوده و انتخاب مدیرانش نیز بر اساس ،تخصص ، ودانش فرد باشد نه داشتن یک یا چند از عوامل مذهب و قوم.....از این  رو با انتخاب مدیرانی بر اساس شایسته سالاری در مناطق مختلف استانمان که در یک وضعیت بحرانی به سر می برند   بتواند جهت پیشبرد اهداف و بر نامه های دولت  برای توسه ی استان و بهبود وضعیت زندگی مردم گام بردارد و همه ی مرزهای قومی ،مذهبی ،طایفه ای ... را که چون حصاری بلند دور این استان استراتژیک کشید ه  و مانع توسعه ی استان شده اند  را بشکند.
استاندار آینده  و همکارانش در مدیریت ارشد استان باید قوی ،توانمند و برخوردار از بینش راهبردی و تفکر وحدت گرا و برابرنگر و در تمام زمینه ها از اقتدار مدیریتی ،رخوردار باشند و علاوه بر آن به فرمایش حضرت علی (ع)  «محبت همه ی آحاد جامعه را در سراچه ی دل خود جای دهد»!
و با کنار گذاشتن خودخواهی ها و تمامیت خواهی و در خواست ،اینگونه مدیری به عنوان کلید از دولت تدبیر که با کلید برای توسعه و بهبود وضهیت کشور آمده است،  به گشودن و باز کردن قفل قدیمی و زنگار گرفته ی توسعه ی استانمان بپردازیم!
به امید زدوده شدن نام محرومیت از استان توانمند سیستان و بلوچستان
   http://www.blogger.com/blogger.g?blogID=3648186990829229692#editor/target=post;postID=4861786423325165686

No comments:

Post a Comment