Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

رنجنامه یک بلوچ مظلوم

رنجنامه یک بلوچ مظلوم
آنچه را در زیر میخوانید سرنوشت صد ها نفر در بلوچستان در هر روز است. به نظر میرسد که ستم و ظلم جمهوری اسلامی پایان ندارد. این رنجنامه همانطور که بدست من رسیده است، برای شما نقل میشود.
رضا حسین بر
عکسهايي که فرستادم مربوط به برادرم محسن دهقانزهي هستند که شنبه شب در مسير ايرانشهر به سراوانمتوجه فرد مجروح تير خورده کنار جاده ميشود ودر پيرساندن آن به بيمارستان ايران ميشود،که از قضا شخص مجروحمورد حمله دزدان قرار گرفتهاست،واز بخت بد ماجرا مجروح در راه بيمارستان جانش را از دست ميدهد،ودولت باوجود اطلاع از ماجرا وهمچنين رضايت اقوام شخص فوت شدههمچنان برادرم را به عنوان متهم اصلي تحويل آگاهي ميدهند تا شايد زيرشکنجه قتل را به گردن بگيردو او را راهي دادسرا کنند تا حکمش صادر شود،شخص فوت.شده بنام جلال ساکن سراوان ميباشد،با اطلاعات بدست آمده مشخص ميشود که فرد فوت شده مورد هجوم نيروي انتظامي ايرانشهر ويا دسته رزمي بسيج قرار گرفته است وپس از اينکه معلوم ميشود که قاچاقچي نيست همانجا رها ميشود،اين بار اول نيست که نيروهاي رژيم ابتدا به سوي مردم تير اندازي ميّکندودر صورت موجود نبودن اجناس قاچاق کشته ها و مجرو حين را بحال خود رها ميکند تا جرم گردن کسي ديگر قرار گيرد
اگر بدانيد که دزداني که راه را بسته بودن،از عوامل قاچاقچي ومواد فروشان دولت بودند که از هر پنجاه مورد کارواني که رد ميکنند وخودشان به کاروان پنجاه ويکم حمله کرده ودوستان خود را قتل عام ميکنند،ونصف مواد را به دولت تحويل ميدهند،که از آن مواد نصفش را به همراه مبلغي پول دريافت ميکنند،اين بار اژ شانس بدشان ،شريکانشان زرنگتر از آنها ميباشند وپي به نقشه آنهاميبرند،ودر در گيري بينشان جاسوسان رژيم بيشترشان کشته ميشوند وطرف مقابل تمام مواد را ميبرند وتا الان متواري ميباشند،واقوام جاسوسان بيمارستان را غرق ميکنند،وبا وجودي که ميدانند برادر من جنازه را از سر راه برداشته تا شايد نجات يابد وهيچ ربطي به جريان در گيري ندارد با اين وجود برادرم را به عنوان گروگان تحويل آگاهي ميدهند،که تا الان زير فشار مامورين وشکنجه اعتراف به راه پاک کني کرده،وامروز که به دادگاه رفتيم قرار بازداشت موقت گذاشتند،تا شايد زير شکنجه خودش را از عوامل در گيري ودر نهايت چند بيگناه مثل خودش را معرفي کند تا دولت بتواند پرونده خودش راببندد، وجناب حاجي هوبيار که براي خودش سرداري است وهم براي رژيم کار ميکند،با کشته شدن خواهرزاده اش وچند نفر از همراهانش،با وجودي که دشمنان خودش را ميشناسد،و در بيمارستان به برادرم ميگويد ميدانم که ربطي به ماجرا نداري ولي نبايد تلاش براي نجات آن جوان را ميکرد،وحالا بايد در آتشي که روشن کرده بسوزد،در حالي که طرفها آزادانه ميگردند ودولت هم ميداند برادرم بيگناه است بايد جور ترسو بودن مامورين را بکشد،يا آور شوم که خانواده مقتول رضايت خودشان را از برادرم اعلام کرده اند،ولي چون پشت پناهي نداريم ميترسم برادر عزيزتر از جانم را از دست بدهم ،آنهم بدون انجامکوچکترين گناهي، استاد گرامي نشرکردن اين واقعه وا نکردنش تصميمش با شماست، فقط خواستم بگويم قوم بلوچ تنها پيش دولت بي ارژش نيست،بين خودمان هم ارزشي نداريم، ودر آخر براي آزادي برادرم مامورين دولت تقاضاي چهل ميليون پول کرده اند تا او را آزاد کنند،حال بايد تمام زندگيمان را حراج کنيم،چون پول وکيل دقيقا همين اندازه است، با آرزوي موفقيت روز افزون شما استاد ارجمند،

No comments:

Post a Comment