چگونه کولی ها در زابل صاحب زمین و به تغییر و تحریف تاریخ دست زدند!!
همانگونه که در مطالب گذشته پرده از چهره و هویت واقعی کولی های زابل که همان تبعیدیان هفت دهه پیش رضاشاه به سیستان بودند برداشتیم ،در نظر داریم تا به موضوع دیگری که چگونه صاحب زمین شدند بپردازیم.
در موضوعات گذشته به صراحت و با دلایل کافی به این موضوع پرداختیم که کولی ها عده ای جنایت کار بودند در خراسان که پس از اولین دور تقسیمات ارضی خائنانه توسط رضاشاه در سالهای 1316 ه ش تا سال 1326 ه ش که بخشهای اعظمی از خاک بلوچستان تجزیه و در طرحی خائنانه به خراسان،کرمان و هرمزگان الحاق شدند به بلوچستان تبعید و این دوران تاریخ ورود این میهمانان ناخوشایند و ناخواسته است..
دقیقا در همین سالها کولی هایی توسط رضاشاه از مناطق مختلف خراسان جمع آوری و به خاک سیستان در بلوچستان در منطقه حسین اباد که بعدها زابل نام گرفت کوچانده و تبعید شدند. والبته عده ای مردمان بیرجند نیز در همین سالها به بلوچستان کوچانده شدند.دو هدف در ورای این سیاست بود.یکی تغییر بافت جمعیتی بلوچستان یکنواخت و بلوچ نشین و دوم تغییر بافت مذهبی..
همانگونه که قبلا گفتیم این کولی ها عملا برای اینکه تلف نشوند توسط مردمان بلوچ که متشکل از طوایف نارویی دهمرده رخشانی سنجرانی ریگی جمالزهی سرابندی براهویی گمشادزهی ،
و دیگر طوایف ساکن سیستان به امورات زمین داری و کار بنایی برای ساخت و ساز قلعه و خانه به کار گماشته شدند.
اما پس از سقوط دولت پادشاهی یا حکومت پهلوی ملت بلوچ که عمدتا در دوران شاه اداره امور سرزمینی را کماکان در دست داشتند از سوی دولت جدید تهدید قلمداد می شدند و بدین سان بسیاری از مردم بلوچ ساکن زابل مخالف جمهوری اسلامی بودند وبدین سان مورد تهدید و بازداشت و ترور قرار گرفتند و عملا مجبور شدند زمین و سرزمین محل سکونت خود را تغییر دهند.و اما کولی های کارگرکه میدان را خالی دیدند و از نگاهی دیگر شیعه مذهب بودند مورد لطف و کرم بی کران جمهوری اسلامی قرار گرفتند و با همان شم چاپلوسی شان وارد حوزه بلوچ ستیزی ، بلوچ آزاری و بلوچ زدایی گذاشتند و بدین ترتیب اموال و زمینهای بومیان را با حمایت نیروهای کمیته در آن زمان تصاحبی نمودند و چنین شد که صاحب زمین گشتند .و پس از آن و با قدرت گرفتن بیشتر دست به تحریف تاریخ سیستان و بلوچستان زده و برای خود هویتی تراشیدند.غافل از آنکه هویت بخشیدن نیاز به پشتوانه محکم و جمعیت سازی و پشتوانه ملیتی قوی دارد.
همانگونه که در مطالب گذشته اذعان کردیم این کولی ها مهاجران تبعیدی در زمان رضاشاه هستند و هیچ گونه بنیه هویتی در بلوچستان ندارند.هویت تراشی شان نیز نمی تواند برای آنان دلیل موجهی برای بومی بودنشان باشد.
کولی ها امروز دست به تحریف تاریخ بلوچستان زده و سیستان را بخشی از تاریخ خود می دانند و هویت بیش از پنج هزارسال سیستان را به خود منتسب نموده اند.این در حالی است که جمعیت شان از مرز دویست هزار که با مجموع همه افرادی که بعدها شیعه شدند، نیز نمی گذرد.یعنی می توان گفت از جمعیت دویست هزاری فعلی شان سی درصد شان بلوچهایی بودند که تغییر مذهب دادند و شیعه شدند.
این کولیان غافل از ان بودند که وقتی هویتی پنج هزارساله سیستان رابنام می زدند باید دارای پشتوانه جمعیتی حداقل ده میلیونی می بودند.
کولی ها چگونه می توانند اثبات کنند که دارای پنج هزار سال قدمت اند اما جمعیتی ندارند.
یا چنین می توانند بگویند که چهار هزار و نهصدو سی سال منقطع النسل بوده و هیچ گونه زاد و ولدی نداشته و عمرشان پنج برابر عمر حضرت نوح بوده و یا قبل از هفتاد سال پیش طوفان و جنگی ویرانگر منجر به قتل عامشان شده در حالی که تاریخ چنین سندی ندارد .
و پس از این تاریخ طولانی در هزاره پنجم یعنی 70 سال پیش اقدام به جوجه کشی و تکثی نسل نموده اند.چاره ای جز این پاسخ ندارند که بپذیرند هویتی نداشته و هویتشان بر می گردد به هفتاد سال پیش.
در نشر این مطلب کوشا شوید.به حافظه تک تک فرزندان بلوچ برسانید.
محمود بلوچ
#بلوچ_وبلوچستان_مظلوم
در موضوعات گذشته به صراحت و با دلایل کافی به این موضوع پرداختیم که کولی ها عده ای جنایت کار بودند در خراسان که پس از اولین دور تقسیمات ارضی خائنانه توسط رضاشاه در سالهای 1316 ه ش تا سال 1326 ه ش که بخشهای اعظمی از خاک بلوچستان تجزیه و در طرحی خائنانه به خراسان،کرمان و هرمزگان الحاق شدند به بلوچستان تبعید و این دوران تاریخ ورود این میهمانان ناخوشایند و ناخواسته است..
دقیقا در همین سالها کولی هایی توسط رضاشاه از مناطق مختلف خراسان جمع آوری و به خاک سیستان در بلوچستان در منطقه حسین اباد که بعدها زابل نام گرفت کوچانده و تبعید شدند. والبته عده ای مردمان بیرجند نیز در همین سالها به بلوچستان کوچانده شدند.دو هدف در ورای این سیاست بود.یکی تغییر بافت جمعیتی بلوچستان یکنواخت و بلوچ نشین و دوم تغییر بافت مذهبی..
همانگونه که قبلا گفتیم این کولی ها عملا برای اینکه تلف نشوند توسط مردمان بلوچ که متشکل از طوایف نارویی دهمرده رخشانی سنجرانی ریگی جمالزهی سرابندی براهویی گمشادزهی ،
و دیگر طوایف ساکن سیستان به امورات زمین داری و کار بنایی برای ساخت و ساز قلعه و خانه به کار گماشته شدند.
اما پس از سقوط دولت پادشاهی یا حکومت پهلوی ملت بلوچ که عمدتا در دوران شاه اداره امور سرزمینی را کماکان در دست داشتند از سوی دولت جدید تهدید قلمداد می شدند و بدین سان بسیاری از مردم بلوچ ساکن زابل مخالف جمهوری اسلامی بودند وبدین سان مورد تهدید و بازداشت و ترور قرار گرفتند و عملا مجبور شدند زمین و سرزمین محل سکونت خود را تغییر دهند.و اما کولی های کارگرکه میدان را خالی دیدند و از نگاهی دیگر شیعه مذهب بودند مورد لطف و کرم بی کران جمهوری اسلامی قرار گرفتند و با همان شم چاپلوسی شان وارد حوزه بلوچ ستیزی ، بلوچ آزاری و بلوچ زدایی گذاشتند و بدین ترتیب اموال و زمینهای بومیان را با حمایت نیروهای کمیته در آن زمان تصاحبی نمودند و چنین شد که صاحب زمین گشتند .و پس از آن و با قدرت گرفتن بیشتر دست به تحریف تاریخ سیستان و بلوچستان زده و برای خود هویتی تراشیدند.غافل از آنکه هویت بخشیدن نیاز به پشتوانه محکم و جمعیت سازی و پشتوانه ملیتی قوی دارد.
همانگونه که در مطالب گذشته اذعان کردیم این کولی ها مهاجران تبعیدی در زمان رضاشاه هستند و هیچ گونه بنیه هویتی در بلوچستان ندارند.هویت تراشی شان نیز نمی تواند برای آنان دلیل موجهی برای بومی بودنشان باشد.
کولی ها امروز دست به تحریف تاریخ بلوچستان زده و سیستان را بخشی از تاریخ خود می دانند و هویت بیش از پنج هزارسال سیستان را به خود منتسب نموده اند.این در حالی است که جمعیت شان از مرز دویست هزار که با مجموع همه افرادی که بعدها شیعه شدند، نیز نمی گذرد.یعنی می توان گفت از جمعیت دویست هزاری فعلی شان سی درصد شان بلوچهایی بودند که تغییر مذهب دادند و شیعه شدند.
این کولیان غافل از ان بودند که وقتی هویتی پنج هزارساله سیستان رابنام می زدند باید دارای پشتوانه جمعیتی حداقل ده میلیونی می بودند.
کولی ها چگونه می توانند اثبات کنند که دارای پنج هزار سال قدمت اند اما جمعیتی ندارند.
یا چنین می توانند بگویند که چهار هزار و نهصدو سی سال منقطع النسل بوده و هیچ گونه زاد و ولدی نداشته و عمرشان پنج برابر عمر حضرت نوح بوده و یا قبل از هفتاد سال پیش طوفان و جنگی ویرانگر منجر به قتل عامشان شده در حالی که تاریخ چنین سندی ندارد .
و پس از این تاریخ طولانی در هزاره پنجم یعنی 70 سال پیش اقدام به جوجه کشی و تکثی نسل نموده اند.چاره ای جز این پاسخ ندارند که بپذیرند هویتی نداشته و هویتشان بر می گردد به هفتاد سال پیش.
در نشر این مطلب کوشا شوید.به حافظه تک تک فرزندان بلوچ برسانید.
محمود بلوچ
#بلوچ_وبلوچستان_مظلوم