Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

نقدی بر عملکرد و اهداف درازمدت بخش فارسی بی بی سی و صدای آمریکا

           
عبدالستار دوشوکی
                   
عبدالستار دوشوکی دامنه ا ُفت روز افزون اعتماد مردم به رسانه ملی و گسترش امکانات ماهواره و اینترنتی باعث رویگردانی مردم از شبکه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی و روی آوردن آنها به رسانه های فارسی زبان برونمرزی و بخصوص شبکه های خبرپراکنی بریتانیا و آمریکا از جمله بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و شبکه من و تو شده است. گرفتاری تاریخی ـ سیاسی ایرانیان در این برهه نامیمون تاریخی و عدم اعتماد آنها به رسانه های درونمرزی، اقبال خوش یمنی را برای اعمال نفوذ سیاست های درازمدت و استراتژیک دول بریتانیا و آمریکا از طریق استعمال قدرت نرم (Soft Power) یا به اصطلاح دیپلماسی رسانه ای (Telediplomacy) فراهم آورده است. تعجب آور نیست زمانی که در بریتانیا و آمریکا ریاضت اقتصادی تجویز می شود و بودجه همه نهادها و دستگاه ها از جمله مدارس و بیمارستان ها کاهش پیدا می کنند و دهها برنامه رادیویی سرویس جهانی بی بی سی، و حتی صدای آمریکا، به زبانهای مختلف و با سابقه بیش از ٥٠ سال فعالیت، به دلیل کمبود بودجه و کاهش روزافزون مخاطب برای همیشه قطع می شوند؛ بخش فارسی بی بی سی نه تنها قطع و یا کاهش پیدا نمی کند، بلکه یک تلویزیون با بودجه سالانه بالای ٢٣ میلیون دلار به آن افزوده می شود. بودجه بخش فارسی صدای آمریکا نیز با حدود ٢٠٠ کارمند بهمراه ٦٠ کارمند رادیو فردا بسیار بالاتر از این می باشد. متاسفانه تا به امروز حامیان مالی واقعی و دست اندرکاران پشت پرده شبکه من و تو و اهداف دراز مدت آن که ظاهرا با شبکه انگلیسی آی تی وی (ITV) همکاری برنامه ای دارد، در هاله ای از ابهام برای بسیاری از هموطنان می باشد. در بخش "درباره ما" سایت من و تو هیچگونه اشاره ای به اینکه "ما" کی هستیم و از کجا آمده ایم نشده است. نتایج بررسی های اکادمیک و علمی به اصطلاح "اثر سی اِن اِن" (CNN Effect) بعنوان یک مقوله علمی شناخته شده در دنیای رسانه ای بخصوص در جنگ اخراج صدام از کویت، باعث شد دولت های بریتانیا و آمریکا به فکر تاسیس تلویزیون فارسی زبان برای تاثیرگذاری بر روی ایران و ایرانیان بیفتند.

تاریخچه
ادعا می شود آغاز رابطه ایران و بریتانیا به دورانی باز می گردد که نوادگان مغول تحت عنوان سلسه ایلخانیان بر ایران حکومت می کردند. یعنی زمانی که آمریکای امروزی وجود نداشت. وانگهی نقش اهرم های نفوذ و تاثیرگذاری و ابزار قدرت نرم (Soft Power) و قدرت سخت (Hard Power) در زرادخانه سیاست خارجی و دفاع بریتانیای کبیر در این رابطه پرفراز و نشیب تاریخی بر هیچکسی پوشیده نیست. البته این کشور هلند بود که برای اولین بار سرویس جهانی تبلیغات و خبرپراکنی جهت دار را از طریق موج کوتا بسوی مستعمره خود یعنی اندونزی در سال ١٩٢٧ میلادی آغاز کرد. سرویس جهانی بی بی سی بنام "سرویس امپراطوری" پنج سال بعد از آن آغاز شد. دیوید میلیبند وزیر خارجه پیشین بریتانیا در وب سایت خود به نقش بی بی سی در کنار ١٥٠ سفارتخانه بریتانیا اشاره می کند و مشخصا ً به تلویزیون فارسی و عربی زبان بی بی سی بعنوان اهرم نفوذ بریتانیا تاکید می کند. دیوید کامرون نخست وزیر و ویلیام هئیگ وزیرخارجه بریتانیا نیز مشخصا با اشاره به شورا یا مرکز فرهنگی بریتانیا (British Council) و سرویس جهانی بی بی سی، از آنها بعنوان قدرت نرم بریتانیا در تاثیرگزاری افکار عمومی و دیپلماسی جهان یاد می کنند. حتی وبلاگ بانک جهانی به نقل ار جان سیمپسون گزارشگر معتبر و قدیمی بی بی سی به نقش و رسالت دستگاه خبرپراکنی بریتانیا در شکل گیری افکار عمومی مردم جهان سوم اذعان دارد. نقش صدای آمریکا نیز در بسیاری از حوادث جهان از جمله قیام مردم مجارستان در سال ١٩٥٦ میلادی و یا میدان تیانامن در چین و بخصوص تاثیرگذاری بر روی آمریکای لاتین بر کسی پوشیده نیست.

تحقیقات مستند

بر اساس تحقیقات گسترده و مستند پرفسور آنابل سربرنی و دکتر معصومه طرفه (کارمند بخش فارسی بی بی سی و محقق در آن زمان)، بخش فارسی بی بی سی بعنوان آلت تبلیغاتی و آلت جهت دهنده دیپلماسی و فشار رسانه ای در حوادث تاریخی ایران نظیر تبلیغات بر علیه طرفدارن نازیسم هیتلری در ایران، خلع سلطنت رضا شاه، ملی شدن نفت، و انقلاب اسلامی سال ١٩٧٩ میلادی غیر قابل انکار است. رضا شاه که با حمایت بریتانیا به قدرت رسیده بود، در جنگ جهانی دوم اعلام بی طرفی کرد، که باعث تعجب و نارضایتی شدید متفقین و بخصوص انگلیس ها شد. انگلیسها به احتمال همسوئی رضا شاه با هیتلر مظنون شدند. بر طبق شواهد موجود، به همین دلیل بخش فارسی بی بی سی را بر علیه رضا شاه بوجود آوردند تا در برکناری وی نقش مهمی را ایفا کند. در آن زمانی بسیاری از ایرانیان متمول و تحصیلکرده مستمع رادیو برلین بودند.
بر اساس یادداشت رسمی وزارت خارجه بریتانیا مورخ ١٤ آگست ١٩٤٠ میلادی که استراتژی و سیاست بی بی سی فارسی در مورد ایران و دولت ایران را تعیین می کند، تاکیده شده است که این یادداشت و سیاست های مربوط نباید به کارکنان ایرانی یا فارسی زبان بخش بی بی سی نشان داده شوند، یا با آنها در میان گذارده شوند. حال تا چه مقیاس و گستردگی این سیاست عدم اعتماد به کارکنان فارسی زبان بی بی سی فارسی امروزه نیز همچنان پا برجا است، باید تا سی سال دیگر صبر کرد تا اسناد مربوطه طبق قوانین بریتانیا در معرض دید عمومی قرار بگیرند. خواندن نتیجه این تحقیقات مستند و علمی را به هموطنان و بخصوص به آنهایی که گمان می برند بی بی سی فارسی مستقل از وزارت خارجه بریتانیا عمل می کند، توصیه می کنم. اسناد دیکته کردن سیاست خارجی بریتانیا توسط وزارت خارجه بعنوان خبر مستقل به بی بی سی فارسی، با جزئیات تاریخی حتی ساعت دقیق دیکته ها در این سند افشا شده است (بعنوان مثال در صفحه ١٠ و ١١ سند). به نقش بی بی سی فارسی در هدایت و جهت دهی حوادث در ایران (به نقل از جان دان، رئیس وقت بخش فارسی بی بی سی) در نوشتار منتشر شده در سایت خود بی بی سی فارسی نیز تاکید شده است. نقش پررنگ بی بی سی فارسی در جهت دهی انقلاب سال ١٣٥٧ در سمیناری در دانشگاه لندن با حضور مسئولین بی بی سی از جمله صادق صبا (رئیس بخش فارسی بی بی سی)، مقام های سابق ایرانی، مقام های وزارت خارجه بریتانیا و دکتر معصومه طرفه و پروفسور آنابل سربرنی و دیگر محققین و پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت. مضافا ً بعنوان نمونه در گزارش ١٤٢ صفحه ای شورای جهانی (سیاست) حقوق بشر (The International Council on Human Rights Policy) آمده است که در اواخر سال ٢٠٠١ و در جریان حمله آمریکا و بریتانیا به افغانستان، مسئولین سرویس جهانی بی بی سی گزارش تایپ شده ای را از لندن برای خبرنگار خود در افغانستان می فرستند تا آن را بمثابه گزارش مستقیم تلویزیونی خود از افغانستان ارائه دهد (صفحه ٤٤).

انکار مسمتر بی بی سی و حقیقت غیر قابل انکار

البته، علیرغم شواهد و اسناد انکارناپذیر موجود، مسئولین سرویس جهانی بی بی سی و بخش فارسی آن ادعا می کنند که بی بی سی مستقل از وزارت خارجه عمل می کند، چون یک نهاد دولتی نیست بلکه مانند ٩٠٠ سازمان و دستگاه دیگر با فرمان یا امتیازنامه سلطنتی (Royal Charter) مستقل اداره می شود؛ و اینکه منتقدین بی بی سی از درک این مقوله حقیقی و حقوقی عاجز می باشند. اما باید گفت که برخلاف ادعای بی بی سی، اگر به لیست سازمانها و دستگاه های تحت فرمان مذکور رجوع کنیم، می بینیم که بی بی سی در کنار نهادهایی نظیر ارتش سلطنتی بریتانیا، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، بانک مرکزی انگلیس و غیره قرار دارد. آلیسدیر پنکرتن در کتاب معروف خود بنام "فیلم، رادیو و تلویزیون" از بی بی سی بمثابه "امپریالیسم جدید" یاد می کند و دلایل خود را توضیح می دهد. ملاحظات مشابه و مستدل در کتاب دکتر سایمن پاتر بنام امپراطوری رسانه (Broadcasting Empire) که در مورد حدود نیم قرن فعالیت بی بی سی می باشد بطور جامع و کامل نیز آمده است. نقش تبلیغات (Propaganda) صدای آمریکا در آمریکای لاتین نیز در کتاب دیویا مکمیلین بنام "مطالعات بین المللی رسانه ای" مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نقش سرویس جهانی بی بی سی حتی در تبیین و شکل گیری هویت و احساس ملی بخصوص در آفریقا توسط مدیر مرکز مطالعات خارجی و خبرنگار سابق بی بی سی بنام فلیپ فیسکه د گویا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در جوابیه اخیر دولت بریتانیا به گزارش جامع پارلمان آن کشور که در سپتامبر ٢٠١٢ به پارلمان ارائه شد، به اهمیت نقش سرویس جهانی بی بی سی در تاثیرگذاری و شکل گیری وقایع بهار عربی و خاور میانه تاکید شده است. البته در این نوشتار کوتاه به استمرار منافع استراتژیک بریتانیا و آمریکا در راستای حفظ یک نظام ( از نوع اصلاح شده) جمهوری اسلامی که کشورهای عربی ناچار شوند از بیم آن سالانه حدود ١٥٠ میلیارد دلار اسلحه از غرب بخرند و به جای مخالفت با اسرائیل و بازپس گرفتن سرزمین های اشغال شده عربی در فلسطین اشغالی، ایران را دشمن اصلی تلقی کنند و علیرغم حمایت مطلق آمریکا از اسرائیل، در خاک کشورهای عربی خاور میانه به حامی اصلی و ولینعمت اسرائیل پایگاه نظامی بدهند، اشاره ای نشده است.

بی بی سی، اصلاح طلبان و حکومت ایران

حمایت ضمنی و عملی بخش فارسی صدای آمریکا و بخصوص بی بی سی از اصلاح طلبان معتقد به جمهوری اسلامی بر هیچکسی پوشیده نیست. بر طبق آینه جهان نمای بی بی سی فقط دو گروه در سپهر سیاست ایران وجود دارند: اصولگرایان طرفدار آیت الله خامنه ای و یا طرفداران احمدی نژاد از یکسو، و طیف های مختلف اصلاح طلبی از سوی دیگر. از آنجایی که اصولگرایان تمایلی به ظاهر شدن برروی صفحه بی بی سی ندارند، جعبه جادویی دولت بریتانیا عملا ً در اختیار اصلاح طلبان قرار دارد تا با استفاده از اکسیژن تبلیغاتی فراهم شده توسط این دستگاه خود را تطهیر و به مردم ایران بعنوان یک آلترناتیو بل القوه عرضه کنند. از نظر بی بی سی، به استثنای تعداد اندکی برانداز در خارج، مردم ایران خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نیستند. در نتیجه انعکاس خبری و یا تحلیلی چنین خواسته ای در برنامه های متعدد بی بی سی، به زعم این دستگاه خبرپراکنی، به دور از شئون ژورنالیستی بی طرف و بمثابه دخالت مستقیم در امور داخلی ایران در راستای تغییر رژیم (Regime Change) خواهد بود، که نه بی بی سی با آن سنخیتی دارد و نه جزو ارکان سیاست خارجی دولت بریتانیا می باشد. اما حمایت آشکار بی بی سی از یک طیف بخصوص، در جنگ قدرت داخلی، از طریق بها دادن و پرداختن به اندیشه های آنها و اجازه حضور مستمر آنها در برنامه های مختلف تلویزیون فارسی بی بی سی و نادیده گرفتن افکار و تحلیل های طیف های دیگر از جمله برانداز و مخالفان کل حاکمیت و یا حتی طرفداران طیف حاکم و دیگران، خود دلیل مستدلی است مبنی بر دخالت جانبدارانه بی بی سی در تحولات کنونی و بخصوص در جنگ داخلی قدرت بین اصولگرایان و اصلاح طلبان حکومتی، علاوه بر نقض بی طرفی که بی بی سی در حرف مدعی آن است. یکی از شگردهای عجیب بی بی سی و تا حدی صدای آمریکا، دعوت از چهره های ناشناخته، مجهوال العقبه و بی تجربه طرفدار اصلاحات بعنوان تحلیلگر مسائل ایران و جهان است. تنها هنر تحلیلی و کاوشگری این به اصطلاح تحلیلگران، بازخوانی خبر ( و نه کالبد شکافی و تحلیل آن) می باشد. ظاهرا ً شبکه های مربوطه در درون و بیرون بی بی سی و صدای آمریکا این تحلیلگران نابغه اما گمنام و کاملا ً ناشناخته را بصورت مرموز و روزانه کشف می کنند تا با بازخوانی خبر بی بی سی بعنون تحلیل کارشناسانه به خورد مردم داده شود. برنامه هایی نظیر پرگار، صفحه دو و بعبارت دیگر و تفسیر خبر و افق و غیره تبدیل به پلاتفرم تبلیغاتی برای اصلاح طلبان حکومتی شده اند.

صدای آمریکا، اصلاح طلبان و حکومت ایران

بر خلاف بی بی سی که تقریبا ً در بست در اختیار اصلاح طلبان است، در مدیریت برنامه ریزی صدای آمریکا، نگرش های مختلف و بعضا ً متضادی وجود دارد که در برهه های خاصی از زمان منجر به تنش درونی و درگیری و اخراج و استعفاء می شود. وانگهی بر خلاف بریتانیا که فقط یک نهاد یعنی وزارت خارجه بریتانیا اهرم کنترل و نظارت بی بی سی را در اختیار دارد، در آمریکا نهاد ها و مراکز قدرت چندگانه در مدیریت و نظارت صدای آمریکا سهیم هستند، از جمله وزارت خانه های مختلف دولت آمریکا، کنگره آمریکا، نهادهای نیمه دولتی، لابی های پرنفوذ آمریکایی، اسرائیلی، ایرانی، و غیره. بهمین دلیل علاوه بر انعکاس وسیع اندیشه اصلاح طلبی و تبلیغ شارحان و مدافعان این طرز تفکر بعنوان یک بدیل تاثیرگزار و جدی، گاهی نیز صدای مخالفان نظام جمهوری اسلامی از تلویزیون صدای آمریکا و رادیو فردا به گوش می رسد. این نیز به دلیل سیاست دوگانه تهدید و تطمیع (Carrot & Stick) آمریکا در قبال ایران می باشد که بقول معروف همه گزینه های موجود بر روی میز را در جعبه جادویی خود عرضه می کنند. اگرچه جمهوری اسلامی از حمایت بی بی سی و صدای آمریکا از اصلاح طلبان و برنامه های هدفمند آنان کاملا ً آگاه است؛ و به همین دلیل در صدد اخلال بر روی برنامه های این شبکه از طریق پارازیت می باشد.

نتیجه گیری

هر دو بی بی سی و صدای آمریکا فعالیت های اپوزیسیون برونمرزی را تا آنجایی که رنگ و بوی اصلاح طلبی و بازگشت آنها به قدرت بدهد، منعکس می کنند. نمونه های فراوانی در این زمینه وجود دارد از جمله نشست استکهلم و کنفرانس پراگ که خبر و تحلیل آن توسط این دو رسانه بطور وسیعی منعکس شد. اما کوچکترین اشاره ای به نشست نیروهای چپ و یا گردهمایی دهها سازمان و فعال اپوزیسیون در ژانویه امسال در آلمان یا اشاره ای به نشست اخیر تعداد زیادی سازمان سیاسی و شخصیت برانداز که بین ٧ تا ٩ دسامبر امسال به دعوت حزب دمکرات کردستان در بروکسل جمع شده بودند، نشد. چرا؟ اینگونه چراها فراوان هستند، اما تحلیلگران مسائل سیاسی ایران حاضر نیستند خطر کرده و به آنها بپردازند، چون می دانند که اقبال (و شاید افتخار) حضور خود را در بی بی سی و صدای آمریکا در مخاطره خواهند افکند. در طی سالهای اخیر هر دو رسانه برای جذب و استخدام روزنامه نگاران اصلاح طلب از داخل کشور رقابتی "ناسالم" را دامن زدند. وانگهی اپوزیسیون برونمرزی نیز باید از خواب گران بیدار شود و با مقوله عملی و علمی "نقش رسانه ها در شکل دادن افکار عمومی و سیاست" آشنا شود. تاثیرگذاری بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا، و تلویزیون من و تو بر منافع دراز مدت جمهوری اسلامی هزار بار بیشتر از پرواز چند پهباد بی سرنشین می باشد. اپوزیسیون نیز باید بداند که اکنون از منظر ارتباطی و رسانه ای خلع سلاح شده است و هیچ گزینه ای برای انعکاس نظرات خود جز گدائی از بی بی سی و صدای آمریکا ندارد. در تحلیل نهایی و حضور عملی در منازل مردم داخل کشور، این بی بی سی و صدای آمریکا هستند که تصمیم می گیرند چه کس و یا کسانی بعنوان اپوزیسیون یا "رهبران اپوزیسیون" به ملت ایرانی معرفی خواهند شد، همانگونه که چلبی ها و کرزائی ها را معرفی و مستقر کردند. بر اساس مستندات و شواهد مستتر در این مقاله، همانگونه که بی بی سی رضا شاه را خلع سلطنت کرد، و سپس دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد، و در انقلاب سال ٥٧ صدای انقلاب اسلامی ایران شد، اکنون نیز طرح های استراتژیک و هدفمندی در قلب برنامه های بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و تلویزیون من و تو بصورت نهان و آشکار با اهداف درازمدت در پروسه بهینه سازی (ارائه بهترین آلترناتیو) هستند که ما ٣٠ سال بعد (یعنی زمانی که خیلی دیر شده است) به آن آگاه خواهیم شد.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
دی ١٣٩١
doshoki@gmail.com

Bhrc (Uk) Strongly Condemns Mashkey Operation And Calls For Immediate Un Intervention In Balochistan



BHRC (UK) calls for immediate UN intervention in Balochistan


BHRC (UK) strongly condemns the massacre of innocent women, children and elderly population of Mashkey area of central Balochistan by the Pakistani military. The brutal and inhumanly actions on the part of Pakistani army commandos started on 24 December with indiscriminate aerial bombardment on civilian settlements in addition of the butchering of 36 civilians by the notorious death squads accompanying the army commandos.

For the last five days the whole Mashkey valley has been blockaded by the forces and no one is being allowed to enter the valley denying a population of fifty five thousand people without provisions and immediate medical cover for injured and wounded.

Taking into consideration the track record of Pakistani military establishment, without any meaningful pressure from the international community, the naked aggression against the civilian population of Mashkey will continue resulting in more miseries, killings and destruction of properties. Therefore, BHRC strongly demands for immediate action by the United Nations to safeguard the lives, honor and livelihood of people in the Mashkey valley.

Baloch Human Rights Council strongly demands from the European Union to take notice of crimes against humanity being committed against the Baloch by the Pakistani state institutions.

BHRC believes that the United States and the UK governments have the moral obligation to prevent the systematic genocide of the Baloch masses by the Pakistani army which has been granted billions of dollars and pounds by them.

Issued by:

Samad Baloch

General Secretary

London, Dated 28 December 2012



http://balochistanhcr.blogspot.se/

What is the Baloch Freedom Charter? Malik Siraj Akbar

bb
A recent report from London published in The News International says that the Balochistan Liberation Charter Coordinating Committee intends to publicize the Baloch Freedom Charter in 2013 in order to address the concerns of those who have been reluctant to approve the document. The Committee said in a press release, “from time to time, we have also heard accusations and assertions being circulated about the contents of the charter that are contrary to the core spirit of the charter itself…any undue delay [in publicizing the Charter] would not serve those interested in liberation struggle but only lead to further confusion.”

The same newspaper had also reported a few days earlier that most Baloch leaders in exile did not support Hyrbyair Marri’s ‘Freedom Charter’ “for consultations to unite the Baloch nationalists on a single platform.”

Mystery shrouds the Baloch Freedom Charter for a number of reasons. It seems to have caused confusion among nationalist leaders over its motivations and substance and raised doubts among the ordinary people about its significance. All Baloch leaders do not seem to be on the same page about the Freedom Charter nor do we see any signs of joint future consultations among all political leaders to finalize the Charter.

What actually is the Baloch Freedom Charter and who are the members of the Charter Coordinating Committee? Nobody knows. Lack of public knowledge about the origins and intentions of the Charter are the basic problem. No body knows who thought of the idea of giving the Baloch people a freedom charter and how the Coordinating Committee was formed. Charters and constitutions are normally tailored by an elected body that represents the wishes of the people. If the Baloch Freedom Charter intends to reflect the aspirations of the Baloch people then it is very important that all segments of the Baloch society should be represented in the first phase of the process (preparing the Charter) instead of the upcoming phase (bringing it to general public attention for feedback).
We are not sure if Mr. Marri’s Freedom Charter is the same as the one published and circulated by British gay rights activist and journalist Peter Tatchell on June 15, 2012. Mr. Tatchell’s Charter is a blend of demands from Pakistan, very similar to what one saw in Sardar Akhtar Mengal’s Six-Point demands to the Pakistani Supreme Court and wishful democratic principles such as equality, land reforms and secularism in the free state of Balochistan. Mr. Tatchell, had also invited public debate and feedback for his Charter. The fundamental problem with Mr. Tachell’s Charter is that it is an imported one that is imposed on the Baloch people from outside. The Balochs should sit down to craft their own charter and future plans instead of getting the work done by outsiders. After all, preparing a charter for a new free country is not the actual challenge for the Baloch. The real challenge begins if and when they acquire freedom. If they wish to run a free state, they also have to learn from now how to manage their own affairs instead of getting their very fundamental documents written by people who have not lived in Balochistan. While the support of non-Balochs is laudable, it is important for the Baloch leadership to prove that their movement is indigenous rather than foreign-sponsored-dictated. The future of the Baloch people should be decided by those who enjoy broad support among the local masses.

The Baloch Freedom Charter came under limelight after Baloch leader Hairbayar Marri visited Bramdagh Bugti, the chairman of the Baloch Republican Party, in Switzerland and presented him the Charter. Photos of similar meetings between Mr. Marri and the Khan of Kalat were also seen in the local Urdu media as well as on the social media. Later on, Mr. Marri seemed to fail in drawing ample support for the Charter among rest of the Baloch leaders.

A Freedom Charter is extremely essential for the Baloch leaders to explain to the world what they are struggling for and what they stand for. They also need to have such a document to tell the people of Baloch what this movement offers them for the future. Without a powerful and convincing document, a nationalist movement is unlikely to gain serious attention and support from the international community. So, it is a good sign that the Baloch leaders have decided to soon publicize the Charter.
The biggest challenge for the Charter, nonetheless, is to be consistent and persistent to the extent that it is taken seriously by the international community. In the recent past, we have seen a number of political gimmicks which provided temporary benefits to some individual leaders but did not contribute to the benefit of the Baloch movement. One such idiotic move was taken six years back on April 18, 2006, by announcing an obscure Baloch government in exile which “nominated His Highness Mir Suleman Dawood Khan as our King, chose the red, green, blue with sun as our flag, and reinstated Kalat as our capital.” In September 2006, the Khan of Kalat once again made headlines over deciding to move the International Court of Justice (I.C.J.) in the Hague against Pakistan for occupying Balochistan. Six years after that announcement, the Khan of Kalat has not made an inch of progress in his pledge to challenge Pakistan at the I.C.J. The latest political gimmick was seen from Sardar Akhtar Mengal, president of the Balochistan National Party, who mimicked the father of Bangladesh freedom struggle, Shiek Mujeeb-ur-Rehman, by presenting Six Point demands in front of the Pakistani Supreme Court.

We hope that the Freedom Charter is not Hairbayar Marri’s moment of personal-heroism. Before freedom, the Charter should unite the nation, respect every leader, accommodate diverse and divergent opinions so that a consensus document about the future of the Baloch people is developed.

This editorial was originally published in The Baloch Hal on December 21, 2012
 

It is sad to see the victim to be victimised.


The Shiite Turk tribes (Azari) had ruled Persia since Persia was carved out in 1501 from Islamic Khalifa,  Safavid, Afshar, Qajar, these are Turki Tribes, respectively ruled over the Persia.  Persia was carved out from Ottoman Empire on the claim of Shiite religion. For the first time the English provided canon to Safavid king. The European created Persian in order to open new front line against Khalifa and Shiite became useful allied for European and European succeeded dividing ottoman from Mughal by created Shiite state and defeated Khalifa forces in Europe.

The Persian army was made up from Azari tribes; the Azari has created the Iran. Before Reza shah became the king the Persian army language was unofficially was turkey, the Azar never served in Persian speaking regiment, the Azar had felt shamed degraded if he had to serve in Tajik regiment.  States official languages is another debate for another time, I do not want to open that debate right now.

The Baluchistan became a part of Persia by force in 1927. www.Baluchmedia.org  book/ doc, Persia was invaded by Islam Army more 1400 years ago and Persia became part of Dar-Khlaffa. The Persian civilization and the Persian religion, language had finished.  Since the recreation of Persia in 1555 till 1927 Baluchistan was an independent state.  

The Baluchistan khanate always had diplomatic relations with Ottoman and Mughal empires. The Baluch in Iran are victim of forced annexation to Iran. The Persian has done with the Baluch like every invading army done to invaded nation.  Deprived the Baluch from their traditional industry, self-steam, self-confidence, degraded their history, deprived them from their language, heritage and culture and change their name and even they are not free to choose a name for their children. The Baluch survived for thousands years without Persian and can survive without Iran. The Baluch never been some one else borders protectors, the Baluch has always protected their own borders.

The Iranian cannot tolerate the Baluch cities and personal names in Baluchi. For Iran to provide adequate education for the Baluch is everyone guesses. What Iranian want for the Baluch is a book keeper a guard, servant! The Persian will never put a Baluch on a decision-making post.  It is sad to see the victim to be victimised. The state of Iran is responsible for every short coming in Baluchistan from A to Z.
 
Mehrab. Sarjov
 
stop-killing


Occupied Balochistan:

 Body of previously missing Baloch students was found in Gedar area near Kalat town on Balochistan on Saturday.

According Balochistan media reports passerbys spotted a body in Gedar area of Kalat and informed authorise. The local administration took the body in control and shifted to hospital where it was identified as that of Hasan Langov Baloch.

Mr Langov was reportedly abducted in February 2009 from Mongchar area of Balochistan along Mehrullah Baloch who is still missing. Two other Baloch activists, Abdul Rauf and Yahya Baloch were shot dead during the same period.

Baloch political parties have term the killing of Hasan Langov the continuation of ongiong abductions and discovery of mutilated bodies of abducted Baloch activists.

According to Voice for Baloch Missing Persons, an organisation striving for the recovery of abducted Baloch activists, over 14000 Baloch have been abducted by Pakistan authorities. Among them over 600 have been killed in custody and their mutilated bodies were found in desolated areas across Balochistan.


Courtesy: Baloch Warna

A Letter by M Akhtar Mengal head-of the Balochistan National Party-BNP-to Sen John Kerry asking-for immediate suspension of-all American aid to Pakistan





BALOCHISTAN NATIONAL PARTY


The Honorable John F. Kerry218 Russell, Senate Office BuildingUnited States SenateWashington, DC 20510

Honorable Senator Kerry,Season’s Greetings and a Happy New Year.At the outset of this letter please allow me to congratulate you on your nomination as the next U.S. Secretaryof State. We are confident that your vast knowledge and experience in Asia, both in peace and conflicts will prove to be a gain for the people around the globe.I am writing to you concerning heightened Balochistan conflict in Pakistan, in your new capacity as secretaryof state and as the co-author of the “Enhanced Partnership with Pakistan Act of 2009.”As you are very well aware about volatile situation and conflicts in Pakistan and particularly aboutstrategically significant region of Balochistan where the Pakistani Security Forces on Christmas Day havelaunched a scorched earth policy, attacking the town of Mashkay and destroying the nearby tiny hamlet of Mehi in district Awaran.Concerning the decade long human rights violations by the pro-Taliban Frontier Corps, ISI and MI againstunarmed Baloch civilians and human rights defenders, I would like to draw your attention to article 15, section302 of the “Enhanced Partnership with Pakistan Act of 2009” which is being violated and disrespected.As documented by reputable human rights organizations such as Human Rights Commission of Pakistan,Amnesty International and Human Rights Watch, it is very clear that Pakistan's civilian government has lost“effective control and oversight” over a military that is committing widespread atrocities and war crimes insideBalochistan.On behalf of the Baloch people, I request your attention to take notice of these endless atrocities andrecommend strong action including;
 
a)
Freeze all U.S. Aid to the government of Pakistan and the Pakistan Armed Forces,
b)
Put pressure to halt all overt and covert operations against moderate Baloch,
c)
Investigate human rights violation and systematic killings of moderate political leaders, and
d)
Take notice of massive Taliban presence in Balochistan.
 
 
 
 
I look forward to your engagement in resolving the prolonged Baloch-Islamabad conflict
 
 
Yours Sincerely,Mohammad Akhtar Mengal
 
 
President,Balochistan National Party
 
 
Email:akhtarmengal@hotmail.com