فردا سه شنبه ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری می باشد. ۵۹ سال پیش در چنین روزی دانشجویان در بنگلادش که در آن زمان بخشی از پاکستان بود، برای برسمیت شناختن زبان بنگالی که از نظر تعداد متکلمین زبانی در رده ششم جهان قراردارد، به تظاهرات پرداختند. ارتش پاکستان که زبان رسمی آن اُردو می باشد واز نظر تعداد متکلمین زبانی در رده بیستم جهان قراردارد، جواب این خواسته طبیعی و حق "مادرزادی" را با سرب مذاب داد و تجمع مسالمت آمیز دانشجویان را به خاک و خون کشید. پاکستان در آن زمان از پنج ایالت عمده بنام های بنگال (بنگلادش)، پنجاب، سرحد (پشتونستان)، سند، و بلوچستان تشکیل شده بود. اُردو زبان مادری حدود پنج درصد پاکستانی ها بود. تقربیا ً نیم قرن طول کشید تا کنفرانس عمومی یـونسکـو در نوامبر سال ۱۹۹۹ میلادی آن سالروز خونین را "روز جهانی زبان مادری" بنامد. قریب به ۱۰ سال بعد، یعنی در ماه مئی سال ۲۰۰۹ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل با تاکید بر مصوبه شماره ۱۳۵/۴۷ تصویب شده در سال ۱۹۹۲در مورد منشور جهانی حقوق افراد وابسته به گروه های قومی، ملی، زبانی و مذهبی دنیا و همچنین معاده بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوبه شماره ۲۶۶/۶۱ را تصویب نمود که بر اساس آن دولت ها موظف هستند تا از خزینه و میراث زبانی و فرهنگی موجود در کشور خود حمایت و پاسداری کامل بکنند.
بر طبق داده های منتشر شده توسط سایت اتــنـولـوگ (۱)، حدود ۶۹۰۹ زبان و گویش زنده در دنیا وجود دارد. اگرچه اکثریت قاطع این زبانها توسط تعداد محدودی از ساکنین کره خاکی مورد استفاده قرار می گیرد. بعنوان مثال در کشور چهار میلیونی پاپوا نیوگینی (گینه نو) بیش از ۸۳۰ زبان وجود دارد. و یا درکشور دویست هزار نفری وانوآتو، ۱۱۴ زبان و گویش مختلف وجود دارد. انجیل به بیش از ۲۲۸۷ زبان دنیا ترجمه و تکثیر شده است. اما ۹۴% از جمعیت جهان فقط با ۳۸۹ زبان و گویش صحبت می کنند. زبان فارسی نیز در رده ۳۴ زبانهای زنده دنیا قرار دارد که بر اساس سایت اتــنـولـوگ (۱) زبان مادری حدود ۲۴ میلیون ایرانی است. بر طبق داده های این سایت، زبان آذری در رده ۴۹ و زبان کـُردی در رده ۵۶ و زبان بلوچی در رده ۹۷ جدول زبانهای زنده دنیا قرار دارند. از منظر زبانی بیش از دوسوم کشورهای جهان جمعیتی کمتر از بلوچستان دارند. اما در بلوچستان ایران تدریس و نشر به زبان بلوچی ممنوع است؛ در حالیکه در بلوچستان پاکستان اینگونه نیست. بر طبق قانون اساسی افغانستان بلوچی یک زبان برسمیت شناخته شده می باشد. در مورد تبعیض و سرکوب زبانی و فرهنگی، می توان به بسیاری از اقوام و "ملیت های" دنیا اشاره کرد که از حق تدریس به زبان مادری خود بصورت عامدانه و جابرانه محروم هستند. زبان تامیل مثال گویائی است. تامیل ها که زبانشان در رده هیجدهُم جدول زبان های زنده دنیا قرار دارد، بدلیل مطالبه حقوقی سیاسی ـ فرهنگی و از جمله زبانی خود، توسط دولت مرکزی سریلانکا و با کمک برخی از کشورهای جهان از جمله ایران با بیرحمی و شقاوت توصیف ناپذیری سرکوب شدند.
بر طبق اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی، زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و "کتب درسی" باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبان های قومی و محلی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است. اما علیرغم این حق تصریح شده در قانون، سایت ایران بوم (۲) در توجیه تبعیض و سرکوب فرهنگی می نویسد: "آخرین فراز از این اصل به روشنی از آزادی ِ (نه الزام) تدریس ادبیات محلی در کنار زبان فارسی سخن به میان آورده است. باید توجه کرد که «ادبیات»، تنها بخشی از زبان به شمار می رود نه مساوی با آن. بنابراین از عبارت :«تدریس ادبیات آن ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است» نمی توان نتیجه گرفت که قانون اساسی پروانه تدریس زبان ها و گویش های محلی را در مدارس صادر کرده است. پس عمل به اصل پانزده، مستلزم تدریس زبان های محلی نخواهد بود بلکه قانون گذار با ظرافت و دقت کامل استفاده از زبان های محلی را فقط در رسانه های منطقه ای آزاد دانسته است و در مورد تدریس در مدارس، فقط «ادبیات محلی» را در نظر گرفته، بدون آن که الزامی برای دولت ایجاد کرده باشد". این سایت که سیاست تبعیض آمیز رژیم را منعکس می کند، در ادامه توجیه خود می نویسد: "ممکن است عده ای مایل باشند از عبارت «آزاد است» تفسیر وارونه ای داشته و آن را مبین اراده ی قانون گذار در بیان تدریس ادبیات محلی بدانند در حالی باید گفت: اولا ً "این اصل فاقد هر گونه "ضمانت اجرایی" است. دوم اینکه اگر از عبارت "آزاد است" هم مفهوم تخییر و هم مفهوم اجبار را قابل استنباط بدانیم، آنگاه بایستی با مراجعه با اصول استنباط قوانین و نیز علم کلام و اصول فقه، مسئله را بررسی نموده و حکم مسئله را استخراج کنیم. موضوع اصول عملیه که شامل سه اصل عمده ی : "برائت"، "استصحاب"، "احتیاط و تخییر" می باشد، «شک» است و هر گاه نسبت به امری یقین نباشد به یکی از این اصول مراجعه می کنند". این سایت در پایان اضافه می کند: " رهیافتی که با تکیه بر اصل پانزده قانون اساسی سعی دارد مشوق چند فرهنگ گرایی افراطی شود، تقلیل جویانه و شتابزده و مسئولیت گریز است. چنین رویکردی با روح قانون که در صدد است افراد ملت را از تشتت و پراکندگی منع کند منافات دارد. از آن جا که اراده ملت همواره حق برتر و «حاکمیت ملّی» رکن اصلی نظام اداری و سیاسی هر اجتماع به شمار می رود، هر گونه تفسیر قوانین و مقررات موضوعه که با این اصل منافات داشته باشد ، حیات مشترک ملی را تهدید خواهد نمود و هیچ اصل یا ماده ای از مواد قانون، از این موضوع بر کنار نیست. حقوق بشر در سایه حاکمیت ملی، و هویت های فرو ملی در سایه هویت ملی معنا دارند."
البته توجیه فقی و "کلاه شرعی گذاشتن بر سر اصل ۱۵ قانون اساسی مختص جمهوری اسلامی نیست. رژیم پهلوی نیز با به زیر پا گذاشتن قانون اساسی مشروطه، به "حق آزادی زبان توسط اقوام ایرانی" بمثابه " ریسک بزرگ و خطر بل القوه امنیتی می نگریست. آنها وحدت ملی را نه در تنوع و کثرتگرایی دمکراتیک مبتنی بر عدالت، برابری و احترام متقابل بر اساس منشورهای جهانی، بلکه بر تک سازی اجباری از طریق لوله تفنگ و طناب دار، می بینند. این سیاست قهرآمیز همگونسازی و تحقیر و تبعیض بر علیه اقوام ایرانی، باعث رشد نفرت، تولید شکاف های زیربنایی خطرناک قومی ـ فرهنگی و ایجاد گـُسل های درازمدت مذهبی بین ایرانیان می شود. رژیم جمهوری اسلامی که خود را "تافته جدا بافته ای" می پندارد، هیچگونه تعهد عملی نه تنها به قانون اساسی خود ندارد، بلکه علیرغم پیوستن به معاهده ها و منشورهای بین المللی، هیچگونه اهمیتی برای آنها قائل نیست. جمهوری اسلامی روز جهانی زبان مادری را همانند بسیاری از سالروزها و مناسبت های بین المللی نظیر "روز جهانی کارگر" و "روز جهانی زن" و غیره، توطئه استکبار می داند و با آنها دشمنی عملی می ورزد.
http://iranglobal.info/v2/node/3020
No comments:
Post a Comment