من یک ایرانی ام اما فارس نیستم. من بلوچم، ترکم، عربم، کردم و ترکمن. چرا نمی گذارید به زبان مادری ام درس بخوانم؟ مادر من با مادران شما چه تفاوتی دارد که زبانش را از نظام درسی کشور حذف کردید؟
مادر من هم مثل مادران شما ممکن است زبان دیگری را نداند یا اگر بداند دوست دارد با زبان خودش – که زبان نیاکان اوست – با فرزندانش صحبت کند، چرا او را و مرا از این حق طبیعی و انسانی محروم می کنید؟ شاید شماری از شما بگویند که کسی مانع صحبت شما در خانه نشده است اما بدانید که صدها پدر و مادر به علت تحقیر غیرفارس ها و فشارهای معلمان مدارس کشور بر آنان، می کوشند با کودک خود به زبان رسمی - و نه به زبان مادری - صحبت کنند.
برادر و خواهر فارسی که مرا از حق آموزش به زبان مادری ام محروم کرده ای، شما و مادر شما چه امتیاز خاصی دارید که مرا از این حق انسانی محروم کرده اید؟
هشت دهه و اندی است که ما – غیرفارس ها – از جیب خود می خوریم و شما دایما بر محتوای جیب خود می افزایید. یعنی زبان فارسی به کمک فرهنگستان ها و دانشگاه ها و رسانه های دیداری و شنیداری و کتاب های درسی و غیر درسی و پول نفت عرب خوزستانی فربه می شود و می بالد و گردن می افرازد و زبان من ترک، من کرد، من عرب، من بلوچ و من ترکمن به امان خدا رها شده، یا در واقع به مرگ تدریجی محکوم شده است. زبان های ما به بیماری می ماند که به هیچ پزشک و پرستاری اجازه داده نمی شود برای درمانش به او نزدیک شود. کسانی هم که فریاد بر می آورند که "آی آدم ها" اینجا، در ایران ما، زبان های زنده ای به احتضار افتاده اند، نه تنها فریاد رسی نمی یابند بلکه زندانی می شوند، نه یک سال و دو سال، بل چندین و چند سال.
دوستان و هموطنان عزیز فارس! ما زبان شما را – چه بخواهیم و چه نخواهیم – از کودکی می آموزیم اما شما نه تنها زبان من غیرفارس را نمی آموزید بلکه بخشی از شما، از ما به علت ترک بودن و عرب بودن و کرد و بلوچ و ترکمن بودن نفرت دارید و ما را تحقیر می کنید و زبان ما را به پشیزی نمی گیرید.
می گویید زبان فارسی شیرین است، شکر است و هزار وصف دیگر در باره آن به کار می گیرید، گیرم که چنین باشد زبان مادری من نیز برای من عسل است، شیرین و شکر است، چرا دستگاه های رسمی و غیررسمی شما کمر به قتل زبان مادری ام گرفته اند؟ چرا به قاتل زبان های ما اعتراض نمی کنید؟ دریغ از یک بیانیه یا یک مقاله یا یک اشاره از سازمان های فرهنگی و سیاسی سراسری شما.
هموطن فارس من! آیا می دانی که در عرف بین المللی به این امر می گویند: پاکسازی قومی؟ آیا می دانی که شما با سکوت خود و باعدم اعتراض به نظام تک زبانه مسلط بر ایران چند ملیتی با این جنایت، همنوایی نشان می دهی؟
هموطن فارس من! وقتی از راسته کتاب فروشان میدان انقلاب و دانشگاه تهران گذر می کنی آیا هیچ گاه فکر کرده ای چرا هموطنان ترک شما - که حدود سی درصد جمعیت کشور و شصت در صد جمعیت تهران را تشکیل می دهند – از میان صدها کتابفروشی فارسی، فقط باید یک یا دو کتابفروشی ترکی داشته باشند؟ آیا اساسا می دانی که هموطنان عرب شما – که همزبانان شان رسانه های بین المللی قدری همچون الجزیره و الحیات و الشرق الاوسط دارند – حتا یک نشریه عربی در استان خوزستان ندارند؟ و آیا می دانی که بلوچ ها که در آن سوی مرز، ده ها رادیو و تلویزیون و نشریه بلوچی دارند، اما در استان سیستان و بلوچستان حتا یک نشریه به زبان مادری شان ندارند؟ این امر در باره کردها، که همزبانان شان در آن سوی مرز از حاکمیت فدرال برخوردارند، و درباره ترکمن ها که همسایگان همزبان شان دارای کشور مستقل هستند، نیزکمابیش صدق می کند.
به راستی اگر رسانه های بیرون از مرزها نبودند، همین نیمه جانی که زبان های خلق های غیرفارس دارند نیز از میان می رفت و خواسته خاک پرستان تک زبان خواه به تحقق می پیوست؛ اما این کار شدنی نیست و تا زمانی که یک مادر ترک، یک مادر عرب، یک مادر کرد، یک مادر ترکمن و یک مادر بلوچ زنده است، زبان های ما زنده خواهد ماند. لذا هموطن فارس من بدان که زبان من تا ابد فلج و بی حرکت نخواهد ماند و دیدی که طی این سه چهار سال زبان من دوباره سبز شد و بدان که این زبان خواهد شکفت. البته اگر شما جلوی نژادپرستان و تحقیرکنندگان فرهنگ ایرانیان دگر زبان بایستی و خواهان تدریس زبان های آنان در سطح ابتدایی و بالاتر باشی، زبان من در کنار زبان تو علیه ظلم و بی داد زبانه خواهد کشید.
امروز ۲۱ فوریه روز گرامی داشت زبان مادری است که از سوی سازمان علمی فرهنگی یونسکو اعلام شده. حکومت ایران به رغم عضویت در سازمان یونسکو و قبول مصوبه های آن، نه تنها گامی برای گرامی داشت این روز بین المللی برنمی دارد بلکه با کسانی که این روز را گرامی می دارند برخورد می کند و آنان را به زندان های بلند مدت محکوم می کند.
بیایید همگی این روز فرهنگی را جشن بگیریم و همگی یکدل و یک زبان، خواهان رهایی همه زندانیانی باشم که به خاطر اعتلای زبان مادری و فرهنگ سرکوب شده شان در زندان های کشور به سر می برند. در درون ایران، اگر در خارج از خانه ما را می گیرند و زندانی می کنند می توانیم این کار را در خانه ها و دور از جشم گزمه ها انجام دهیم. فراموش نکنیم این روز، روز مهمی است
http://freebalouch.blogspot.com/
No comments:
Post a Comment