با افزایش تدریجی تنش بین جمهوری اسلامی و غرب، برخی از محافل «با تجربه» اپوزیسیون برونمرزی نیز برای ارائه آلترناتیو، آموزش و تشکیل «دولت در تبعید» به یارگیری و جذب شخصیتهای شناخته شده و جلب توجه «محافل تصمیمگیری» کـُنش و تلاشهای خود را دوچندان کردهاند. طبیعتاً میزان موفقیت این گروهها، حداقل در مراحل اولیه یارگیری، بستگی به پشتوانه مالی و هـُنر آنان برای جلب سرمایه از منابع متعدد و ارائه تسهیلات و امکانات کافی برای شرکت کنندگان در ائتلافات محتمل آتی دارد.
تلاش برای همسو نمودن نحلههای مختلف سیاسی و طیفهای متفاوت اجتماعی و فعالان مدنی یک ضرورت سیاسی معطلی است که اهتمام ورزیدن به آن وظیفه همه آزادیخواهان راستین میباشد. در حین حال این گونه تلاشها باید دمکراتیک، کثرتگرا، ملی، شفاف و مبرا از پروسههای کرزایگرایی و چلبیسازی باشد. هدف باید جلب اعتماد و حمایت ملت ایران باشد و نه آموزش و یا آراستن «گروه خودی» برای جلب توجه «بیگانگان» که به زعم آنان ممکن است برای فردای ایران تصمیم گیری کنند. پروژه الماس فریب طراحی شده توسط یکی از سربازان نه چندان گمنام امام زمان بنام سردار سیدرضا مدحی که نطفه آن در زهدان بخشی از اپوزیسیون «مشتاق» سال گذشته در پاریس تکوین جنینی پیدا کرد، نمونه بارزی از «هول حلیم تو دیگ افتادنها» بود. متاسفانه علیرغم هشدارهای کنشگران و تحلیلگران سیاسی، فاز دوم آن پروژه با تغییر اسم و تشکیل یک جلسه محرمانه در لندن به کار خود ادامه داد. اکنون اینگونه به نظر میرسد که اینگونه پروژههای «غیرشفاف» با دگردیسهای ظاهری و صرف هزینههای فراوان وارد فازهای جدیدی میشوند. نگارنده به دفعات در زمینه مضرات پنهانکاری محفلی و نفی آلترناتیوسازی غیرشفاف توسط محافل کهنهکار و خودشیفته مقاله نوشته و سخن گفتهام، زیرا راه نجات را در فراخوان عمومی برای مبارزه علنی و شفاف، فراگیر و ملی میدانم. وانگهی همواره از تلاش هموطنان و نیروهای فعال اپوزیسیون در راستای همبستگی ملی دفاع کردهام. نشست اخیر برخی از فعالان جنبش همبستگی برای دمکراسی و حقوقبشر که در اوایل ژانویه امسال در کـُلن آلمان برگزار گردید نمونه قابل تحسینی از اینگونه تلاشهای شفاف و صادقانه بود.
در ادامه پروژههای غیرشفاف سنوات گذشته ظاهراً قرار است جلسهای «بسته» یا به عبارتی خصوصی تحت پوشش بنیاد اولاف پالمه در استکهلم برگزار شود که برخی از چهرههای شایسته، صادق و آبرومند اپوزیسیون نیز به آن دعوت شدهاند. برخلاف بسیاری از همایشها و جلسات گروههای اپوزیسیون که به دلیل مشکلات مالی و عدم وجود تسهیلات لازمه امکان شرکت شخصیتها و جریانات سیاسی در آنها وجود ندارد، جلسه استکهلم به حمدالله پاگیر اینگونه مشکلات مالی از نظر هزینه سفر و هتل و غیره نیست و به همین دلیل امکان حضور تعدادی از شخصیتهای صادق و آزادیخواه به همراه دیگران فراهم آمده است. بسیاری عدم دسترسی به امکانات مالی را یکی از مشکلات عمده اپوزیسیون میدانند و به همین دلیل فراهم نمودن تسهیلات مالی از جانب گردانندگان اینگونه جلسات را موفقیت بزرگی برای هسته دعوت کننده و اپوزیسیون میهمان به شمار میآورند. اما به عقیده نگارنده مشکل اساسی اپوزیسیون مالی نیست، بلکه نقض بنیادین در شیوه نگرش و عملکرد سیاسی میباشد که عدهای انگشت شمار و بعضا ً انگشت نما را در موقعیتی قرار میدهد تا بتوانند دیگران را با ارائه تسهیلات مالی به سوی خود جذب کرده و از نمد این نوع گردهماییها برای خود کلاهی گشاد ساخته و نهایتاً آن را بر سر ملت ایران بگذارند. در نتیجه با استناد به تجربه گذشته میتوان هشدار داد که به دلایل مختلف از جمله عدم شفافیت واستقلال، شیوه مخفی کارانه و برخورد محفلی و گزینش انحصارطلبانه حداقل برخی از گردانندگان و دعوت کنندگان، انتقادات و ایرادات اساسی به جلسه استکهلم وارد است که هموطنان و به خصوص مدعوین صادق باید از کــُن آنها مستحضر باشند. تا انجایی که نگارنده اطلاع دارد بسیاری از شخصیتهای بارز اپوزیسیون از طیفهای مختلف، به دلیل ابهامات موجود و سوالات بیپاسخ، هیچگونه تمایلی برای شرکت در این جلسه از خود نشان ندادهاند.
اولین ایراد اساسی به این جلسه که قرار است بزودی در استکهلم تشکیل شود، به انتخاب اسم آن وارد است. اسم این جلسه «اتحاد برای دمکراسی» میباشد. اولاً نشست خودمانی و گردهمایی بین خودیها «اتحاد» نیست. اگرچه آنها در محراب و منبرهای عمومی ادعا میکنند که پایه و اساس کارشان بر اصل تنوع، تکثرگرایی و پلورالیسم و نفی انحصارطلبی است، اما ظاهرا قرار و مدارها بر این نهاده شده است که در خلوتکده بنیاد اولاف پالمه آن کار دیگر را بکنند. دوماً استعمال واژه دمکراسی توسط کسانی که دمکراتیک، کثرتگرا و شفاف عمل نمیکنند، بیشتر به یک شوخی شبیه است تا یک حرکت جدی ملی و دمکراتیک! بقول برتولت برشت: «ما که خود نتوانستیم در زندگی خود مهربان باشیم، چگونه میتوانیم جهان را به جهان مهربانان بدل سازیم»
بر طبق اظهارات دوست قدیم، فرهیخته و اندیشمند جناب دکتر شهریار آهی حداقل بخشی از برگزارکنندگان و مدعوین اصرار داشتند این جلسه کاملا ً «بــســتــه» باشد و به همین دلیل جلسه «بسته» خواهد بود. وانگهی بر طبق ادعای برگزارکنندگان جلسه، روزنامهنگاران و خبرنگاران نیز اجازه ورود و تهیه گزارش از این جلسه را ندارند. سوال اینجاست که آیا یک جمع چهل نفره خودی در یک جلسه بسته (یعنی خصوصی) در آغاز کار خویش میتوانند این مشروعیت را کسب کنند تا برای ملتی که آن را عملاً «نامحرم» میپندارند، هماندیشی و تصمیمگیری حداقل در گفتمان بکنند؟ ناگفته نماند که برخی از چهرههای شاخص سیاسی و فعالان شناخته شده مدنی حتی ساکن استکهلم از چگونگی برگزاری این جلسه بیخبر بودند.
ایراد دوم به ذهنیت «وابستگی» و یا حداقل برداشت «عدم استقلال» از سوی بسیاری از هموطنان نسبت به منابع مالی و انگیزه هسته شناخته شده اولیه وارد است. اگرچه هیچگونه مدرک محکمهپسندی در راستای وابستگی این جلسه در انظار عمومی وجود ندارد و نگارنده نیز چنین ادعایی ندارد. در حین حال سوالات متعددی همچنان بیپاسخ مانده است. رُل یا نقش کلیدی این کنفرانس به عهده کارگاه آموزشی ایده آ گذاشته شده است. قرار است مدعوین به عنوان نخبگان و رهبران سیاسی آینده جنبش سیاسی ایران در یک کارگاه آموزشی اختصاصی بنام «کارگاه هدی صابر» توسط موسسه بینالمللی ایده آ برای بسیج و رهبری مردم جهت تحصیل انتخابات آزاد آموزشهای لازمه را ببینند. آنها مدعی هستند که مشروعیت پروژه در راستای برگزاری انتخابات آزاد میباشد و نه در ماهیت هژمونی طلبی و «بسته» آن! حال باید پرسید کسانی که قریب به سی و سه سال در کارگاه باز جوامع آزاد درس کثرتگرائی و پلورالیسم را فرانگرفتهاند، چگونه از درب خروجی یک کارگاه بسته دو روزه دمکرات و شفاف بیرون خواهند آمد. این بحث مسلماً توسط چالشگران سیاسی و کاوشگران مسائل اپوزیسیون دنبال خواهد شد. البته یکبار دیگر باید تاکید کنم که بنده برای اکثریت شرکتکنندگان این جلسه احترام زیادی قائل هستم و آنها را مبارزانی پاک و منزه میدانم که با نیت خیر میروند. انتقاد این نوشتار متوجه پنهانکاری ذاتی و حرفهای برخی (و نه همه) از برگزارکنندگان اینگونه جلسات است.
ایراد سوم به ادعای برگزارکنندگان در مورد ماهیت غیر انتفاعی و غیر دولتی موسسه بین المللی ایده آ وارد است. برخلاف ادعای دعوت کنندگان این جلسه، موسسه ایده آ یک موسسه دولتی یا بهتر است بگوئیم بین دولتی (Intergovernmental) است که بودجه آن توسط دولتها پرداخت میشود و در بین بیش از ۱۱۶ کارمند و مسئول آن حتی یک ایرانی وجود ندارد. دلیل اصلی برگزاری این سمینار در استکهلم نیز همین است زیرا مقر اصلی ایده آ در مرکز استکهلم و جنب پارلمان سوئد قرار دارد.
چهارمین ایراد به شیوه گزینش و معیارهای انتخاب افراد و یا مدعوین توسط گردانندگان این جلسه مربوط میشود. متاسفانه هیچگونه شفافیتی در عملکرد گزینشی آنها وجود ندارد. برخی نیز نه تنها خود را مقید نمیدانند تا به مردم توضیح دهند براساس چه متراژ و معیاری افراد دعوت و یا دیگران حذف شدهاند؛ بلکه در مقابل ملایمترین انتقادات دچار سکته قلبی میشوند.
ایراد پنجم نیز این است که مشخص نیست هدف اصلی این جلسه چیست؟ آیا هدف گفتمان مدنی بین نحلههای مختلف سیاسی میباشد، یا همانگونه که ادعا شده است رُل کلیدی یا نقش محوری این جلسه را موسسه بینالمللی ایده آ برعهده دارد تا «منتخبین» و مدعوین را برای یک امر «ملی» بسوی انتخابات آزاد در ایران آموزش دهد.
به هر روی همایش و گردهمایی نیروهای اپوزیسیون باید همواره مورد استقبال قرار گیرد و سمینار استکهلم نیز میتوانست مورد شمولیت این اصلی کلی و حمایت ایرانیان باشد. اما افسوس که اصرار بعضیها برای پنهانکاری و «کارآموزی» در پشت درهای بسته باعث طرح سوالات مشروعی شده است که برگزارکنندگان این جلسه مسلماً برای تنویر افکار عمومی و جلب پشتیبانی هموطنان تشنه آزادی و شفافیت، به آنها با سعه صدر و بردباری پاسخ خواهند داد؛ زیرا بدون شفافیت و پاسخگوئی دمکراتیک، اعتمادسازی میسر نخواهد بود.
در پایان باید تاکید کنم که اگر این سمینار و یا کارگاه آموزشی برای یک شرکت خصوصی و یا حتی حزب و گروه مشخصی بود، بنده هرگز به خود این جازه را نمیدادم تا در مورد آن اظهار نظر و انتقاد بکنم. اما این جلسه تحت عنوان گفتمان ملی برای برگزاری انتخابات آزاد و رهایی ملت ایران تدارک دیده شده است. بنده نیز همانند هر ایرانی این حق را دارم تا از «مـُنجیهای آینده خود سوال بپرسم و انتظار عملکرد شفاف و پاسخگوئی دمکراتیک داشته باشم. زیرا دمکراسی یعنی شفافیت، پاسخگوئی و کثرتگرایی؛ و برای درک این مطلب روشن و ساده احتیاجی به آموزش در کارگاههای» بسته نیست.
عبدالستار دوشوکی - سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۰
doshoki@gmail.com
No comments:
Post a Comment