سال ۲۰۱۱ با تصاویر حضور گستردهی مردم در خیابانها برای اعتراض و تصاویر شعفزدهی انقلابیون در مصر و تونس شروع شد. جرقهی انقلاب تونس در آخرین ماههای سال ۲۰۱۰ میلادی زده شد، اولین ماه میلادی سال ۲۰۱۱ اما شاهد جوش و خروش انقلابیون مصر و اولین اعلام حضور گستردهی آنها در میدان تحریر شهر قاهره بود.
ابزارهای آنلاین و شبکههای اجتماعی، در انقلاب مصر نیز همچون بسیاری دیگر از حرکتهای سیاسی و اجتماعی و انقلابهای سالهای اخیر، نقش مهمی داشتند. هماهنگیها برای اولین تجمع اعتراضی علیه رژیم بشار اسد، در یک صفحهی فیسبوکی صورت گرفت و شهروند-خبرنگارها و دوربینهای تلفنهای همراه و شناسههای کاربری «توئیتر» و «فیسبوک» آنها نقش چشمگیری در گزارش رویدادهای مصر داشت.
مصر یکی از کشورهایی است که صدها هزار وبلاگنویس دارد و وبلاگنویسهای این کشور، سهم بالایی در تولید محتوای کاربرمحور در وب عرب زبان دارند. در آستانهی اولین سالگرد انقلاب مصر، بعضی از مهمترین، خبرسازترین و کلیدیترین فعالیتهای آنلاین و نوشتههای وبلاگی و توئیتهای کاربران مصر را که در پیشبرد انقلاب موثر بود، مرور میکنیم.
«ما همه خالد سعید هستیم»
ششم ماه ژوئن ۲۰۱۰، در کافی نتی کوچک در شهر اسکندریه، خالد سعید ۲۸ ساله بازداشت شد. خالد سعید میخواست ویدیویی را که فساد مالی پلیس مصر و رشوهگیری آنها را نشان میداد در سایت «یوتیوب» منتشر کند. ماموران جلوی چشم مشتریان کافی نت خالد سعید را به شدت کتک زدند. همان شب خالد سعید در اثر جراحات وارده در بازداشتگاه پلیس جان داد و مرگ او جرقهی خشمی شد که شش ماه بعد در خیابانهای اسکندریه و قاهره و دیگر شهرهای مصر جلوهگر شد.
وائل غنیم، مدیر مصری جوان شرکت «گوگل» در دوبی صفحهای با نام «ما همه خالد سعید هستیم» را در «فیسبوک» به راه انداخت و نوشت:« خالد سعید حالا به نمادی برای همهی مصریان که رویای دیدن کشورشان بدون شکنجه، خشونت و بدرفتاری را دارند تبدیل شده است.»
صدها هزار کاربر این صفحه را لایک زده و شش ماه بعد، صفحهی «ما همه خالد سعید هستیم» و ادمینهای صفحه بودند که اولین تجمع اعتراضی در میدان تحریر را هماهنگ کرده و از مردم خواستند در اعتراض به ظلم و دیکتاتوری در مصر و با الهام از موفقیت مردم تونس، به خیابانها بریزند.
صفحهی «ما همه خالد سعید هستیم» که در دو نسخهی عربی و انگلیسی بهروز میشود، هنوز هم یکی از مهمترین منابع کسب خبر و فراخوانهای تجمعهای اعتراضی در میدان تحریر شهر قاهره است.
جملهای که مایکل نبیل را روانهی زندان کرد
مایکل نبیل، وبلاگنویس مصری هفتم مارس ۲۰۱۱، خشمگین از خشونت نیروهای پلیس که یک ماه بعد از پیروزی انقلاب در میدان تحریر به مردم حمله برده و با گاز اشکآور و باتوم سعی در متفرق کردن معترضان داشتند نوشت: «ارتش و مردم هیچوقت دست در دست هم و کنار یکدیگر نیستند.» همین جمله، مایکل نبیل را روانهی زندان کرد و او اولین فردی شد که در مصر بعد از انقلاب به دلیل انتقاد و اظهار عقیده بازداشت شد.
نبیل در این پست وبلاگ خود مثالهای عینی و متعددی از خشونت و بدرفتاری ارتش در روزهای بعد از پیروزی انقلاب نوشته و گفته بود خود شاهد بوده که چطور پلیس با باتوم و گاز اشکآور و اسپری فلفل به معترضان حمله میبرد و به آنها توهین میکند. مایکل نبیل گفته بود بسیاری از مردم براین باورند که ارتش کنار مردم است و از اعتراضات آنها پشتیبانی کرده است، اما حقیقت این است که ارتش نهادی سرکوبگر است و در نهایت هیچوقت طرف مردم را نمیگیرد.
این وبلاگنویس مصری به دلیل این نوشتهی وبلاگی خود در دادگاه به اتهام «توهین به ارتش و نشر اکاذیب دربارهی این نهاد» به ۳ سال حبس محکوم شد. حکمی که در دادگاه تجدیدنظر به دوسال حبس تعزیری کاهش یافت.
مایکل نبیل در اعتراض به حکم دادگاه دست به اعتصاب غذا زد، نه خبر دادگاه و حکم او و نه اعتصاب غذایش چندان توجهی رسانههای جهانی و وبلاگنویسان را جلب نکرد. وبلاگنویسهای مصری میگویند در طی سالهای وبلاگنویسیاش، او همیشه نظرات مناقشهبرانگیزی مطرح کرده و دوست دارد خلاف جریان آب شنا کند.
اما چه کاربران مصری با مایک نبیل موافق باشد چه مخالف، بازداشت و محکومیت او سرآغاز رفتار غیردموکراتیکی بود که دولت تازهی مصر با وبلاگنویسها و فعالان اینترنتی در پیش گرفت و با آنها صرفا به دلیل آنچه نوشتهاند، برخورد قضایی شدیدی کرد.
نوشتهای که دغدغههای روشنفکرانه را به باد انتقاد گرفت
در ماه ژوئن ۲۰۱۱ که بحثهای رفراندوم برای بازنویسی قانون اساسی مصر بالا گرفته بود، عدهای معتقد بودند که ابتدا باید انتخابات پارلمانی را برگزار کرد و پارلمان تازه، قانون اساسی تازهی کشور را بنویسد. در مقابل اما عدهای میگفتند که اول باید کمیتهی تدوین قانون اساسی تشکیل شود و بعد از تدوین پیشنویس، انتخابات برگزار شود.
محمد ابوالغیت، وبلاگنویس مصری در همین زمان پستی جنجالی نوشت که هفتهها واکنش و اظهارنظرهای مختلف کاربران اینترنتی را به دنبال داشت و پای این اظهارات به رسانههای کشور نیز کشیده شد. او این همه بحث که آیا اول انتخابات اولویت دارد یا تدوین قانون اساسی، دغدغههایی «از سر شکمسیری و روشنفکرانه» توصیف کرد و نوشت واقعیت این است که اکثر مردمی که در جریان انقلاب شرکت کردند، اصلا به این بحثهای «نخبهگرایانه» علاقهای ندارند و دغدغهشان از انقلاب هم مسایل دیگری بود. او مدعی است مردم به خیابانها آمده و انقلاب کردند تا شرایط زندگیشان بهبود پیدا کند و به دنبال خیلی از دغدغههای روشنفکرانه نبوده و نیستند.
محمد ابوالغیت این نگاه که طبقهی متوسط و تحصیلکردهی مصر بانی اصلی انقلاب بود را هم به چالش کشیده و مدعی بود که مشاهدات او از تظاهراتها و مردم حاضر در تجمع کاملا خلاف این ادعا و نگاه است و عمدهی تظاهرکنندگان از قشر کمدرآمد و کم سواد مصر بودهاند. او با انتقاد از بحثهای فراوان که آیا تدوین قانون اساسی اولویت دارد یا انتخابات مجلس، نوشته بود: «مردم فقیر هستند که اولویت دارند عوضیها!»
او در نوشتهی جنجالی خود عکس برخی از کشتهشدگان تظاهراتهای مصر را منتشر کرد و دربارهی پیشینهی خانوادگی آنها نوشت که اکثر آنها از قشر کمدرآمد مصر هستند و گفت آنها برای نان به خیابان آمدند، دغدغههایشان آزادی بیان نخبگان نبود. چند ماه بعد از این نوشته، هنوز واکنش و بحث بر سر این ادعای محمد ابوالغیث ادامه دارد و کاربران موافق و مخالف با هیجان و خشم به یکدیگر میتازند.
وبلاگنویسی که برهنه شد تا اعتراض کند
علیا ماجده المهدی، دختر ۲۰ سالهای که وبلاگ «یادداشتهای دختر یک انقلاب» را مینویسد با انتشار عکسهای برهنهی خود در وبلاگش در اعتراض به جامعهی مردسالار و زن ستیز و نگاه جنسی به زنان در مصر، جنجالی را موجب شد که هنوز ادامه دارد.
اقدام این وبلاگنویس بیشتر از هر خبر وبلاگی دیگر مربوط به مصر در رسانههای جهانی بازتاب داشت و واکنشهای شدید در مخالفت و یا حمایت از او را در جامعهی مصر و جهان عرب به دنبال داشت.
زنان بسیاری در کشورهای دیگر جهان، از اسرائیل گرفته تا آلمان در حمایت از او و در اعتراض به زنستیزی، عکسهای برهنهی خود را در صفحههای اینترنتی منتشر کردند. روزنامهی اینترنتی انگلیسیزبان «مصری الیوم» در توئیتی نوشت که خبر مربوط به اقدام اعتراضی علیا، بیش از هر مطلب دیگری در تاریخ این روزنامهی پربینندهی مصری خوانده شد و بنا به گفتهی سایت «صداهای جهانی»، شهروندان بسیاری در مصر که هرگز در زندگیشان وبلاگ نخواندهاند یا از اینترنت استفاده نکردهاند به کافی نتها رفتند تا عکسهای برهنهی او در وبلاگش را ببینند.
فرناز سیفی
تحریریه: مصطفی ملکان
No comments:
Post a Comment