محمداکبر امیری
چندی پیش گفتگوئی داشتم با موسی رئیسی یکی از جوانان تحصیلکرده ی منطقه و کسیکه اسمش برای حضور در صحنه ی رقابت های انتخاباتی پیش رو مطرح بود.
ایشان در پاسخ به سوالی از من گفتند که نظام اجتماعی حاکم بر مناطق ما نظام کاستی است. اتفاقا همین مفهوم را در یکی از نوشته های دوست عزیز رازگوی بلوچ نیز مشاهده نمودم.
اما به نظر خودم در نگاهی اجمالی به زندگی و مناسبات اجتماعی در بلوچستان ایران از جنوب(مکران) تا شمال(سرحد)، می بینیم که دو نوع متفاوت از روابط اجتماعی حاکم است.
در شمال (سرحد) زندگی طایفه ایست. مثلا طایفه ی ریگی، ناروی، شه بخش، شهنوازی و ...، آنچه که بنده درک کردم اینست که هر کدام از این طوایف از نظر برتری اجتماعی یا طبقاطی در عرض یکدیگر قرار دارند. هیچ کدام از این طوایف و یا اعضای آنها بجز مواردی اندک ادعای برتری طایفه ای و یا فامیلی، که حاضر به پذیرش یکدیگر در امر ازدواج باشند، نیست. و بین این طوایف به راحتی وصلت صورت می گیرد و از این لحاظ همجوشی دارند. و اگر چیزی غیر از اینست دوستان سرحد زمین روشنگری نمایند.
درجنوب(مکران) اما وضعیت به گونه ای دیگر است. در اینجا فامیل ها هستند که تعیین کننده می باشند.فامیلها در مکران به صورت طبقاتی و در طول هم قرار می گیرند. از فامیل درزاده و یا نوکری گرفته تا برسیم به بلوچ، رئیس و میر و باشنده و حا کم یا همان خوانین.( خوانین که خود نیز فامیلهای مختلفی هستند از جمله مبارکی، میر لاشاری، شیرانی و بلیده ای و سردارزهی که هر کدام نیز بر دیگری ادعای برتری می کنند). عرف چنین حاکم گشته که هرکدام را صاحب درجه ساخته است. مثلا در رتبه بندی که در مکران بین فامیلها حاکم است اینگونه است که فامیل رئیس خود را از درزاده و یا نوکر اعلاتر می بیند و هرگز یک خانواده ی رئیس حاضر نیست با طیب خاطر با یک خانواده ی درزاده وصلت فامیلی داشته باشد. و ازدواجی در میان آنها صورت پذیرد. یا اینکه مردی از فامیل نوکر و یا درزاده بخواهد با زنی از بلوچ و یا میر ازدواج نماید. به ندرت این اتفاقات پیش می آید. هر چند که زن گرفتن از فامیل پایین تر نیز قبح خود را دارد اما زشتیش را کمتر می شمارند.
عرف شکنی هایی که بر خلاف این روال حاکم شده ی فامیلی و آنهم خیلی کم و به ندرت در مکران زمین صورت می گیرد در بیشتر مواقع به نزاع و کشت و کشتار منجر می شود.
حصار کشی هایی که شکستن آنها نتیجه اش ریختن خونی است از بنی نوع بشر و به چالش کشیدن امنیت جانی و روانی یک فامیل و حتی گاهی یک منطقه و یا یک شهر، چگونه می شود از بینشان برد.
آیا می شود این حصارکشی های فامیلی را داشت و به شاخص های مقبولی از توسعه ی علمی، مادی و سیاسی اجتماعی دست یافت؟
این حصار کشی های فامیلی برای اجتماع ما حسن است یا عیب؟
آیا در این زمینه ضرورت سنت شکنی هست یا خیر؟
اینها سوالاتی است که پس از بروز چندین نمونه از این حصار شکنی ها و منجر شدن آنها به قتل و خونریزی در پس ذهنم شکل گرفته، بنابر این از دوستان صاحب نظر و حاضر در فضای مجازی می خواهم که مسولانه به این سوالات جواب دهند و این سوالات را فتح بابی سازند برای تجزیه و تحلیل بیشتر این موضوع!!!
منبع پهره
http://zohrehb.blogspot.com/2012/01/blog-post_23.html#more
No comments:
Post a Comment