پس از تهاجم گستـرده لشکريان غارتگرفارس به فرماندهی امان... جهانبانی ددمنش واشغال بلوچستـــان غربی در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی وحشيگری و جنايات فاشيستهای تازه بقدرت رسيده به همـان سال سياه محدود نشـد. سرزمين بلوچستــــان که حتی ايلخانان مغول، غزنويان افغان، سلجوقيان، شاهان سفاک صفوی، زنديان و قاجاريان نتوانسته بودند آنرا باجگـزار دائمی و مستعمـره خود کننـد با توطئه اجنبی ها، کمک و پشتيبانی مستقيـم نيروهای استعماری انگليس به اشغال فاشيستهــای ددمنش فارس در آمــد.
از همان سال سياه پروسه ويرانی و غارت بلوچستـــان غربی را با سبعيت آغازکردند که همچنان ادامـه دارد. ملت بردبار بلــوچ که با پيکری زخمی همچنان استوار اسـت با دادن بهايی بسيار سنگين برای آزادی و استقـــلال سرزميــن اجـــدادی خود به پيش می رود. اگر چه فاشيسم فارس در رؤيای نابودی فيزيکی ملــت بلــوچ بوده است و برای از بين بردن هويت ملی بلــوچ هر گونه جنايت ضد بشری را در بلـــوچ گلزميــن اعمـال کرده است اما مبارزات استقـــلال طلبانــه ملت بلــوچ از هر زمانـی گسترده تر شده انـد.
لشکريان فارس بدنبال کشتـار وسيـع مدافعـان بلـوچ گلزميــن توانستند با مشـورت، همکاری و حمايـت نيروهای استعمارگـرانگليس شستــون، دزک، پهــره، ايــرآپ، واش، بنپــور، گـِـه، چامــپ، سربــاز، چهبــار، کنــرک، جاشــک، مينــاب، مـه گــس، جالــک ءُ پيشِـــن را وحشيانـه اشغال کننـد. پس ازاشغـال وطـن اجــدادی مـا بلافاصلـه سياســت ضدبشــری بلــوچ زدايی و آواره کـردن هــزاران بلــوچ را با کينه توزی جنـون آميــزی آغازکردنـد. به بهانــه دادن کاغذپاره ای بنام سجــل ( شناسنامه ) بـا تحقيــر و تمسخــر به تغييــر نامهــای اصيل بلوچــی پرداختند. اسمهـايی عجيب و غريب و در مواردی توهيــن آميـز در سجلهای اجباری بلوچهــا نوشتنـد.
سياست تغييـر نامهـای اصيل بلوچی که از زمان رضا ميرپنـج شروع شد پس از روی کار آمدن فاشيستهای مذهبی تشديد شده است. در حال حاضر کار به جايی کشيده که پدران و مادران ما در بلوچستـــان اشغالی برای نامگذاری فرزندان خود مجبور به استفاه از يک ليست حکومتی هستند. اسامی اصيل بلوچی مورد تائيد اداره ثبت رژيم قرار نمی گيرند. در کجای اين کره خاکی بجز در کشور انگليس ساخته ايران با ميليونها انسان چنين برخورد جاهـلانه و تمدن ستيزانه ای صورت می گيرد؟
فاشيستهای تاريک انديش نه در ک می کنند و نه حاضر هستند قبول کنند که اين حق ابتدايی هر انسانی است که برای فرزند خود يک اسـم انتخاب کند. اساسا به اشغالگران بی تمدن مربوط نيست که بلوچ اسم پسر خود را می خواهد بالاچ بگذارد يا دخترش را سمــّو بنامد.
مخالفت ديوانه وار با نامهای اصيل و تاريخی چون همـل، براهندگ، جيند، بالاچ، کمبر، دوستين گوهرام، بانڑی، گراناز، گواڑگ و ... نشان می دهد که فاشيسم فارس تا چه حد زبون و تنگ نظر است. زورگويی و دخالت بيجای فاشيستهـا در نامگذاری نوزادان بلـــوچ نشان می دهد که حکام خودسر ايرانی تا چه حد از دنيای متمـدن انسانی وانسانيت فاصلـه گرفته انــد.
به موازات اجرای توطئـه کاغـذپاره سجـل، طرح ايرانی کردن بلوچ و بلوچستان را با قلـدری، تمدن ستيزی آشکار و تغيير نامهای تاريخی شهرهـای ما ادامه دادنـد.
بدون توجه به ريشـه تاريخی وپيوند عميق نامهای شهرهـای بلوچ گلزمين با مردم اين سرزمين و زبان شيرين بلـوچــی با سرهم کردن ليست جاهلانه و فارس درآوردی به شهرهای بلوچستـــان نامهای بی ربـط چسباندنــد.
اسامی تاريخـی بلوچستــان را درارتباطـات اداری با کينه توزی روی کاغـذ حذف کردند. شهر تاريخی پهــره به ايرانشهر، ڈ مّــِـن به دامـن، بُنپــور به بـَمپـور، دزآپ وايـرآپ به زاهـدان، واش وخواش به خاش، شستـــون به شهستان، دِزک به داورپناه، نائوگ به ناهوک، جالـک به جالق، ســِبّ و دهــوار به سيـب و سوران، جاشــک به جاسـک، حسيــن آباد به زابل، ڈمّـِــن به دامـَـن، دپتــان به تفتـان، بکـشــان به بخشان، گنداوگ به قصرقند، کنــرک به کنارک، چهبــار به چهاربهار، گـِــه به نيک شهر و مــه گــس به زابلی تغيير نام داده شدند.
ليست اسامی اشغالگـران بدور از تمدن خوشبختانه در حـد کاغذ پاره ها و تابلوهای زنگ زده دولتی محدود مانده اند. نامهـای اصيــل و تاريخــی شهرهای بلوچستـــان همچنان در بيــن مردم بلــوچ زنده هستنــد. يقيــن دارم که کليه اسامـی تاريخی شهرهـای ما که ريشه در تاريخ، فرهنگ و زبان بلوچی دارند در فردای آزادی بلوچستــان اسامـی فارسهــا را براحتی از دور خارج خواهند کـرد.
الحاق مناطقی وسيـع از بلوچستان اشغالی به خراسان، کرمان و هرمزگان
منابع مستند تاريخی و نقشه های بلوچستان در دوران قبل از اشغـال نشان می دهند که حکومت ميرپنج ها ( پهلوی ها ) تقريبا نود هــزار (۹۰۰۰۰ ) کيلومتـر مربع از سرزميـن اشغالی بلوچستان را با توسـل به زور مطلق تجزيه کرده و به استانهای خراسان، کرمان و هرمزگـان الحاق کـرد.
پس از گذشت دهها سال از اين عمل بدور ازتمدن و بلــوچ ستيزانه زندگی مردم بلـــوچ در قسمتهای الحاقی به خراسان، کرمان و هرمزگان تاسف آورتر و فقيرانه تر زندگی مردم در سودان جنوبی است. نود (۹۰) در صد مردم بلوچ در خراسان جنوبی، جنوب کرمان و در هرمزگان عمدا از آب آشاميدنی سالـم و زندگـی عادی محـروم نگه داشته شده انـد.
مردم بلــوچ در بخشهــای بزرگی از بلوچستان اشغالی از آب آشاميدنی محروم نگه داشته شده اند در حاليکه ميليونهــا دلار از سرمايه های ملی هميـن مردم برای تبليغ خرافات آخوندی حيف و ميل می شونـد.
محـروم نگهداشتن مردم بلوچ در حاليکه سالانه ميلياردها دلار از بلوچستان اشغالی به يغما می برند ضدبشری ترين ترفندی است که با توسل به آن می خواهند استدلال کنند که بلوچ محتاج و نيازمند به فارس و حکومت خودسر تهران است. در حاليکه قضيه کاملا بر عکس است. بلــوچ و بلوچستــان نيازی به فاشيسم چپاولگـرفارس و اشغالگران بی تمدن ندارند. ما به آزادی و استقــلال که حق مسلم ماست نياز داريم. امری که در نتيجه مبارزات طولانی ملت بردبار بلـوچ تحقق خواهد يافت. با رسيدن به استقـلال سياسی ـ اقتصادی دستهای دراز و ناپاک اشغالگران را می توان از سفره بلوچ قطع کرد۰ در عين حال می توان به آنان فهماند که بلوچ گلزمين چه از نظر تاريخی و چه از نظر حقوق بين المللی به ملت بلوچ تعلق دارد. فاشيستهای طمعکار و تماميت خواه فارس بايد به آنچه در پارس يا فارسستان دارند بسنده کنند و از سرسفره بلوچ و از سرزمين غنی بلوچستان برای هميشه گم شوند.
زمزمه شوم تقسيم مجدد بلوچستـان اشغالــی
فاشيستهای حاکم بارها اعلام کرده اند که به نفع آنهاست تا سرزمين بلوچستان را باز هم تقسيم کننـد. يک باند نظـر می دهـد که اگر بلوچستان را به دو قسمت سيستان و مکران تقسيم کنند بهتر است. ديگری با طرح تقسيم بلوچستان به سه قسمت سيستان، مکران و باختران با باند اول به جر و بحث می پردازد. باند سومی و دفترنشين هر دو باند را هشدار می دهد که راه حلهای آنان مشکلات اشغالگران را بطور ايده آل جوابگو نيست. بنابراين نقشه بلوچستان را جلوی خود گذاشته با يک ماژيک سياه سه خط موازی بر آن رسم کرده و اعلام می کند که تقسيم بلوچستان به چهار قسمت جوابگوی کل مسائل اشغالگران است. يک قسمت را با مرکزيت حسين آباد ( زابل) استان سيستان خواهند ناميد، بخش دبگر را سرحد، سومی را مکران و چهارمی را استان ساحلی.
جاهليت آشکار و دوری از تمدن را ملاحظه می کنيد. بدون آنکه حتی از يک بلوچ پرسيده شود در دفاتر فساد خود نشسته طرح پشت طرح ارائه می دهند. در باره سرزمين بلوچ تصميم می گيرند، آنرا تکه پاره ميکنند تا آنرا راحت ترببلعـنــد. باندهای آنتی بلوچ که رؤيای از بين بردن نام بلوچستان و تقسيم بلوچ گلزمين را در سر می پروراند هرکدام برای خود دفتر و دستکی دارد و دشمن ملت بلوچ و مجری سياستهای فاشيستی فارس هستند. غصب سرزمين بلوچستان، غارت منابع و معادن ما، آسيميله کردن بلوچ و داشتن « حکومت ابدی» از جمله اهدف مشترک آنهاست. فاشيسم فارس مکارانه و با حرص و آز به سرزمين اجدادی ما بعنوان « گوهر زير خاکی» ، « گنج پنهان ايران»، « هندوستان کوچک» و «سرزمين امکانات» می نگرد و برای غصب هميشگی آن چنان به بلوچ ستيزی جنون آميزی روی آورده که روی اسکندر مقدونی راهـم سفيـد کرده است.
تهاجم ديوانه وارِمذهبــی
اشغالگران تاريک انديش، منفعت پرست، بی تمـدن و بدور از انسانيت به غارت منابع طبيعــی و معــادن بلوچستــان بسنده نمی کنند. سرکوب خونين هشتاد ساله و کشتار بيرحمانه مردم نيز برايشان کافی نيست. فاشيسم تماميت خواه فارس با گذشت زمان هارتر و درنده تر شده اسـت. هم اکنون که به اضمحلال و نابودی خود خيلی نزديک شده خون به دندان دارد و با تهاجم مذهبی، تحميل خرافات و باورهای ضدبشری بلوچستان اشغالي را همانند کوردستان شرقی و ترکمنستان جنوبی به عرصه جنگی اعلام نشده و مذهبـی تبديل است. جنگی که هدف آن تغيير اجباری مذهـب مردم بلــوچ است.
فرستادن گله وار مبلغين مذهبی بطور رسمی و غيررسمی از شهرهای شيعه نشين به بلوچستـــان اشغـالـی، تبليغات مذهبی از طريق مطبوعات، رسانه های دولتی، راديو و تلويزيون رسمی، ناديده گرفتن حق آزادی مذهب، عدم استخدام متقاضيان شغلی از اهل تسنن در ادارات دولتی؛ توهين آشکار به عقايد مذهبی مردم بلــوچ، گنجاندن خرافات آخوندی در برنامه های «آموزش و پرورش» در بلوچستان اشغالی، ساختن مساجد شيعی دردهات بلوچستان، تخريب ديوانه وار مساجد اهل تسنن، ترور رهبران مذهبی بلـــوچ، توهيـن مستقيم به علمای اهل تسنن از جمله اقداماتی رسمـی و دولتـی است که به هدف شيعه سازی مردم بلــوچ عملی شده و می شونــد.
زمانيکـه فالانژهـای وارداتی، مهمانان نمک نشناس و هزاره های اجنبـی در قلب بلوچستــان يعنی در دزآپ ( ايرآپ) با شعارهای « مرگ بر سگ سنی» و « اولی و دومی و سومی ...» عربده کشان به جان و مال مردم بيگناه می افتند، زمانيکه در روستاهای سرباز و ايرندگان که يک نفــر شيعـه هم نداشته و ندارنـد امام جمعـه شيعـی وارداتی استخدام کرده اند وسعت جنگ مذهبی رژيم تمدن ستيز بيشتـر آشکار می شـود. جنگی که استخوانهای شاه اسمعيل صفوی واسکلت شاه عباس سفاک در قبر به آن می بالنـد. دخالت مستقيم و در امور مذهبی بلوچستـــان اشغالــی به دستور خامنه ای خون آشـام با اجرای طـرح جاهلانه «ساماندهی امور مدارس اهل تسنن ... » رسمی وعلنی شده اسـت. فاشيستهای مذهبی و خرافه پرست برای دخالت مستقيـم در امور اهل تسنن کارنامه ای بس سياه و خونين را برجای گذاشته اند. علما و رهبران اهل تسنن را بطور مستقيـم و غير مستقيم تحت فشار گذاشته شده اند تا نسبت به شيعه سازی اجباری اهل سنـت بی تفاوت باشند يا اينکه همانند مولوی عبدالرحمـن گــُـشتی (عبدالرحمن ملازهی يا چهباری ) به جيره خواری تن دردهنــد.
سياستهـای فاشيستی فارس و عملکرد قلدرانه حکام تهران به سرکردگی خامنه ای جـلاد در بلوچستان جنايتی بزرگ و بيسابقه بر عليه بشريت است. سنـی ستيـزی و بلوچ ستيزی وحشيگرانه باندهای تبه کار دولتی در بلوچستـــان اشغالی برنامه ريزی شده است و با حمايت همه جانبه رژيم جهل و جنايت در جريان است.
در جوامع متمدن بشری هيچ اجباری در دين و عقيده نيست. قوانين کشورهای متمدن با توافق و پيروی از بيانيه جهانی حقوق بشربه عقايد مذهبی مردم احترام می گذارند. هيچ کس به رد يا قبول عقيده يا مذهبی خاص مجبور نمی شود. حالا ببينيد که در کشور عقب مانده ايران چه برخورد تمدن ستيزانه ای با انسانهای دگرانديش و عقايد مذهبی آنان صورت می گيرد آنهم ازطرف دستـگاه رسمی و حاکـم.
سياستهای بدور از تمدن بشری و عملکرد باندهای فاشيستی ـ مافيايی در بلوچستان اشغالی بزرگترين بازدارندگان پيشرفت و ترقی جامعه ما هستند.
در حاليکه به ارزشهای انسانـی، وجود مردم بلـوچ، هويت ملی بلوچ، زبان اصيل بلوچی، عقايد مذهبی ما، علمای اهل تسنن، حقوق بنيادی بشری در بلوچستان اشغالی ذره ای احترام قائل نيستند و با مقوله « احترام به خويش و ديگران» کاملا بيگانه اند خود را طلبکارانه و فارس فريبانه « متمدن و با فرهنگ» هم جا می زننـد..
در پايان صراحتا و به زبان فارسی می نويسم که « فرهنگ و تمدن» فاشيستهای فارس را در هشتاد و چهار سال گذشته با گوشت و پوست و زندگی خود تجربه کرده ايم . آنچه را که بعنوان « فرهنگ و تمدن ايرانی» در تبليغات خود به آن می بالند چيزی جز توحش، کشتار ، دستگيری مخالفان، شکنجه، اعدام مخفيانه و در ملاءِ عام، غارتگری، کشتار دسته جمعی، چپاولگری، تماميت خواهی مطلق، استبداد مطلق، تبعيض های آشکار ملی و مذهبی، تمدن ستيزی، دشمنی با بشريت و کينه توزی با ارزشهای انسانـی نيست. بلــوچ در بلوچستــان غربـی، کورد در کوردستـــان شرقــی، عرب در الاحـــواز، ترکمن در ترکمنستـــان
جنوبــی، ترک آذری در آذربايجـان جنـوبــی و لـُرها در لرستـــان بهـای جبران ناپذيری برای تحمل « فرهنگ و تمدن» کذايی فاشيستهای فارس پرداخت کرده اند. بهايی که يک بخش آن هزاران قربانی و بخش ديگر آن محروم نگه داشته شدن از پيشرفت اجتماعي و رفاه اقتصادی بوده است. نتايج جهنمـی، فاجعه بار و خونين هشتاد سال حاکميت فاشيسم فارس بر همگان آشکار است. بنابراين « فرهنگ و تمدن ايرانی» بيخ ريش فاشيسم فارس.
برای مردم ستمديده بلوچ بهتــر است که فاشيستهـای انسان ستيــز گور خود رابرای هميشه از بلـــوچ گلزميــن گم کنند و « فرهنگ و تمـدن» کذايی خود را بردارنـد و با خود به کوير يزد، کرمان و اصفهان ببرنــــد.
پروشت ءُ پروش باتنت ايران ءُ پاکستان
آزات ءُ آبــاد بات گنجيـــــں بلوچستـــــان
محمـد کريـم بلـوچ
بيست و دوم ژانويه ۲۰۱۲
No comments:
Post a Comment