Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

جمهوری اسلامی راهی برای خروج از بحران نمی جوید , مقاله ای از دکتر بهبودی

جمهوری اسلامی راهی برای خروج از بحران نمی جوید , مقاله ای از دکتر بهبودی

دو هفته پیش در توضیح عملکرد توطئه‌آمیز و زیان بار جمهوری اسلامی، به اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی اشاره کردم که زیان‌ها و صدمات اقتصادی و سیاسی سنگینی برای ایران و مردم ایران به بار آورد که کمترین آن از بین رفتن 14 میلیارد دلار ذخائر ارزی ایران در آمریکا بود که طی سه دهه گذشته بابت غرامت اقدامات تروریستی رژیم اسلامی به حکم دادگاههای آمریکا، مصادره شده است. در هفته گذشته بار دیگر چنین رویداد خارج از قاعده‌ای در جمهوری اسلامی به وقوع پیوست و سفارت بریتانیا و باغ قلهک و خوابگاههای دیپلمات‌ها اشغال و تخریب گردید و چند نفر از کارکنان نیز برای ساعاتی به گروگان گرفته شدند. با این تفاوت که اگر اشغال سفارت آمریکا، آغاز استقرار جمهوری اسلامی با رویکردی غرب ستیزانه بود، اشغال سفارت بریتانیا و وقایع هفته گذشته را به اعتقاد اکثر ناظران و تحلیل‌گران می‌توان پایان کار نظام ولایت فقیه محسوب داشت.
گرچه به رغم ماجرای اشغال سفارت آمریکا که رهبر پیشین جمهوری اسلامی آن را انقلاب دوم نامید و عملاً حکومت را مسئول آن معرفی کرد، در مورد اشغال و تخریب سفارت بریتانیا، مقامات مسئول و سخنگویان رژیم اظهارات متناقضی به عمل آورده و بعضی آن را حرکتی خودسرانه و خودجوش توسط بسیجی‌ها معرفی کرده ولی در عین حال به عنوان اقدامی انقلابی آن را ستوده‌اند، امّا این توجیهات اصل مسأله را عوض نمی‌کند و چیزی از بار مسئولیت حکومت ایران نمی‌کاهد. اگر حکومت خود این برنامه را سازماندهی و اجرا کرده باشد ـ که به یقین کرده است ـ این سؤال پیش می‌آید که چگونه یک حکومت بعد از سی و دو سال به آن حد از ثبات و استحکام نرسیده که در قالب موازین بین‌المللی حرکت کند و به اصول روابط بین‌المللی احترام بگذارد و ناگزیر از این گونه اقدامات خرابکارانه و تروریستی نباشد. اگر هم عده‌ای بسیجی خودسرانه دست به چنین اقدامی زده‌اند (که چنین چیزی در جایی که حتی ده بیست دانشجو نمی‌توانند دور هم جمع شوند، امکانپذیر نیست) باز هم این سؤال پیش می‌آید که چطور حکومتی که خود را یک قدرت بلامنازع منطقه می‌داند و این همه از توانایی‌های نظامی و سیاسی دم می‌زند، نمی‌تواند از حریم سفارتخانه‌ها محافظت نماید و امنیت دیپلمات‌های خارجی را تأمین کند. از این گذشته کار یک مملکت به کجا کشیده که سیصد چهارصد بسیجی خودسر در مهم‌ترین مسأله سیاست خارجی که رابطه با کشورهای دیگر است اینگونه دخالت کنند و اثرات مخرب و زیان‌بار به جای بگذارند؟ این‌ها از یک سو نشانه اوج اختلافات در سطوح بالای کشور و نهایت آشفتگی و گسیختگی امور است و از سوی دیگر حکایت از ضعف و استیصال رژیم می‌کند که در حل مسائل و معضلات بین‌المللی فرومانده و ناگزیر دست به هر اقدام نابخردانه‌ای می‌زند.
صدور سه قطعنامه علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام آژانس اتمی، مجمع عمومی و کمیته سوم سازمان ملل، شرایط بحرانی شدیدی را برای ایران به وجود آورده و جمهوری اسلامی را به انزوا نزدیک می‌کند. جمهوری اسلامی به جای اینکه برای رفع مشکلات خود با جامعه بین‌المللی تلاش کند و به تدریج خود را از انزوا خارج سازد، نه تنها تدبیری در این زمینه نیندیشیده، بلکه با این اقدام، انزوای خود را سرعت بخشیده است. بریتانیا علیرغم روابط نسبتاً مطلوبی که با حکومت اسلامی داشته که بخصوص نشانه‌های آن را در دوره وزارت خارجه جک استراو شاهد بودیم، در چند ساله اخیر به دلیل سرسختی و لجاجت جمهوری اسلامی بر سر برنامه اتمی و در ماههای گذشته به علت موضع‌گیری‌های رژیم اسلامی در مقابل موج اعتراض‌ها در کشورهای عربی و بخصوص سوریه، و نیز به سبب ماجرای طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا و دلایل دیگری که مورد نظر لندن است، پس از صدور این قطعنامه‌ها، بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کرد. این امر می‌تواند در رابطه هر کشوری با کشور دیگر رخ دهد و جمهوری اسلامی نیز می‌توانست متقابلاً بانک مرکزی انگلیس را تحریم کند. با این حال حکومت ایران تصمیم به کاهش سطح روابط با بریتانیا گرفت و این مسأله در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. این هم حق هر کشور است که به دلایل مختلف بخواهد روابط خود را با کشور دیگر کاهش دهد یا قطع کند. این کار می‌توانست در کمال آرامش و با رعایت موازین بین‌المللی صورت گیرد که در این صورت هیچ اشکال و ایرادی به جمهوری اسلامی وارد نبود. امّا رژیم ایران که قصد داشت رابطه با انگلستان را از سطح سفیر به سطح کاردار کاهش دهد، با سازماندهی حمله به سفارتخانه و تخریب اموال و اثاثیه و ورود به اقامتگاه و خوابگاه دیپلمات‌ها، حتی اصول و اخلاق انسانی را هم زیر پا گذاشت و کار را به جایی رساند که ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا به طور کلی قید رابطه با ایران را بزند و سفیر و دیپلمات‌های ایرانی را ظرف چهل و هشت ساعت از لندن اخراج نماید.
این تنها بریتانیا نیست که روابط خود با ایران را قطع می‌کند بلکه نحوه عمل رژیم اسلامی به گونه‌ای است که سایر کشورهای اروپایی را هم نگران می‌سازد و به کاهش یا قطع رابطه تشویق می‌کند. سفرای کشورهای اروپایی که اجازه یافتند یک روز بعد از حادثه به مدت چهل و پنج دقیقه از محل بازدید کنند، بنا به گزارش رسانه‌های جمهوری اسلامی از صحنه‌هایی که دیدند به وحشت افتادند و شوکه شدند. چه تضمینی دارد که همین واقعه برای سفارتخانه‌ها و دیپلمات‌های آنها هم رخ ندهد و احیاناً سفیر و دیپلمات‌هایشان به گروگان گرفته نشوند. اظهارات مقامات و سخنگویان جمهوری اسلامی نیز این نگرانی را تشدید می‌کند. همانگونه که سرنوشت رابطه با کشورها به دست گروهی بسیجی افتاده که در سطح خیابان بدین شکل غیرمتمدنانه عمل می‌کنند و تاثیر مخرب در روابط به جای می‌گذارند، در دیگر سوی این صحنه نیز از جمله در مجلس و در نماز جمعه سخنگویان رژیم به نوع دیگری آثار مخرب را باعث می‌شوند. علی لاریجانی در مجلس هشدار می‌دهد که کشورهای اروپایی با توطئه‌های انلگستان همراهی نکنند و حسن ابراهیمی نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی به کشورهای اروپایی اخطار می‌کند که در مجامع بین‌المللی مراقب رفتار خود باشند، با آمریکا و انگلیس همراه نشوند و مواضع ضد رژیم اسلامی اتخاذ نکنند. در همین حال احد خاتمی در مسند امام جمعه تهران تهدید را علنی‌تر می‌کند. او در سخنانی غیر دیپلماتیک و غیر مسئولانه می‌گوید حق انگلستان بود که این گونه گوشمالی داده شود، ما همیشه به انگلستان توسری زده‌ایم و از این به بعد هم خواهیم زد! امام جمعه موقت تهران که معلوم نیست در ساختار حکومت چه جایگاهی دارد و چه اختیاری برای مداخله در امور دیپلماتیک به او واگذار شده، سپس علناً کشورهای اروپایی را با لحنی بی‌ادبانه تهدید می‌کند و می‌گوید «اروپایی‌ها اگر یک جو عقل داشته باشند، سرنوشت خود را به طناب پوسیده انگلیسی‌ها گره نمی‌زنند والا نفرت ملت ایران بر سر آنها سرریز خواهد شد.»
بهتر از این نمی‌شود بهانه را برای انزوای بیشتر جمهوری اسلامی به دست جامعه بین‌المللی داد. از یک سو سخنگویان رژیم به صورت علنی مردم قشری را تحریک می‌کنند و از سوی دیگر بسیجی‌های همیشه در صحنه آمادگی آن را دارند که با کوچکترین اشاره به سفارتخانه‌ها بریزند و دست به اغتشاش بزنند. اساساً وقتی کشورها از امنیت سفارتخانه و دیپلمات‌هایشان اطمینان نداشته باشند و کشور میزبان دائماً با آنها خصومت بورزد، چگونه می‌توانند روابط مطلوب و دوستانه با آن برقرار سازند.
از این رو همانگونه که پیش از این نیز اشاره کردیم انزوای بین‌المللی جمهوری اسلامی به زودی تکمیل خواهد شد و به طور قطع تحریم‌های بیشتری نیز در راه است. پس از آنکه بریتانیا و سپس آمریکا بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کردند، اتحادیه اروپا نیز در اجلاس روز پنجشنبه گذشته خود یکصد و هشتاد فرد حقیقی و حقوقی ایرانی دیگر را به فهرست تحریم‌های خود افزود. در همین حال بحث و گفتگو درباره تحریم خرید نفت و فروش بنزین در کشورهای غربی به طور جدی مطرح است و کشورهای نفتخیز منطقه نیز آمادگی خود را برای تأمین کمبود نفت مورد نیاز این کشورها اعلام کرده‌اند. به خلاف امیدواری خوش خیالانه مقامات رژیم و هوادارانش، روسیه و چین هر اندازه هم که در خلاف جهت جامعه بین‌المللی حرکت کنند، امکان پر کردن جای خالی این تحریم‌ها را نخواهند داشت. از سوی دیگر باید در نظر داشت که این دو کشور از روابط خود با آمریکا و کشورهای اروپایی منافعی بسیار بیش از منافع رابطه با ایران کسب می‌کنند و در مرحله نهایی این منافع عظیم را فدای منافع اندک رابطه با ایران نخواهند کرد.
امّا معضل جمهوری اسلامی به این‌ها محدود نمی‌شود. با توجه به شرایطی که در سوریه جریان دارد و رژیم بشار اسد نفس‌های آخر را می‌کشد، مقامات رژیم ایران سخت به وحشت افتاده‌اند و به خوبی می‌دانند که به زودی نوبت به حکومت ایران خواهد رسید. پیش از این هم اشاره کرده‌ایم که برای بیرون آمدن از این گرداب بسیاری از مقامات نظامی و سیاسی حکومت راه نجات را در وقوع یک جنگ می‌بینند و از آن استقبال هم می‌کنند. به حکم «الغریق یتشبث به کل حشیش» سران جمهوری اسلامی نیز برای نجات از این بحران، دست به هر خس و خاشاکی می‌زنند و حتی تلاش می‌کنند بهانه لازم را برای یک حمله نظامی به دیگران بدهند. اگر اسرائیل یک بار به طور جدی تهدید به جنگ کرد و کشورهای غربی را وادار نمود برای پیشگیری از چنین واقعه‌ای در منطقه، تحریم‌های جدیدی برقرار سازند و تحریم نفت را هم در دستور کار قرار دهند، امّا از آن هنگام مقامات جمهوری اسلامی به طور مدام اسرائیل و سایر کشورها را به حمله نظامی تهدید می‌کنند. سردار رضا نقدی فرمانده بسیج می‌گوید تمامی پایگاههای نظامی آمریکا و انگلیس در کشورهای منطقه و حوزه خلیج فارس در تیررس ماست و در واقع نیروهای غربی در محاصره ما قرار گرفته‌اند و هر لحظه اراده کنیم آنها را هدف قرار می‌دهیم. سردار رحیم صفوی مشاور نظامی رهبر تهدید می‌کند که اگر کوچکترین اقدامی علیه ما صورت گیرد نیروهای حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی که متحد ما هستند اسرائیل را مورد حمله قرار می‌دهند. (این هم طنز تلخ روزگار ما در جمهوری اسلامی است که تنها متحد ایران در این دوران، چند گروه تروریستی و یک کشور کوچک است که خود در بحرانی بزرگ دست و پا می‌زند.) جالب آنکه مقامات حکومت حتی ترکیه را هم از این تهدیدها بی‌نصیب نگذاشته‌اند. آمریکا ترکیه را به منظور همراهی با تحریم‌های جهانی علیه ایران تحت فشار گذاشته ولی ترکیه اعلام کرده که مایل به این کار نیست، با این حال مقامات نظامی ایران این کشور را تهدید کرده‌‌اند که اگر حادثه‌ای روی دهد، در اولین اقدام، پایگاه سپر دفاع موشکی ناتو در منطقه اینجیرلیک را هدف قرار می‌دهند.
با توجه به این تحولات تردیدی نمی‌توان کرد که جمهوری اسلامی به مرحله پایانی حیات خود نزدیک می‌شود. مردم ایران نیز باید خود را از هم اکنون برای مرحله بعد از نظام ولایت فقیه آماده سازند.
دکتر بهروز بهبودی
ونکوور ـ 3 دسامبر 2011
بنیانگذار و دبیرکل شورای دموکراسی برای ایران

No comments:

Post a Comment