پـس از جنــگ جهـانی دوم و اوجگيــری مبــارزات ضـداستعمـاری مردم آزاديخـواه هندوستـان به رهبــری مدبرانـه مهاتمــا گانــدی ( مهانــداس کارامچانــد گانــدی ) راهــی بجـز ترک شبه قـاره هنـد برای نيروهای استعمارگـر انگليسی نمانده بود.
خـان احمديـارخان بعنـوان بالاتريــن رهبر سياســی بلوچستـــان در سال ۱۹۴۶ ميـلادی با استـدلال به اينکه سرزميـن بلوچستــــان قبل از اشغـال ( ۱۸۳۹ ميـلادی) کشـوری مستقـــل بود و از نظــر تاريخی درقلمــروی کشــور هندوستـان نبـوده و بنا بر قـرارداد۱۸۷۶ ميــلادی خواستـه استقــــلال بلوچستــان را با کنگره ملــی هنــد واشغالگــران انگليسـی مطــرح کرد. زمانيـکه خواستـه ملـی استقــلال با استعمـارگـران انگليسـی در دهلـی مطرح شــد بحـث بر سر تاسيس کشوری بنام پاکستـان نيز با استدلال به تفـاوت مذهبـی بيـن مسلمانان و هندوهـا درميـان بــود! استـدلالــی که جريان مسلم ليگ، محمد علی جناح توطئه گر و بخشـی از نيروهای فرسوده انگليســی بخاطر منافـع پنجابيها ومهاجرين نومسلمــان هنــدی و برای انتقام گيری از کنگــره ملـی هنــد و تقسيـم هندوستــان آنرا بسيار بزرگ جلـوه داده و در نتيجه توانستنــد مردم بنـگال، بخشی از کشميـر، سنـد، بلـوچستــان و پشتونستـان را به اسارت پنجـاب، مهاجرين نومسلمان هندی و ارتش خون آشـام پنجابيها در آورنـد.
درتاريخ يازدهـــم اوت ۱۹۴۷ميلادی آزادی و استقــلال بلوچستــان رسما اعــلام شد. پرچم بلوچستـــان در کلات برافراشته شـد و سياستمــداران بلوچستـــان که درشهـر کلات گردهمايی داشتند فعاليتهای خود را برای تشکيل مجالـس خاص و عام بلوچستــــان آغاز کردنـد تا با رهبری خان احمديارخـان پروسـه تدويـن قانون اساســی بلـوچستــان را شروع کننـد. امـا محمد علی جناح فرصت طلب که در بخشی از مذاکرات حکومـت کــلات با انگليسيها متاسفانـه وکيـل خان کـلات بود، جريان مسلـم ليـگ و بخشی از استعمارگران انگليسی سياستی مخـرب و برنامه ای فاجعــه آور در مورد مردم بلـــوچ و سرزميـــن غنـی بلوچستـــان داشتنـد.
سرزميـن بلـوچستـــان که متعلــق به مــردم بلـــوچ است تاريخــی طولانـی دارد. تاريخی که هم از نقطه نظر دشمنان و اشغالگران نوشته شده و هم توسط محققيــن و مورخيــن بلــــوچ به رشتـه تحرير در آمده است. گــروه اول منجمله تحريف نگاران پار س و پنجابی وقيحانه دسـت به تحريف تاريخ ما زده و آنچه را که طبق منافع شان اســت در سياهه هايی بی ارزش بعنوان تاريـخ بلـوچستـــان عرضه کرده انـد. «مورخيــن» قلابـی پاکستانی روز يازدهـم اوت را در تحاريف خـود فوق العــاده بی رنگ جلــوه داده انـد و تحريف نگاران تنـگ نظــر ايرانـی هيـــچ وقــت يازده اوت ۱۹۴۷ يعنـی روز آزادی بلوچستـــان شرقی را ذکـر نمی کننــد.
هر ملتی در تاريخ خويش روزهای تاريخی دارد. روزهايی که سرنوشت ملت را رقم زده يا بر آن تأثير گذاشتـه است. بيست و هفتم ماه مارس ۱۹۴۸ يکی از سياهترين روزهای تاريخ بلوچستــان است يعنی روزی که حکومـت تازه تاسيس و مورد حمايت انگليس ( پاکستان ) توانست با دسيسه های مشترک محمـد علـی جناح ( مسلم ليـگ ) و مستشاران نظامی انگليسی بر نيروهای بلــوچ و حکومت مستقــل بلوچستــان غلبه کرده و سرزميـن بلوچستـــان را به اشغال خـود درآورنـد. در روز بيست و هفتم ماه مارس ۱۹۴۸ بر خلاف رای ملت بلــوچ بلوچستــان شرقی به پاکستان الحاق شد.
در اين روز سياه محمد علی جناح، مسلم ليگ و حکام پاکستان بر بلــوچ گلزمين چنگ انداختنـد. در اينجا به رويدادهايی نظرخواهيم افکنــد که به روز سياه بيست و هفـت مارس انجاميد.
در روز يازدهم اگست ۱۹۴۷ آزادی و استقــلال « بريتيـش بلوچستــان » يعنی همان بلوچستـــان شرقـی رسمــا از دهلــی اعلام شد. همانطور که در بالا ذکر شـد در بخـشـی عمـده از مذاکـرات خان کلات با انگليــس محمد علی جناح متاسفانـه وکيل بلوچستــان بود. وی که قبل از ۱۹۴۶ ميــلادی بارهــا به کلات مسافرت کرده بود و ماهها مهمــان خان کـلات بود. از نزديک با خان احمديارخان آشنايی داشت و توانسته بود با تظاهــر و توســل به ديـن مبيــن اسلام و قســم های دروغيــن اعتماد خان را جلـب کرده و بعنوان وکيــل بلوچستـــان با هنــد و انگلستـان وارد مذاکره شـود! نوشتــن از مهمان نــوازی خان کلات و هدايای بسيار گران قيمتی که علی جناح و همراهانش در پايان هر سفــر به بلـوچستــان با چاپلوســی از خان دريافت می کردنـد شايـد حاشيه روی باشــد امـا در تاريخ ما ثبت شده اسـت که محمــد علـی جناحِ خائـن نمک نشناس تريـن مهمــان خـان کــلات بـود. او آگاهانــه بر استقــلال وهويـت ملــی مـا، پيکـر استــوار بلــوچ و بر وطــــن ما خنجــر زد. محمـد علی جناح مکار نه دوسـت خان کــلات بلکه ماری سمّــی در آستيــن وی بود.
محمـد علی جنـاح که در ناجوانمردی و فريبکاری بی نظيـر بود عامل مستقيــم انگليس نيـز بود و به حزب کنگره ملی هنـد، مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو کينه ای عميق داشت. با مشـورت انگليسيها توانست خودش را به رهبری مسلـم ليگ برسانـد و با هـم نقشه شيطانی تشکيل حکومتی بنام پاکستان را عملـی کننــد. محمـد علی جناح فرصت طلب از اعتماد و صداقـت خان کلات صد در صد سوءِ استفاده کرده در ابتـدا با تفرقه افکنی های پشت پرده به بلوچ و بلوچستـــان خيانت کرد ودر نهايت با نيرنـگ برنامه الحـاق بلوچستان را به پاکستــان جلـوی خان احمديارخان و سياستمداران بلوچستـــان گذاشت.
پـس از الحـاق بلوچستـــان شرقـی به کشور جديدالتاسيـس پاکستـان سياستمداران بلوچستان من جمله مير غوث بخش بيزنجـو، ميرگل خان نصيـر، عبدالعزيـــز کـرد، محمــد حسین عنقـا، سيد ملک دهــوار، قادربخـش نظامانـــی ،نواب خيربخش مـــری و آقاعبدالکريـم برادر جوان خان کـلات به مخالفـت با الحاق برخاستنـد. آقا عبدالکريـم خان برای دفاع از استقــلال بلوچستـــان بهمراه صدها چريک بلوچ دسـت به قيام مسلحـانـه زد. وی از حکومت شـوروی و کابل نيز کمـک خواسـت امـا هيچـکدام به تقاضای خان جواب مثبـت ندادنـد.
قابل ذکر است که قبـل از الحاق نيز مخالفـت سياستمداران بلوچستــــان با طرح ضدبلوچــی علی جناح چنان به اوج خود رسيده بود که زنده ياد ميرغوث بخـش بيزنجـو در يکی از نطق های مهـم خود در مجلـس بلوچستان ( دسمبـر ۱۹۴۷ ) خطاب به خان کلات و ۵۲ نماينده مردم بلـوچ، الحاق بلوچستــان را برابر با امضـای حکـم اعــدام ميليونهـا بلـوچ دانسـت. هردو مجلـس بلوچستان يعنی مجلس عام که متشکل از نمايندگان مردم بلـوچ بود و مجلـس خاص ( خوانين و سر قبيله ها) به طرح الحاق بلوچستان به پاکستـان رای منفی دادنـد. در نتيجـه م.علی جناح با کمک مشاوران انگليســی خود به تفرقه افکنی بين سران بلوچ پرداخـت. پيش از الحـاق و اشغـال بلوچستـــان م.ع. جناح مکار توانست با تفرقـه اندازی بين خوانيـن بلوچستـــان حاکـم (جـام ) خودکامـه لس بيلـه ، ســرداری از گچکـی ها و حاکم خاران را از خان کـلات جدا کنــد. وی همچنيـن توانسته بـود تا بخشـی ازکادر مديريت اداری انگليسيهـا را که بيکار شده بود با کـادر اداری ودولـت تازه تاسيـس پاکستان ادغــام کـرده و جمعی ازارتش ورشکستـه استعمار پيـر را برای اشغالگـری و تهاجم به بلـوچستــان تجديد سازماندهـی کنــد.
در روزسياه بيست و هفتـم مارس ۱۹۴۸ ميـلادی احمديار خان به امضـای قراردادی تن داد که به اشغــال بلوچستـــان انجاميـد. در ابتدا بر خلاف رای ملت بلــوچ و در نتيجه مکرهای محمد علی جناح بلوچستــان شرقـی به پاکستان الحاق شـد و سپس ارتش خون آشام پنجاب چنـان بر خاک بلوچستـان چنگ انداخت که عواقـب خونيــن و مخرب آن بزرگترين ضربه را بر پيکـر استــوار ملت بلـوچ وارد آورده اســت.
ارتش ددمنش پنجاب، حکام مستبـد اسلام آباد و بقايای مسلم ليگ همگـام با فاشيستهـای بدور از تمـدن فارس به حق مالکيت مردم بلــوچ بر سرزميــن بلوچستــان و سرمايه های ملی بلوچستـــان ذره ای احترام قائل نيستنـد و شتابــزده درحال غارت هرچه بيشتر بــلوچ گلزميــن هستنـد.
ژنرالهای خون آشـام ارتش پاکستـان و حکام تروريست اسلام آباد در شصت و چهار سال گذشته ثابت کرده اند که پايبند هيچ گونه اصول اخلاقی و موازين بين المللی نيستند. به قراردادهای امضا شده با خان کـلات مبنی براصول و پرنسيپ يک سيستـم کنفدراسيــون پشيـزی ارزش قائل نيستنـد. اسلحه بدسـت و ديوانه وار به اشغــال بلوچستــان ادامه داده و با زور و جنـون به غارت منابـع طبيعــی، معـادن و سرمايه های ملـی بلــوچ مشغــول هستنـد.
در اين روند صدها شرکت خارجی را نيزبا حمايـت مستقيــم نيروهای نظامی خود به جان و مال مــردم بلــوچ انداخته اند.
بـرای اوليــن بار در تاريـخ چنـدهزارسالـه بلوچستـــان فاشيستهـای تماميـت خـواه پارس و خونخواران پنجابیهم زمان مـردم بلـوچ را تحت ستــم گرفتـه و بروطــن ما ديوانـه وار چنگ انداخته انــد. ديگر اينکه مـردم بلــوچ وسرزميــن بلوچستــــان هيـچ وقــت در معــرض خطـری بزرگتــر و غارتِ بدتر از اينکــه شاهــد آن هستيـــم، نبــوده اسـت.
خطـری بسيار جـدی و برنامه ريزی شده که هويت ملی و منافع ملـت بلـوچ را مورد هدف قرار داده و سرزميـن اجــدادی ما را با حـرص و آزغـارت کرده و به ويرانــی کشانده اســت.
در ايـن شرايــط حســاس تاريخــی اتحاد گستــرده مردم بـلــوچ که خوشبختانه در حـال شــکل گيـری اسـت و پيشبــرد مبارزات ملـی بـرای رسيــدن به استقــلال و آزادی مناسب تريـن راه بـرای رفع ايـن خطـرضدانسانـی و تهديـد جـدی اسـت.
پروشــت ءُ پــروش باتنــت ايران ءُ پاکستـان
آزات ءُ آبــاد بــات گنجيــــــں بلـوچستـــــــان
محمــدکـريــم بلــوچ
بيسـت وهفتـــم ماه مارس۲۰۱۲
No comments:
Post a Comment