August 15, 2013

این روزها بلوچ ها دیگرامنیت ندارند. هزاران بلوچ توسط مقامات امنیتی بازداشت و کشته شده اند. چرا که آنها مظنون به عضویت در گروه های ملی گرای تروریست بوده اند. پلیس یکی از اقوام من را بازداشت کرد و کشت. پلیس میگفت او مظنون به همکاری با ارتش آزادی بخش بلوچستان است اما او هیچ ارتباطی با آنها نداشت. جنازه او را درخارج از شهر در یک خودرو رها کرده بود. اعضای بسیاری از خانواده ها مفقود شده اند و برخی نیز مرده اند. تقریبا تمامی بلوچ ها کسی از اعضای خانواده‌شان هست که قربانی مقامات نظامی شده باشد.

منطقه‌ای همجوار ایران: زندگی روزمره در بهشت تروریست‌ها



استان بلوچستان پاکستان استانی پر جمعیت است که همواره حملات مرگبار توسط گروه های تروریستی مختلف در آن رخ میدهد. در آخرین نمونه این حملات، در کویته پایتخت این استان یک بمب گذاری در مراسم ختم چند پلیس، منجر به مرگ 40 نفر شد. روز بعد ده نفر دیگر طی حمله به یک مسجد در روز عید فطر کشته شدند و هنوز از عوامل این حملات اطلاعی در دست نیست.
این استان در جنوب پاکستان از دو شکل از خشونت ها در رنج است. یکی گروه های جدایی طلب مانند ارتش آزادیبخش بلوچستان و دیگری دیگری تندروهای سنی مذهب که شیعه های هزاره را در این منطقه مورد حمله خود قرار میدهند. بسیاری از گروه های سنی مذهب، شیعیان هزاره را مورد حمله خود قرار میدهند اما اصلی ترین این گروه ها، القاعده و دیگری لشگر جنگاوی است.
بر اساس گزارش های کمیسیون حقوق بشر از سال 2001 تا کنون حدود دو هزار «هزاره» در کویته کشته شده اند و بسیاری نیز کل بلوچستان را به مقصد چند منطقه امن هزاره‌نشین این منطقه ترک کرده اند.
اما در دیگر سو بسیاری از مردم بلوچستان از مشکل دیگری نیز سخن میگویند. ماموران نظامی فاسد که بلوچ ها را به عنوان «خون بها» گروگان میگیرند تا به این شکل به نوعی از گروه های جدایی طلب بلوچ انتقام بگیرند. این افسران فاسد به این بهانه که این افراد مظنون به همکاری با گروه های جدایی طلب هستند، بازداشت میشوند.
من هر کاری می‌کنم تا کویته مثل گذشته میزبان توریست‌ها از همه جای دنیا باشد
 زرک خان یک کارمند بانک در کویته است. او یک پشتون و سنی است و خانواده او صدها سال است که ساکن بلوچستان هستند

مهم نیست که تو پشتون، بلوچ و یا هزاره باشی. اینجا در کویته هیچ کس امنیت ندارد. همه در کویته افسرده و تحت فشار عصبی هستند. نمیتوان کسی را در خیایان دید که لبخند بزند و یا دید که مردم دور هم جمع شده اند تا فوتبال تماشا کنند. چیزی که پیشتر ما در شهر بسیار میدیدیم. پیشتر کویته شهری آرام و میزبان توریست های بسیار فراوان خارجی بود.
 تصاویری از وسایل باقی مانده از پلیس های کشته شده طی انفجار
تنها امید من به نیروهای امنیتی است من فکر نمیکنم که مقامات سیاسی بتوانند کاری برای ما بکنند. ماموران نظامی خودشان را فدای ما میکنند، این چیزی که من هفته گذشته شاهد آن بودم.
عکسی از انفجار در مراسم تدفین افسران پلیس
تمام زندگی ما به خانه ختم میشود و تمام روابط اجتماعی ما به مسیری که به سر کار میرویم و برمیگردیم محدود میشود. اکثر مردم سعی میکنند از خانه خارج نشوند حتی طی شش ماه گذشته مدارس هم دیگر امنیت ندارند و بسیاری از والدین نگران کودکان خود هستند. من هم مجبور هستم از این منطقه بروم. نزدیک به شش ماه است که به طور جد دارم به این موضوع فکر میکنم. وقتی تمام زندگی تو در یک شهر بوده است ترک آن کار سختی است اما شرایط به شکلی است که دیگر نمیتوان اینجا ماند.
نیروهای امنیتی همه جا هستند اما میتوان خودروهای مسلحی ها را سطح شهر دید که موجب هراس مردم میشوند. انفجاری که چند روز پیش رخ داد و باعث مرگ چندین افسر پلیس شد، همه مردم را ناامید کرد. روز بعد از آن نیز عید فطر بود و من برای اولین بار به مسجد نرفتم، پدرم به من گفت این کار بسیار خطرناک است و تو نمیتوانی این کار را بکنی.
 همه در این شهر تجربه دیدن یک حمله تروریستی را دارند. در سال 2007 یک بمب کنار جاده ای در کنار من و چند تن از اقوامم منفجر شد، همین مسیله باعث ترس اقوام من شد و آنها تماما کویته را ترک کردند. دو سال پیش موشکی از طرف کوهستان توسط گروه های جدایی طلب به سمت شهر شلیک شد و در اطراف خانه من منفجر شد. آن رو 120 نفر در محل کشته شدند.(لشکر جنگاوی مسوولیت این حمله را بر عهده گرفته، حمله به منطقه جاده علمدار که محلی ای شیعه نشین صورت گرفته بود.)

وقتی پلیس توانایی حفظ امنیت خود را ندارد چگونه امنیت ما را تامین کند؟

 بسیط یک هزاره و شیعه است، او یک عکاس است که در محله علمدار در کویته زندگی میکند

زندگی برای ما هزاره ها در کویته مانند پرنده ای است که در قفس گیر گرفتار شده است. تنها محله ای که برای ما امن است محله علمدار و شهر هزاره است. پیشتر، محلات دیگری نیز بودند که امن به حساب می آمدند اما بعد از اینکه بسیاری از مردم کشته شدند دیگر آن محلات نیز امن به شمار نمی آیند. ما خارج از مناطق امن به خرید نمیرویم، نمیتوانیم به دانشگاه برویم. عملا زندگی اجتماعی، فلج شده است.
سنی ها پیشتربا ما در این محلات زندگی میکردند. اما حالا دیگر همه آنها از اینجا نقل مکان کرده اند چرا که هراسان بودند که توسط تندروها مورد حمله قرار گیرند. تمام کسانی که در این عکس میبینید هزاره هستند.
عکسی از محله علمدار که بسیط علی برای ناظران ارسال کرده است
تروریست های سنی مخفی گاه های خود را دارند. به شهر حمله میکنند و به سرعت در مخفیگاه های خود مخفی میشوند. خیابان های ما سال ها است که همواره خون آلود است. دو هفته اخیر نشانه خوبی بود برای اینکه ببینیم شهر تا چه در کنترل تروریست ها است. اگر پلیس نمیتواند از خودش محافظت کند از ما چگونه میتواند محافظت کند؟
عکسی از قبرستان هزاره ها در کویته که به گفته بسیط علی به علت عملیات انتحاری علیه هزاره ها هر روز در حال بزرگتر شدن است

پلیس همواره ما را متوقف و مورد بازرسی قرار میدهد، ما تروریست نیستیم

 عبدل یک معلم بلوچ ساکن کویته است:

این روزها بلوچ ها دیگر امنیت ندارند. هزاران بلوچ توسط مقامات امنیتی بازداشت و کشته شده اند. چرا که آنها مظنون به عضویت در گروه های ملی گرای تروریست بوده اند. پلیس یکی از اقوام من را بازداشت کرد و کشت. پلیس میگفت او مظنون به همکاری با ارتش آزادی بخش بلوچستان است اما او هیچ ارتباطی با آنها نداشت. جنازه او را درخارج از شهر در یک خودرو رها کرده بود. اعضای بسیاری از خانواده ها مفقود شده اند و برخی نیز مرده اند. تقریبا تمامی بلوچ ها کسی از اعضای خانواده‌شان هست که قربانی مقامات نظامی شده باشد.
تظاهراتی به یاد هزاره های مفقود شده در هشتم اوت سال جاری میلادی