42 887 visningar
مصاحبه ی محمد نوری زاد با صدای آمریکا + متن پیاده شده
در برنامه ی " جامعه ی مدنی" که مجری اش آقای مهدی فلاحتی است، به یکی از "پرتاب" های آقای روحانی اشاره کرده ام. آقای روحانی هر از گاه چیزکی پرتاب می کند و فردایش همان را پس می گیرد. مثل پرتابی که به سمت سپاه کرد و از اسلحه و رسانه و سرمایه های بی دلیلِ سپاه گفت و چند روز بعد حرفش را پس گرفت. اخیراً وی پرتابی داشته به اسم: رفراندوم. این که بیاییم در باره ی برخی از ضرورت های کشور رفراندوم برگزار کنیم. این پرتاب، از آن شلیک هایی است که نه سر و صدایی داشته و نه فراز و فرودی. چرا که ذات این سخن از درون تهی است. من در این مصاحبه به چراییِ پوک بودنِ سخن آقای روحانی پرداخته ام. در انتهای این برنامه نیز به یک " بختک" بزرگِ این روزهای کشورمان اشاره کرده ام که آوار شده بر سرِ مردم و بر نمی خیزد. پیشنهاد می کنم اگر این برنامه را ندیده اید، ببیندش.
متـن پیـاده شده:
آقای روحانی اختیاری از خودش ندارد و قطب نمای خود را با بیت رهبری هماهنگ کرده است. در مسئله ای مثل رفراندوم اصلا او اجازه ندارد حتی رطوبتی از این سخن ژرف را بر زبان جاری کند. رفراندوم امر خطرناکیست برای نظامی که هیچ وقت حقی برای حرف مردم قائل نشده. اگر نظام جمهوری اسلامی بخواهد مقوله ای و مسئله ای یا قانونی رابه اسم رفراندوم واگشایی کند و این حق را برای مردم در نظر بگیرد، سیلی را به سمت خود هدایت خواهد کرد که بنیان او را خواهد کند. رفراندوم می تواند اصلا درباره اصل ولایت فقیه باشد یا رفراندوم می تواند درباره اصل جمهوری اسلامی باشد.اینها نمایشی است که بر زبان جاری می کنند تا هیاهوهای جانبی را به شکلی کم کنند آقای روحانی هیچ وقت چیزی را که بیت رهبری نامطلوب می داند بر زبان جاری نمی کند. رفراندوم گرچه یک اصل مسلم قانون اساسی است و اصلا دولت ها و حکومت های فهیم برای ترمیم خود و برای به روز کردن خود به آن رجوع می کنند. اما در اینجا اصلا قرار نیست چیزی نو و به روز شود. ما اینجا در فرسودگی دست و پا می زنیم.
مثلا شما نگاهی به مجلس خبرگان بیندازید. این مجلس خبرگان، یک مجموعه ی فرسوده ای است که اصلا وظیفه اش ابقای رهبری است، با هر شرایطی که دنیا و جامعه ایران در آن قرار بگیرد. یعنی رفراندوم مطلقا شوخی بردار نیست. من اطمینان دارم که اگر سر کیسه را شل کنند، دیگر نمی توانند قضیه را جمع کنند و به همین دلیل، مسئله رفراندوم فقط در حد یک زمزمه است برای اینکه در مجامع دانشگاهی و محافل سیاسی مثلا نشاطی ایجاد کنند. و برای اینکه نگاه حساس مردم را به سمت دیگری سوق دهند از این الفاظ پرتاب می کنند وگرنه طرح مسئله رفراندوم هیچ پشتوانه ای ندارد. عرض و طول اقتصادی که دست سپاه هست و خود اساس سپاه می تواند در رفراندم قرار بگیرد که آیا ما در حالی که ارتش داریم آیا باید سپاه داشته باشیم؟ مطلقا باور نکنید و باور نکنیم، چرا که این حرف شوخی ای بیش نیست.
من قبول دارم که بخش نخبه ی جامعه می تواند همین رفرادوم را بگیرند و مقالات مختلفی درباره ی آن بنویسند و همایش های مختلفی برگزار کنند. اما در مجموع، اینها همه تنقلات است و بیش از تنقلات هم نخواهد بود. چرا که ورود به عرصه ی رفراندوم با نفی نظام مواجه است که این جزو خط قرمزهای اساسی است. یعنی شما نمی توانید سپاه را تصور کنید، در کنار برگزاری رفراندم. مثلا انتخابات سال 88 یک چیزی شبیه نفوظ به هیمنه ی این نظام ولایت فقیه بود. تازه آقای موسوی از “دوران طلایی امام” می گفت و در سخنرانی هایش از “مقام معظم رهبری” اسم می برد. ولی چون نامحرمی بود که داشت وارد مجموعه ی دزدان می شد و سر به دخمه ی دزدان می کرد، ترتیبش داده شد. این است که رفراندوم یک شوخی بیشتر نیست و اصلا این نظام برای چنین مقوله ای تمرین نکرده و آمادگی ندارد.
نه اینکه من ناامید باشم. اما می گویم گفتن حرفی بر ضد خود، یعنی حرف از رفراندوم زدن، اصلا خود آقای روحانی را زیر سوال می برد، که آیا اساسا این مردم می خواهند روحانی و آخوند بر مسند داشته باشند یا نه. مجلسی به اسم خبرگان می خواهند داشته باشند، یا نمی خواهند؟ دزدانی به اسم سپاه و سرداران سپاه می خواهند داشته باشند یا نمی خواهند؟ یا اصلا چیزی به اسم ولی فقیه می خواهند داشته باشند یا نه. ببینید، اینها همه خط قرمزهاست و به همین دلیل رفراندوم به عنوان تنقلات برای عرصه های آکادمیک می تواند مطرح باشد ولی فراتر از آن نه.
منظور من، باطن قضیه ی طرح رفراندوم است وگرنه سطح روئین این موضوع را ما از همین فردا شروع می کنیم. یک سیگنالی به اسم رفراندوم از زبان آقای روحانی بیرون جهیده و ما آن را گرفته و به عنوان یک مطالبه مطرح می کنیم. ما فردا و پس فردا، ماجرای رفراندوم را در مجامع دانشگاهی و غیره به عنوان مطالبه ای که تا به حال مغفول مانده بود مطرح خواهیم کرد و بر زبان جاری کرده و خواهیم نوشت،. اما می دانیم که در انتها، اگر این رفراندوم بخواهد به مراحل جدی برسد، با یک شوک بزرگ امنیتی مواجه خواهد شد، کما اینکه مثلا قضیه سال 88 ، به نوعی یک رفراندوم بود و دیدید که به چه وضعی منجر شد.
یک آخوند مطلقا نمی تواند در حوزه ای منشأ خیر باشد الا در حوزه ی اخلاقیات. شما در حوزه ی حاکمیت در هیچ کجای دنیا و در هیچ کجای تاریخ نشانی و سراغی نمی توانید پیدا کنید که یک آخوند بر مسند بوده و خیری از او برجوشیده باشد. به همین دلیل، آسیب بزرگ جامعه ی امروز ما آخوندهایی هستند که چون مملکت داری بلد نیستند، عرصه ی اختیار جامعه را به کلت به دست ها و اسلحه به دست ها سپردند و این روزها، آخوندهای ما علنا زیردست و عمله ی سپاهیان و سرداران شده اند. من بزرگترین آسیب تاریخی این ایام سزرمین مان را برآمدن آخوندها در حوزه هایی که به آنها مربوط نیست و جایگاه هایی که مطلقا به آنها تعلق ندارد می دانم. این بزرگترین آسیبی است که ما امروز گرفتارش هستیم، و از آنجایی که این موضوع، با جهالت بخشی از مردم آمیخته، حالا حالاها گرفتار این بختک بزرگ تاریخی خواهیم بود.
آقای روحانی اختیاری از خودش ندارد و قطب نمای خود را با بیت رهبری هماهنگ کرده است. در مسئله ای مثل رفراندوم اصلا او اجازه ندارد حتی رطوبتی از این سخن ژرف را بر زبان جاری کند. رفراندوم امر خطرناکیست برای نظامی که هیچ وقت حقی برای حرف مردم قائل نشده. اگر نظام جمهوری اسلامی بخواهد مقوله ای و مسئله ای یا قانونی رابه اسم رفراندوم واگشایی کند و این حق را برای مردم در نظر بگیرد، سیلی را به سمت خود هدایت خواهد کرد که بنیان او را خواهد کند. رفراندوم می تواند اصلا درباره اصل ولایت فقیه باشد یا رفراندوم می تواند درباره اصل جمهوری اسلامی باشد.اینها نمایشی است که بر زبان جاری می کنند تا هیاهوهای جانبی را به شکلی کم کنند آقای روحانی هیچ وقت چیزی را که بیت رهبری نامطلوب می داند بر زبان جاری نمی کند. رفراندوم گرچه یک اصل مسلم قانون اساسی است و اصلا دولت ها و حکومت های فهیم برای ترمیم خود و برای به روز کردن خود به آن رجوع می کنند. اما در اینجا اصلا قرار نیست چیزی نو و به روز شود. ما اینجا در فرسودگی دست و پا می زنیم.
مثلا شما نگاهی به مجلس خبرگان بیندازید. این مجلس خبرگان، یک مجموعه ی فرسوده ای است که اصلا وظیفه اش ابقای رهبری است، با هر شرایطی که دنیا و جامعه ایران در آن قرار بگیرد. یعنی رفراندوم مطلقا شوخی بردار نیست. من اطمینان دارم که اگر سر کیسه را شل کنند، دیگر نمی توانند قضیه را جمع کنند و به همین دلیل، مسئله رفراندوم فقط در حد یک زمزمه است برای اینکه در مجامع دانشگاهی و محافل سیاسی مثلا نشاطی ایجاد کنند. و برای اینکه نگاه حساس مردم را به سمت دیگری سوق دهند از این الفاظ پرتاب می کنند وگرنه طرح مسئله رفراندوم هیچ پشتوانه ای ندارد. عرض و طول اقتصادی که دست سپاه هست و خود اساس سپاه می تواند در رفراندم قرار بگیرد که آیا ما در حالی که ارتش داریم آیا باید سپاه داشته باشیم؟ مطلقا باور نکنید و باور نکنیم، چرا که این حرف شوخی ای بیش نیست.
من قبول دارم که بخش نخبه ی جامعه می تواند همین رفرادوم را بگیرند و مقالات مختلفی درباره ی آن بنویسند و همایش های مختلفی برگزار کنند. اما در مجموع، اینها همه تنقلات است و بیش از تنقلات هم نخواهد بود. چرا که ورود به عرصه ی رفراندوم با نفی نظام مواجه است که این جزو خط قرمزهای اساسی است. یعنی شما نمی توانید سپاه را تصور کنید، در کنار برگزاری رفراندم. مثلا انتخابات سال 88 یک چیزی شبیه نفوظ به هیمنه ی این نظام ولایت فقیه بود. تازه آقای موسوی از “دوران طلایی امام” می گفت و در سخنرانی هایش از “مقام معظم رهبری” اسم می برد. ولی چون نامحرمی بود که داشت وارد مجموعه ی دزدان می شد و سر به دخمه ی دزدان می کرد، ترتیبش داده شد. این است که رفراندوم یک شوخی بیشتر نیست و اصلا این نظام برای چنین مقوله ای تمرین نکرده و آمادگی ندارد.
نه اینکه من ناامید باشم. اما می گویم گفتن حرفی بر ضد خود، یعنی حرف از رفراندوم زدن، اصلا خود آقای روحانی را زیر سوال می برد، که آیا اساسا این مردم می خواهند روحانی و آخوند بر مسند داشته باشند یا نه. مجلسی به اسم خبرگان می خواهند داشته باشند، یا نمی خواهند؟ دزدانی به اسم سپاه و سرداران سپاه می خواهند داشته باشند یا نمی خواهند؟ یا اصلا چیزی به اسم ولی فقیه می خواهند داشته باشند یا نه. ببینید، اینها همه خط قرمزهاست و به همین دلیل رفراندوم به عنوان تنقلات برای عرصه های آکادمیک می تواند مطرح باشد ولی فراتر از آن نه.
منظور من، باطن قضیه ی طرح رفراندوم است وگرنه سطح روئین این موضوع را ما از همین فردا شروع می کنیم. یک سیگنالی به اسم رفراندوم از زبان آقای روحانی بیرون جهیده و ما آن را گرفته و به عنوان یک مطالبه مطرح می کنیم. ما فردا و پس فردا، ماجرای رفراندوم را در مجامع دانشگاهی و غیره به عنوان مطالبه ای که تا به حال مغفول مانده بود مطرح خواهیم کرد و بر زبان جاری کرده و خواهیم نوشت،. اما می دانیم که در انتها، اگر این رفراندوم بخواهد به مراحل جدی برسد، با یک شوک بزرگ امنیتی مواجه خواهد شد، کما اینکه مثلا قضیه سال 88 ، به نوعی یک رفراندوم بود و دیدید که به چه وضعی منجر شد.
یک آخوند مطلقا نمی تواند در حوزه ای منشأ خیر باشد الا در حوزه ی اخلاقیات. شما در حوزه ی حاکمیت در هیچ کجای دنیا و در هیچ کجای تاریخ نشانی و سراغی نمی توانید پیدا کنید که یک آخوند بر مسند بوده و خیری از او برجوشیده باشد. به همین دلیل، آسیب بزرگ جامعه ی امروز ما آخوندهایی هستند که چون مملکت داری بلد نیستند، عرصه ی اختیار جامعه را به کلت به دست ها و اسلحه به دست ها سپردند و این روزها، آخوندهای ما علنا زیردست و عمله ی سپاهیان و سرداران شده اند. من بزرگترین آسیب تاریخی این ایام سزرمین مان را برآمدن آخوندها در حوزه هایی که به آنها مربوط نیست و جایگاه هایی که مطلقا به آنها تعلق ندارد می دانم. این بزرگترین آسیبی است که ما امروز گرفتارش هستیم، و از آنجایی که این موضوع، با جهالت بخشی از مردم آمیخته، حالا حالاها گرفتار این بختک بزرگ تاریخی خواهیم بود.
محمد نوری زاد
بیست و چهارم دیماه نود و سه - تهران
بیست و چهارم دیماه نود و سه - تهران
No comments:
Post a Comment