م رها
نزدیك به نود سال است كه كردستان همچون كوه دماوند در برابر استبداد ایستاده است. نود سال است كه فرزندان دلیر كردستان پرچم آزادگی و دفاع از حقوق پایمال شده كردها را در سیاه ترین مقاطع تاریخی كشور برافراشتهاند. كردستان خاك ریزی است كه استبداد پس از گذشت نود سال در فتح آن ناكام مانده است.
دولت مدرن رضا خان با شعار تأمین امنیت بر تخت سلطنت نشست و با شعار یك ملت، یك كشور و یك زبان وارد پیكار با ایلات و عشایر و اقلیتهای قومی كشور شد. این قزاق كه در پیش برد اهدافش بجز زور و سركوب ابزار دیگری نمیشناخت در مواجههی با ایلات و اسكان آنها دست به كشتار بی سابقهای زد به طوری كه خانم كاتوزیان برخورد با ایلات را با برخورد سفیدپوستان آمریكایی با بومیان (سرخپوستان) یكسان دانسته است [١]. رضا خان برای غلبه بر ایلات كرد برخی از آنها را به مناطق مركزی كشور راند، پوشش لباس عشایری و فعالیتهای اقتصادی چادردرنشینی را ممنوع ساخت و آنها را به كشاورزی در روستاهای دور از دیارشان وادار ساخت. روشهای زورمدارانه دولت با مقاومت كردها روبرو شد برای نمونه ، قلباغی (Galbaghi)هارا از كردستان به همدان، اصفهان و حتی یزد راندند. این اقدام ناهنجار چنان فشاری بر آنان وارد ساخت كه به كوهها پناه بردند و ماهها با دولت جنگیدند. [٢] كوچ اجباری تلفات سنگینی به ایلات وارد ساخت. بگفته دكتر قاسملو " از ده هزار اعضای ایل جلالی (در مرز ایران، تركیه و روسیه زندگی میكردند) كه به مناطق مركزی ایران تبعید شدند، در سال ١٩٤١، تنها چند صد نفرآنان زنده باز گشتند [٣]. به باور لمپتون اقدامات خشن رضاخان "به كاهش شمار عشایر، تنگدستی، و تلف شدن بسیاری از گلهها منجر شد." [٤]
در این دوران، یكسان كردن اقوام در دیگ درهم جوش ملی گرایی افراطی و زبان فارسی دنبال میشد. از این روی تحصیل به زبانهای محلی به كلی ممنوع و چاپ و نشر كتاب و روزنامه نیز به این زبانها جرم شناخته میشد. بستن مدارس و روزنامههای محلی تبعیض فاحشی بود كه خشم اقلیتهای قومی بویژه كردها را برانگیخت.
سیاستهای تمركز گرایانهی رضا شاه كه با پشتیبانی نخبگان سیاسی نیز همراه بود روابط ایالات و ولایات را با دولت مركزی دگرگون ساخت. به باور ریچارد كاتم در سده نوزدهم دولت مركزی حكمرانان محلی را انتخاب میكرد كه " در عمل به طور غیر رسمی به دولتهای محلی تبدیل میشدند".[٥] یكی از وظایف این حكمرانان جمع آوری مالیات بود كه با تمركز این امر در دست مأموران دولتی پایتخت، اختیارات آنان از میان رفت. بدین ترتیب با اقدامات مزبور امكان خود گردانی استانها ازجمله كردستان بكلی از میان رفت.
خروج رضا شا از كشور و ورود متفقین كه با شكست فاشیزم همراه بود فضای نیمه دمكراتیك را در كشور حاكم ساخت و به آذریها و كردها امكان داد كه برای مدت محدودی با تشكیل دولتهای محلی خودگردانی را تجربه كنند و راهبردهای یكسان سازی دولت مركزی را با چالش روبرو سازند. خواستههای فرقه دمكرات آذربایجان و جمهوری مهاباد را تدریس به زبانهای محلی، صرف در آمدهای مالیاتهای منطقهای در منطقه، برگزیدن مأموران محلی از افراد بومی و تشكیل انجمنهای ولایتی تشكیل میداد كه در قانون اساسی آنزمان پیش بینی شده بود. رهبران دو جنبش هیچ گاه خواستههای جدایی خواهانهای را مطرح نساختند. استالین در ابتدا با دست آویز قرار دادن احساسات ضد تبعیض اقلیت كرد و ترك از جنبش آنها پشتبانی كرد و در نهایت با ساخت و پاخت با دولتهای انگیس و آمریكا و گرفتن امیتاز نفت شمال از دولت شاه، آنها را قربانی نمود. ارتش ایران وارد مناطق تحت نفوذ فرقه و جمهوری مهاباد شد و پس از كشتار فراوان در این دو دیار مستقر گردید. شكست دولتهای خود گردان سبب شد كه اعمال تبعیضها علیه اقلیتهای ترك و كرد ازسرگرفته شود و دوران یكسان سازی ادامه یابد. "اقتدار دولت مركزی در مهاباد دوباره برقرار گشت و دوران دراز فشار سیاسی آغاز شد. سربازان كتابهای كردی را در میدان جمع آوری و آتش زدند و آموزش زبان كردی ممنوع شد". [٦]
پس از كودتای ٢٨ مرداد راهبردهای رضاشاهی با شدت كمتری دنبال شد. درحالی كه تدریس به زبان كردی ممنوع بود، پخش محدود برنامههای رادیویی بزبانهای محلی اجازه داده شد. اما در برخورد با مسایل قومی سیاست دوگانهای اعمال میشد. برای نمونه " ...شاه همان استراتژی آنكارا را در ارتباط با كردها دنبال كرد: نابودی رهبران مخالف كرد اما همكاری با نخبگان مهم سنتی باقیمانده و واگذاری پستهای مهم در دولتش به آنها. در زمان اجرای اصلاحات ارضی ( ٦٣-١٩٦٠) اعلام كرد كه زمینهای رهبرانی كه همكاری نشان دهند، دست نخورده باقی خواهند ماند. اما تفاوت اساسی بین شرایط نیمه دمكراتیك تركیه و استبدادی در ایران در این بود كه در اثر ضعف جامعه مدنی در این كشور، هیچ نیروی مخالف چپ و یا غیر سنتی نمیتوانست دست به اعتراض زند." [٧].
در این دوران نابرابری در توزیع منابع و سرمایه بین استانهای گوناگون تشدید و دركنار فشارهای فرهنگی و سیاسی یكسان سازی، تبعیض علیه اقلیتها را افزایش داد. برای نمونه در سالهای ١٣٥٠، درآمد حاصل از نفت عمدتا ً در بخش صنعت كه بیشتر در استانهای مركزی توزیع شده بود، سرمایه گذاری شد كه شكاف این استانها با استانهای محروم از جمله كردستان را افزایش بیشتری داد. در سال ١٣٥٤، نصف محصولات صنعتی كشور در تهران تولید میشد، در حالیكه تنها ٢٢% نیروی كار صنعتی در این شهر میزیست. شكاف میان استانهای محروم و چند استان مركزی در زمینه خدمات نیز ژرف تر از گذشته شد.
پس از پیروزی انقلاب، اقلیتها كه در تمام مراحل مبارزات علیه شاه شركت كرده بودند از نظام تازه انتظار داشتند كه به خواستههای آنان توجه كند و بتوانند در مدارس به زبان مادریشان درس بخوانند، ادارهی محلی استانها و مناطق اقلیت نشین همچون كردستان بدست نمایندگان آنها و در چهارچوب كشور ایران اداره گردد. اما مقامات جمهوری اسلامی كه یكپارچكی ملی را تحت شعار یك مذهب، یك كشور و یك زبان عملی میدانستند با خواستههای برحق كردها و سایر اقلیتها به رویارویی پرداختند. البته بخشی از مقامات میانه روی جمهوری اسلامی از جمله آیت اله طالقانی و مهندس بازرگان كوشیدند مشكلات كردستان را از راههای مسالمت آمیز حل كنند و تا حدودی به خواستههایشان پاسخ دهند. اما نیروهای سیاسی تندروی هر دو طرف مذاكرات را به رویارویی خشنونت آمیز كشاندند.. در جنگهایی كه میان نیروهای دولتی و پیش مرگههای كرد صورت گرفت هزاران نفر از فرزندان این سرزمین از هر دو سوی به خاك و خون كشیده شدند و خشنونت در این سرزمین به امری روزمره تبدیل شد. بین سالهای ٦٣-١٣٥٨ حدود ٢٥٠ نفر مردم بی گناه شهرو روستا در كردستان بدست ایادی ملاحسنی و طرفداران حكومت قتل عام شند. [٧] تنها بین سالهای ٧٠-١٣٥٨ حداقل ٨٣٠ نفر بجرم همكاری با احزاب كرد و یا هواداری از خواستههای مردم كردستان اعدام گردیدند. [٨] در سال ١٣٦٩ مأموران حاكمیت به بهانهی مذاكره با حزب دمكرات كردستان دكتر قاسملو دبیركل این حزب را در اطریش به قتل رساندند. دو سال بعد محمد صادق شرافكندی، دبیركل تازه این حزب نیز در برلین بدست مأموران حكومت ترور شد. مشكلی كه میتوانست با مذاگره و پذیرفتن خواستههای منظقی كردها حل شود با برخوردهای خشنونت آمیز و غلبه دیدگاههای امنیتی بر رویكردهای حاكمیت در ارتباط با مشكل اقلیتها پیچیده تر گشته و هنوز لاینحل مانده است.
در دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری، ٧٩ درصد واجدین شرایط در كردستان در انتخابات شركت كردند كه در آن آقای خاتمی رئیس جمهور شد. وی برای رفع تبعیضها در كردستان گامهایی برداشت و یك نفر كرد (عبدله رمضان زاده) را به عنوان استاندار این منطقه منصوب كرد. افزون براین از جو نظامی و امنیتی استان كاسته شد. این اقدامات در كنار برخی آزادیهای فرهنگی نور امید را در دل هم میهنان كرد روشن ساخت. براساس یك نظر نسنجی كه در آن سالها انجام شد بیشتر مردم با اقدامات مسلحانه و خشونت آمیز مخالف بودهاند و برای رفع مشكلاتشان از راههای مسالمت آمیز پشتیبانی میكردند.
با روی كار آمدن دولت نهم و برقراری دوباره جو امنیتی در كشور بویژه در مناطق كرد نشین امید به حل مشكلات كردستان از جمله تحصیل به زبان مادری، اداره امور محلی بدست مردم كردستان، استخدام مدیران كرد بجای مدیران غیر بومی، رفع محرومیت از این منطقه و غیره رنگ باخت. فعالان و روزنامه نگاران بیشتری به زندان افتادند و روزنامههای محلی بیشتری توقیف شدند.
پس از انتخابات تقلبی دوره دهم ریاست جمهوری و پیدایش جنبش سبز و وحشت حاكمیت دروغ و ریا از اعتراضات مردمی، اعدام زندانیان سیاسی كرد كه از سال ١٣٨٦ تا ١٣٨٨ متوقف شده بود [٩] با اعدام احسان فتاحیان برای ترساندن هواداران جنبش سبز از سر گرفته شد. در ١٩ اردیبهشت نیز ٥ زندانی سیاسی از جمله ٤ كرد در زندان اوین با هدف پیشگیری از ادامه اعتراضات جنبش سبز در ٢٢ خرداد اعدام شدند. به گفته آقای خلیل بهرامیان وكیل سه تن از اعدامیها، دادگاههای این افراد غیر علنی و بدون حضور هیات منصفه تشكیل شده است كه با قوانین جاری كشور و جهانی مغایرت دارد و حكم صادره هیچ گونه تناسبی با اتهامات آنها نداشته است. در ضمن خانواده اعدامیان و وكیل آنها از اجرای حكم بی اطلاع بودهاند. یعنی حتی مادران آنها نیزنتوانستهاند در آخرین لحظه با فرزندانشان وداع كنند. هم اكنون بپش از ١٥ نفر زندانی سیاسی كرد و ٦ زندانی از جنبش سبز در خطر اعدام قرار دارند و بیم آن میرود كه كودتاچیان برای ترساندن هواداران جنبش سبز و هراسشان از اعتراضات مردمی هر لحظه آنها را قربانی كنند.
با توجه به سكوت كشورهای غربی در برابر تازه ترین اعدامهای سیاسی كه با توافق هستهای اخیر همزمان شده است، بیم آن میرود كه دوباره پشتیبانی از حقوق بشر در ایران قربانی حل مشكل هستهای و روابط سیاسی و اقتصادی حاكمیت استبدادی ایران وجهان خارج گردد. تنها در سایه همكاری فشرده تمام نیروهای قومی و سیاسی و شركت گسترده همه رنج دیدگان كشور در پیكار علیه استبداد و دروغ و ریاست كه میتواند به تحقق دمكراسی، رعایت حقوق بشر و ایرانی برای همه ایرانیان بیانجامد. ٢٢ خرداد را به روز اعتراضی همه اقوام علیه كودتاچیان تبدیل كنیم
٢٨ اردیبهشت ١٣٨٩
------------------
١-
Homa Katouzian, " Riza Shah’s political legitimacy and social base, 1921-1941" in Stephanie Cronin, ed., The Making of Modern Iran, (New York : RoutledgeCurzon, 2005), 22.
٢ - لمپتون، ایلات و عشایر، ٦-٢٨٥
٣-
Farideh Kohi-Kamali, The Political Development of the Kurds in Iran, (New York: Palgrave Macmillan, 2003), 42
٤- لمپتون، ایلات و عشایر ٢٨٨
٥-
Richard Cottam, Nationalism in Iran, (Pittsgurgh: University of Pittsbugrh Press, 1964), 98.
٦-
Farideh Koohi, 121
٧- همان
٨ و ٩- شهابدین شیخی، ٣٠ سال اعدام در كردستان، روز آنلین، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸
منبع : ایران امروز
No comments:
Post a Comment