بخش دوم سخنی با ملتم

سخنی با ملتم

بخش دوم سخنی با ملتم

رژیم جمهوری اسلامی با این حربه سیاسی توانست قتل عام فرزندان بلوچ را تحت لوای مبارزه با مواد مخدر لاپوشالی کند و هم چنین برای سرکوب بیشتر این ملت نگاه نهادهای بین المللی در امر مبارزه با مواد مخدر را بسوی خود جلب و بسته های مالی نظامی هنگفتی نیز به دست آورد.
و این روند اتهام برای سرکوب تنها اکتفا به قاچاق مواد مخدر و اشرار نکرد بلکه به مرور زمان فراتر از این رفت و اتهاماتی چون عمله دستگاههای جاسوسی شرق و غرب و محارب نیز به خون بیگناهان بلوچ افزوده و آمار قتل عامها سر بسوی فلک نهاده بود بطوری که آمار کشته شدگان در محدوده سه الی چهار بخش شهرستان خاش در حوزه نصرت آباد ،حصارونیه و کورین و قلابید در سال 70 به بیش از پنج هزار تن رسید .و این مناطق حوزه زندگی دو طایفه نارویی و شه بخش می باشد.

هم چنین به چند سال جلوتر می رویم به گورناک در حوزه شهرستان سرباز محل زندگی مردی که به دلاوری سخاوت و مردانگی معروف و یکی از مورد وثوق ترین فرزندان بلوچ در حوزه سرباز می باشد.ملا کمال خان صلاح زهی مردی صلح جو و آمیخته با رگ و پی بلوچی که ظلم را بر نمی تابد .چون ظلم را برنمی تابد باید صحرگاهان منتظر بمب و بارود باشد و روستای وی با دام و باغش بمباران و خودش با صدهها تن از اهالی روستا آوراه کوهستانهای منطقه مرزی شود و اتهام این مرد ظلم ستیزی و ایستادن در مقال ظالم از نگاه حاکمیت نیست، بلکه قاچاقچی لقب گرفت.مردی که مردم بلوچستان گواه بر راستی و صداقت وی و رد هر گونه معامله قاچاق مواد مخدر بر وی را دارند.

سخن را کوتاه می کنیم با اینکه به بزرگی سرزمینم و وجب به وجب خاکش شاهد بر جنایات رژیم داریم چه در حوزه ملی و چه در حوزه مذهبی از تخریب مدارس دینی تا ترور علما و بازداشت مدرسین و طلبا و محدودیت تدریس تا فقر فرهنگی اقتصادی که بر مردم و منطقه ما روا داشتند،تا نابودی زبان مادری وهویت و تحریف تاریخ و تاراج منابع .
وقتی جنایات رژیم از حدود خود فراتر رفت و تحمل بر این همه از مظالم برجوانان آگاه و غیورعیب می رفت و کار به جایی رسیده بود که به خاطر یک برگ گواهینانه و یا نبستن کمر بند ایمنی در خودرو و یا چرا پشت وانت بار مسافر سوار است خون فرزندان این سرزمین ریخته می شد ،اینجا باید سکوت شکسته شود و باید در مقابل ظالم ایستاد.با شروع انتفاضه جوانان بلوچ در جنبش مقاومت جندالله و سیر دفاعی خیل عظیمی از جوانان بلوچ که به جنبش عدالت خواهانه و دفاعی جندالله به رهبری عبدالمالک پیوستند و این سنگر دفاعی تحت لوای جنبش مقاومت در مدت کمتر از یک دهه توانست ضربات سخت و کاری را به بدنه حاکمیت ظلم وارد نماید.
روند دفاعی جوانان این ملت به تمام معنا سرکوب شده و تحت ستم منجر به این امر شد که مقامات بلندپایه رژیم علی الخصوص پس از ایجاد قرارگاهها و نهادهای مختلف نظامی بیشتر چون مرصاد وقرارگاه رسول اکرم و خاتم و حاتم و صابرین و خیلی دیگرشانس خود را برای سرکوب جنبش مقاومت آزمایش کنند اما شکست پی شکست موجب شد تا امنیت منطقه به سپاه پاسداران واگذار شود.پس ازشکست نیروهای نظامی تحت لوای انواع و اقسام نامهاو زیر نظر برجسته ترین فرماندهان نظامی در پایان به شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه رسید. شوشتری با سوابق جنایت کارانه خود در کردستان وبا حضور هشت سال تجربه جنگ با عراق پا به سرزمین اسطوره ای اما ظلم زده امروز بلوچستان گذاشت با شعاری که نیروهای کمیته در اوایل انقلاب بر دیوار وتابلو و پلها حک کرده بودند که جنوب شرق قبرستان اشرار خواهد گشت .

اما غافل از انکه اشرار این سرزمین نیروهای جنایت کار رژیم هستند و اشراری جزء نیروهای رژیم در منطقه نیست و آنچه هست جان برکفان مدافعی است که در زمان نیاز و در طی شدیدترین تدابیر امنیتی به خود نارنجک خواهند بست و جان را فدای این آب وخاک و ملت خواهند کرد. وطعم سخت شکست را به رژیم می چشانند که در طی هشت سال جنگ با عراق نچشیده بودند .
شکستی که سردمدار جکومت جنایتکاران را به آه و فغان دراورد و این شکست را سنگین تر از هشت سال جنگ ایران و عراق اعلام کرد. شوشتری طرح تامین امنیت را در مسلح کردن بومیان تحت لوای بسیج بصورت روزمزد و نه رسمی ریخت تا بدین طریق بتوانند سد دفاعی در جهت حفظ نیروهایشان ساخته و بدین طریق اداره امنیتی بلوچستان را در دست گیرند و این امر ضربه سختی برای حکومت مرکزی در بلوچستان بود که قادر به تامنین امنیت نیروهایشان نیستند و از ضعف بزرگی برخوردار هستند.نتیجه دادن عملیاتهای دفاعی جنیش مقاومت و استقبال و حمایت مردمی در سطح کلی که از سیاست های خصمانه و جنایت کارانه رژیم به ستوه درآمده بودند منجر به این تصمیم در بالاترین رده های رژیم گشت تا با استخدام بومیان در سپاه و بسیج سپری برای دفع ضربات دفاعی جنبش مقاومت ایجاد کنند.و این استخدام فقط جنبه سپر دفاعی در برابر حملات نیروهای مردمی است و نه بر این اساس که به ملت بلوچ اعتماد شده و از این ملت بتوانند ملتی خودی ، مورد وثوق و شریک در امور سیاسی اداری و نظامی بسازند.و به یاری خداوند ناصر همانگونه که صاحب این سیاست به همراهی بیش از ده تن از برجسته ترین فرمانده هان سپاه به درک واصل شد این طرح شوم نیز به پایان شکست خود نزدیک است .
زیرا فرزندان مبارز بلوچ آبدیده تمامی طرح و ترفندها هستند و به همین اندازه اشاره می کنیم که تا زمانی که دشمن هست خدعه و نیرنگ و فریب و جواسیس و خاین هست پس ما با ریشه کار داریم نه با ساقه ها ،تمامی ضربات ما متوجه ریشه است و چون ریشه بخشکد و شکست بخورد ساقه ها نیز بخودی خود خواهند خشکید.و اما اینکه نکته ای که قابل هضم برای دشمن نخواهد بود در این است که هرگز چاقو دسته اش را نخواهد برید.
این بحث ادامه دارد.
محمود بلوچ
‫#‏بلوچ_وبلوچستان_مظلوم‬