واحید قاراباغلی؛ روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
چه حاکمیت، چه اپوزوسیون و چه اکثریت جامعه روشنفکری ایران هیچ ارزشی برای انسان آذربایجانی قائل نیستند. آنچه که آنها همواره از آن یاد می کنند و نگران آن هستند؛ تنها آن اراضی و خاک (ثروتها) آذربایجان است. آذربایجان در واقع مستعمره ایران است. زبان و فرهنگ میلیونها انسان آذربایجانی در ایران نه تنها قدغن است بلکه در معرض شدیدترین تحقیرها و توهین هاست. آنها پخش اتفاقی شعر خوانی یک کودک آذربایجانی به مدت سی ثانیه به زبان مادری اش از صدا و سیما را هم برنمی تابند و آن را تهدیدی برای امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران می دانند؟ این چه حکایتی است که با شعر یک کودک شش ساله به زبان مادری اش ایران در معرض تجزیه قرار می گیرد؟ این همان سیاست استعمارگرانه ایست که با استعمار مستعمره خود و قدغن کردن زبان و فرهنگ او از بیداری ملی و آشنایی مردم تحت مستعمره با زبان و فرهنگ خود سخت هراسان است.
خدای نکرده اگر کسی خلیجی را که در چهار گوشه آن اعراب زندگی می کنند را خلیج عربی و نه فارس بنامد، دولت ایران و جامعه ایرانی یک دل و یک صدا کمپین های امضای یک میلیونی به راه می اندازند تا ثابت کنند که اسم آن خلیج، خلیج فارس است. این روزها هم در راستای همین کمپین ها بیشتر ایرانی ها، عکس پروفایل فیس بوک اشان را خلیج فارس گذاشتند. برای این جماعت و حکومت انگار نه انگار که قاجعه ای حیاتی بنام دریاچه اورمیه وجود دارد و کاری برای آن بکنند. ولی همین ایرانیها و روشنفکر ایرانی وقتی یک آذربایجانی و یا عرب در خصوص فارسیزه کردن نام هایشان و تعغییر اسامی جغرافیایی، اسم شهرها، روستاها، کوهها، رودها، و ... خودشان اعتراض می کنند، زود پیدایشان می شود و آن تورک و عرب را به قومگرایی، تجزیه طلبی و ... متهم می کنند. در ایران نه تنها اسم های مرا قدغن کرده اید بلکه کل فرهنگ، زبان و هویت ام را ممنوع کرده اید. هویت ائتنیکی و ملی ام را هدف گرفته اید. استعمار و نژادپرستی اینچنین بر غیرفارس ها در ایران سلطه خود را اعمال کرده و هر صدایی را با چماق های مختلف سرکوب می کند.
موسی الرضا ثروتی نماینده بجنورد، موقع بررسی وضعیت دریاچه اورمیه در مجلس، ضمن مخالفت با طرح دو فوریتی انتقال آب با بیشرمی گفت : "دریاچه اورمیه خشک خواهد شد، مردم آذربایجان ساکن در منطقه از اطراف دریاچه بروند و کار دیگری بکنند! "
دولت ایران با اقدامات خود موجب خشک شدن دریاچه اورمیه شده و نه تنها به فکر چاره ای نیست بلکه اصرار دارد تا ضمینه آوارگی و بی خانمانی بیش از سیزده میلیون انسان اطراف دریاچه را هم فراهم آورد.
آنها به جای اینکه صدای اعتراض ملت آذربایجان را شنیده و نگرانیهای آنها را برطرف کنند، با سرکوب هر اعتراضی و صدور حکم های زندان فله ای در مقابل از دریای خزر به استانهای مرکزی و کویری ایران (فارس نشین)رآب انتقال می کنند.
سیاست تبعیض گذار و بی توجهی مرکز به آذربایجان و مشکلات آن، در واقع چیزی جز اعمال همان سیاست استعمارگرانه نیست.
No comments:
Post a Comment