فدرالیسم اندیشه ای است که می تواند تمام مشکلات ملیت های ایران را حل کند" این شعاری است که به شکل مداوم از کنگره ملیت های ایران فدرال، به گوش می رسد. با وجود وقایع اخیر همچون اسقلال کشور کوزوو چشم انداز آینده فدرالیسم در ایران مبهم تر شده است. ساختار اجتماعی ایران، سیاست های جهانی، نداشتن برنامه ای روشن برای بدست آوردن فدرالیسم همه و همه ایجاد یک دولت فدرالیسم را در ایران غیر ممکن می سازند. در این مقاله سعی بر این است که به برخی دلایل عمده در اینکه چرا فدرالیسم در ایران امکان پذیر نیست پرداخته شود. قابل به ذکر است که نگارنده خود در سابق از همکاران کنگره ملیتهای ایران فدرال بوده است.
اشغال گر یا غیر اشغال گر
یکی از مهمترین نکاتی را که شما وقتی که بخواهید اندیشه فدرالیسم را برای ملت خود توضیح بدهید و توجیه کنید پاسخ به این سوال است که آیا سرزمین شما توسط فارس ها اشغال شده است؟ اگر پاسخ آری بدهید این یعنی شما می خواهید با اشغالگر کار کنید و این نمی شود. اگر بگویید نه، تاریخ و هویت خود را نفی کرده اید. این یک سوال کلیدی است که وقتی شما فدرال خواه باشید، پاسخ به آن بسیار مشکل است. بر اساس این پاسخ است که ملت شما را همراهی خواهد کرد و یا جا خواهد گذاشت.
از طرف دیگر برای راضی کردن طرف دیگر، شما نمی توانید بگویید که اشغال کننده است. چرا که به شریک نیاز دارید.
خواست ملت ها استقلال است
بارها این مطلب شنیده شده است که ما نمی دانیم که ملت ها چه می خواهند، چون هیچ رفراندوم و رای گیری برگزار نشده است. این ها البته درست است. ولی همواره راه های فراوانی برای دانستن نظر یک جمعیت وجود دارد. برای مثال حرکت هایی که در داخل ایجاد می شود. شعارهایی که در تظاهرات داده می شود. دیوار نوشته ها، بیانیه ها و غیره.
جمع بندی نیروهای خارج از کشور هم می تواند انعکاس دهنده خواست مردم در داخل باشد. برای مثال در اهواز از بین بیش از 15 گروه، سازمان و حزب، فقط یک حزب می باشد که طرفدار فدرالیسم می باشد. به سادگی می توان نتیجه گرفت که مردم اهواز خواهان استقلال هستند و نه فدرالیسم.
غیر از همه اینها هر کس ملت خود را بشناسد می داند که ملت اش اسقلال می خواهد.
نداشتن راهکار برای بدست آوردن فدرالیسم
تاکنون هیچ راهکاری برای بدست آوردن فدرالیسم از طرف کنگره ملیت های ایران فدرال ترسیم نشده است. معلوم نیست بر چه اساسی ممکن است که ما به فدرالیسم برسیم. هیچ کنفراس بین المللی تشکیل نشده که صاحبنظرانی مساله فدرالیسم را در ایران بررسی کنند.
هزینه تغییرات
هزینه جانی و مالی فعالیت سیاسی در ایران بالاست. کسی از ملتی جان خود را برای فدرالیسم فدا نمی کند. ولی جانها و مال های بسیاری در راه استقلال تاکنون فدا شده و می شود. منظورم اصلا فعالیت مسلحانه هم نیست. منظورم فعالیت های مدنی است. توجیه اینکه شما بیایید فعالیت کنید و در این راه از جان و مال و عزیزان خود بگذرید تا یک ایران فدرال تشکیل دهیم، ناممکن است و کسی را به میدان سیاست (منظورم باز اصلا مبارزه مسلحانه نیست) نمی کشاند و جنبش و حرکت ایجاد نمی کند.
فدرالیسم فکری نیست که ایجاد انگیزه قوی برای ایجاد حرکت های اجتماعی بکند. ولی استقلال این قدرت را دارد.
حفظ تمامیت ارضی ایران و همکاری با فارس ها
شما وقتی بخواهید فکر فدرالیسم را با ملت خود در میان بگذارید، همواره با این سوال یا اتهام یا حقیقت ( هر طور که دوست دارید بخوانید) روبرو خواهید شد که شما می خواهید با فارس همکاری بکنید و می خواهید تمامیت ارضی ایران را حفظ کنید. که البته این واقعیت است.
شما در نتیجه به تکاپو می افتید و در مانیفست خود مثلا می نویسید که ملت ها حق دارند که هر وقت خواستند جدا شوند، تا مشکلی را حل کرده باشید. از طرف دیگر مشکل تازه شروع شده است. به دلیل بعدی نگاه کنید.
نداشتن شریک فارس
نیروهای سیاسی فارس خارج از حکومت ایران، چه در داخل و چه در خارج با فدرالیسم مخالف هستند. کمتر نیروی فارس چشم گیر و موثری را پیدا می کنید که از فدرالیسم حمایت کند.
برای ایجاد سیستم فدرالیسم شما حتما به شریک فارس احتیاج دارید. حتی اگر جمعیت فارس ها 20 درصد باشد. خصوصا اینکه از لحاظ جغرافیایی فارس ها در مرکز واقع شده اند. که اصولا همین نکته است که باعث تمام مشکلات شده است. چون فارس ها در وسط بوده اند، سیاست خود را تحمیل کرده اند.
شما با گذاشتن این شرط در مانیفست خود، که ملیت ها هر وقت که خواستند می توانند جدا شوند، هم هیچ کمکی برای پیدا کردن شریک فارس در این معادله نکرده اید برای اینکه هیچ فارس عاقلی حاضر نخواهد شد در معادله ای وارد شود که نتیجه اش از پیش معلوم باشد. هیچ فارسی قبول نمی کند که تمامیت ارضی ایران زیر سوال برود. فارس ها چه در داخل حکومت و چه در خارج از حکومت با همه گرایش هایشان، به این نکته اشاره کرده اند.
فارسی که اینهمه غرور دارد و ملیت ها را اصولا قبول نمی کند، حتی از لحاظ فرهنگی چه برسد به اینکه به آنان حقوق سیاسی بدهد، حالا بیاید در یک قرار دادی قرار بگیرد که آخرش هم (ممکن باشد) که به تمامیت ارضی ایران ایران صدمه بخورد و آن قدرت و تسلط اش بر ملیت های دیگر از بین برود، هرگز وارد چنین معامله ای نخواهد شد. پس این واقع بینانه نیست که فکر کنیم شریک فارسی وجود دارد.
علاوه بر این سیاست جهانی هم بر ضد شماست. به دلیل بعدی نگاه کنید.
سیاست جهانی
به شکل ساده و مختصر، سیاست غرب در یکصد سال گذشته به این شکل بوده که ایران یک کشور ضعیف باقی بماند. اگر هم در مواردی اجازه داده اند که ایران کمی قدرت پیدا کند، یا برای جلوگیری از نفوذ روسها به منطقه طلای سیاه و یا برای حفظ توازن قوا در منطقه بوده است. ایجاد یک کشور فدرال یعنی اینکه شما می خواهید یک ایران قوی بسازید. و غرب با این فکر مخالف است. بدیهی است که هرگونه تغییری در وضعیت ایران منوط به همکاری غرب می باشد. وگر نه محال است چیزی تغییر کند.
خب شما نه ملت خود را همراه خود دارید، نه شریک فارس پیدا کرده اید و نه سیاست جهانی باشما می باشد. پس به چه دست آوردی رسیده اید؟ به قسمت بعدی نگاه کنید.
نتیجه
نتیجه این همه فعالیت و بحث و جدل از لحاظ سیاسی اگر من صادقانه بگویم، ایجاد اختلاف در صفوف مبارزه علیه فارس ها می باشد. چیزی که هم اکنون هم شاهد هستیم.
هدر دادن فرصت طلایی دوران احمدی نژاد است، که غرب به شدت با وی مشکل دارد. هدر دادن منابع محدود نیروهای سیاسی در این گیر و دار است و تقویت فرهنگ اتهام و تخریب است.
چند نکته دیگر
فدرالیسم فکری که با تاخیر زیاد مطرح شد
به نظر من فدرالیسم خوب بود اگر در دهه های قبل وشاید حتی قبل از انقلاب 57 طرح می شد. این فکر الان متاخر است. دیر است.
در سالهای خصوصا بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، اینقدر از این ملت ها کشتار شده است که دیگر جای راه حل دیگری نمی گذارد
استفاده اشتباه از مثال عراق
بارها من شنیده ام که در مورد موفقیت فدرالیسم گفته شده که ببینید عراق هم فدرال شده است و کردها آزادی دارند و غیره. عراق با یک حمله نظامی به وضعیت کنونی رسید. طرفداران فدرالیست اصولا با حمله امریکا مخالف هستند. پس چه جای استفاده از مثال عراق می ماند.
اشتباه مقایسه ایران با کشور سوئیس
در کشور سوئیس که چند زبانه ای برقرار است، چند نژادی برقرار نیست و یا حداقل اهمیت مساله نژاد برای آنان به شکلی نیست که ما برایمان اهمیت دارد. نظام قبیله ای خیلی وقت است که در اروپا ور افتاده است. سقوط کرده است. مساله ما البته نژادی و خونی و فرهنگی است.
این مثل این می ماند که شما در انگلستان به دنبال این باشید که ببینید یک فرد انگلیسی الان از انگلو است و یا ساکسون. چنین چیزی وجود ندارد. انگلو ساکسون مدتهاست که در هم حل شده اند.
ولی هویت ملیت های ما همچنان قبیله ای است. اصولا موتور متحرکه حرکت های هویت طلبی همین بافت قبیله ای ماست. اگر نقشه زیرکانه رضا شاه و حکوت های بعدی در ایران، که همانا جابجایی و خشکاندن ریشه های قبیله ای بود، تحقق پیدا می کرد، مساله ملیت ها در ایران هم فراموش شده بود.
البته این پاشنه آشیل ما هم هست، چرا که در جهان مدرن وقتی می خواهیم کار سیاسی بکنیم باید ابزار مدرن داشته باشیم، باید روابط روابط مدرن داشته باشیم. که البته بافت و ساختار قبیله ای تشکیلات سیاسی را ضعیف کرده است.
نگاه یکطرفه به کشورهای فدرال
برای فدرالیسم همواره کشورهای موفق سوئیس، آلمان، آمریکا، کانادا و استرالیا را مثال زدن کافی نیست. باید به وضعیت پاکستان هم نگاه کرد. به وضعیت نیجریه و اتیوپی فدرال هم باید نگاه کرد. فساد، رشوه، استبداد و بی مدیریتی سراسر این کشور ها را فرا گرفته است. پرونده حقوق بشر پاکستان فدرال و نیجریه فدرال در خیلی موارد دست کمی از جمهوری اسلامی ایران ندارد.
آیا فرهنگ شرقی ما با آلمان و کانادا نزدیک تر است و یا با اتیوپی و پاکستان؟ تصور ساده ای است که فکر کنیم سرنوشت ما در فدرالیسم بهتر از آنان خواهد بود.
فرض محال
فرض محال که محال نیست. فرض کنیم که بر فرض محال به هر شکلی ایران فدرالیسم هم بشود. نتیجه اش برای ملیت ها در ایران به نظر من بسیار بدتر از وضعیت کنونی خواهد بود.
یک. فارس ها به علت تسلط در مرکز فلات ایران همچنان قدرت را در دست خواهند گرفت.
دو. وضع اقتصاد چندان بهتر نخواهد شد.
سه. همین همبستگی نیم بند بین المللی که در حال شکل گرفتن با ملیت های ایران است، از بین خواهد رفت و مساله ملیت های ایران صرفا به یک مساله داخلی و محلی تبدیل خواهد شد.
چهار.اگر ایران فدرال بشود دیگر به این آسانی که گاهی گفته می شود "که اگر فدرال نشد می گوییم نه نمی خواهیم و می خواهیم جدا شویم" نیست. بعد از فدرال شدن ایران باید فاتحه حرکت های استقلال طلبی ملیت های ایران را خواند. هیچ مکانیزم و اعتباری وجود ندارد که این شرط "حتی اگر در قانون اساسی فدرال گنجانده شود که ملت ها در حالت عدم رضایت بتوانند جدا شوند" تحقق پیدا کند.
تجربه فدرالیسم از این جهت مشابه تجربه شکست خورده مشروطه در ایران است. آن موقع هم مشروطه خواهان می گفتند با ایجاد یک مجلس تبعیض ها برداشته می شود. نتیجه اش به حکومت رسیدن رضا شاه شد، که خود بزرگترین عامل سرکوب ملیت ها در ایران بود و دولت های بعدی تاکنون از روی سرکوب های رضا شاه، مشق نویسی می کنند.
استقلال طلبی لزوما به معنای مبارزه مسلحانه نیست
چیزی که ما بسیار دیده ایم انتقادهای بی شمار از حرکت های استقلال طلب است که حتی تروریست هم خطاب شده اند. این روش ناصحیح است. نگارنده خود با حرکت های مسلح مخالف است. ولی لزومی ندارد که ما بگوییم حرکت های استقلال طلب همه تروریست هستند. می توان استقلال طلب بود و به شکل مسالمت آمیز مبارزه کرد.
اینگونه جلوه دادن اینکه فدرال بودن یعنی مسالمت آمیز بودن و استقلال طلب بودن یعنی خشونت ورزی، نادرست است.
متاسفانه بعضی از حرکت های استقلال طلب هم کمکی به این وضعیت نمی کنند. با نوشتن عباراتی پاپیولیستی نظیر "ما از مبارزه مسلحانه حمایت می کنیم"، در حالی که نه توان آن را دارند و نه امکانات مبارزه مسلحانه، برای کل حرکت ملت های ایران ایجاد مشکل می کنند که این هم درست نیست.
http://freebalouch.blogspot.co.uk/2012/05/blog-post_03.html#links
No comments:
Post a Comment