شرق: زنی برای ترساندن پسر 12ساله شوهرش او را به برق وصل کرد و باعث مرگ کودک شد. کارآگاهان پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی چند روز قبل از مرگ مشکوک پسری 12ساله به نام احمد در خانهاش مطلع شدند و برای بررسی موضوع به محل حادثه واقع در شهر جدید سهند رفتند. آنان جنازه را در حالیکه در پاگرد طبقه اول به حالت درازکش افتاده بود مشاهده کردند و متخصص کشیک پزشکی قانونی بعد از انجام معاینههای اولیه اعلام کرد به نظر میرسد این پسر
دچار برقگرفتگی شده است. این در حالی بود که هیچ وسیله برقی در نزدیکی احمد به چشم نمیخورد به همین دلیل ماموران به تحقیق از نامادری احمد به نام فرزانه پرداختند. این زن از چگونگی وقوع حادثه ابراز بیاطلاعی کرد اما پریشانی و اضطراب او ظن کارآگاهان را برانگیخت. جنازه احمد در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که کارآگاهان حدس میزدند این پسر قربانی جنایتی خانوادگی شده است. از آنجا که مدرکی برای اثبات اینفرضیه وجود نداشت افسران جنایی به مدرسه احمد رفتند و برای اطلاع از شرایط خانوادگی و وضعیت روحی متوفی به پرسوجو از مدیر مدرسه پرداختند. این مرد گفت: «احمد از زندگی در کنار نامادریاش به شدت ناراحت بود. ظاهرا نامادری او را کتک میزد و بدرفتاری میکرد. احمد با چند نفر از معلمان دراینباره صحبت و گلایه کرده بود اما کاری از دست ما برنمیآمد.»وقتی شرایط زجرآور احمد در خانه نامادری فاش شد کارآگاهان فرزانه و شوهر او را برای بازجوییهای تخصصی بازداشت کردند. پدر احمد با اعلام اینکه زمان حادثه در منزل حضور نداشت و نمیداند چه اتفاقی برای پسرش افتاده است به ماموران گفت: «من به دلیل اختلافاتی که با همسر اولم داشتم از او جدا شدم و بعد از آن بود که با فرزانه آشنا و به وی علاقهمند شدم اما مطمئن بودم اگر او بفهمد من قبلا متاهل بودهام و یک فرزند دارم هرگز به خواستگاریام جواب مثبت نمیدهد به همین دلیل موضوع ازدواج اولم را پنهان کردم و برای اینکه رازم فاش نشود احمد را نزد خواهرم در اردبیل فرستادم و دیگر ارتباطی با او نداشتم.»این مرد ادامه داد: «بعد از ازدواج در کنار فرزانه زندگی خوبی داشتم و 18ماه قبل بچهدار شدیم. در این مدت مشکل خاصی وجود نداشت تا اینکه شش ماه پیش خواهرم گفت دیگر نمیتواند از احمد مراقبت کند. پسرم هم تمایلی به ماندن در خانه عمهاش نداشت. دیگر چارهای برایم باقی نمانده بود جز اینکه همه حقایق را به فرزانه بگویم. او وقتی موضوع را فهمید به شدت عصبانی شد. با این وجود چارهای وجود نداشت جز اینکه احمد به خانه ما بیاید. از آن به بعد روابط خانوادگی ما دچار مشکل شد و همسرم از وضعیت پیشآمده ابراز ناراحتی میکرد اما نمیدانم این ماجراها در مرگ پسرم تاثیری داشته یا نه.»ماموران در ادامه به بازجویی از فرزانه پرداختند. این زن که همچنان میکوشید خودش را بیاطلاع از واقعه نشان بدهد بالاخره در بنبست گرفتار شد و گفت احمد را به برق وصل کرده است. فرزانه ماجرای قتل را اینطور توضیح داد: «من از اینکه شوهرم دروغ گفته و ماجرای ازدواج اولش را پنهان کرده بود به شدت ناراحت بودم و اصلا دوست نداشتم احمد در خانه من زندگی کند، به همین دلیل هم با هم اختلاف داشتیم. تا اینکه روز حادثه پسربچه برای بازی به خانه دوستش رفت و وقتی برگشت متوجه شدم لباسش کثیف شده است. سر او داد کشیدم و لباسهایش را وارسی کردم. داخل جیبش ترقه بود و همین مرا عصبیتر کرد.» وی افزود: «برای ترساندن کودک دست و پای احمد را بستم و سیم برق جاروبرقی را بریدم و پس از لخت کردن سیم یکی از سیمها را به انگشت اشاره دست راست و سیم دیگر را در دست چپش قرار دادم و برای ترساندن او دو شاخه را به برق زدم. من نمیخواستم احمد را بکشم اما او به دلیل برقگرفتگی فوت شد.»بنا بر این گزارش بعد از روشن شدن موضوع برای فرزانه قرار بازداشت صادر شد و در حال حاضر تحقیقات از او ادامه دارد.
دچار برقگرفتگی شده است. این در حالی بود که هیچ وسیله برقی در نزدیکی احمد به چشم نمیخورد به همین دلیل ماموران به تحقیق از نامادری احمد به نام فرزانه پرداختند. این زن از چگونگی وقوع حادثه ابراز بیاطلاعی کرد اما پریشانی و اضطراب او ظن کارآگاهان را برانگیخت. جنازه احمد در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که کارآگاهان حدس میزدند این پسر قربانی جنایتی خانوادگی شده است. از آنجا که مدرکی برای اثبات اینفرضیه وجود نداشت افسران جنایی به مدرسه احمد رفتند و برای اطلاع از شرایط خانوادگی و وضعیت روحی متوفی به پرسوجو از مدیر مدرسه پرداختند. این مرد گفت: «احمد از زندگی در کنار نامادریاش به شدت ناراحت بود. ظاهرا نامادری او را کتک میزد و بدرفتاری میکرد. احمد با چند نفر از معلمان دراینباره صحبت و گلایه کرده بود اما کاری از دست ما برنمیآمد.»وقتی شرایط زجرآور احمد در خانه نامادری فاش شد کارآگاهان فرزانه و شوهر او را برای بازجوییهای تخصصی بازداشت کردند. پدر احمد با اعلام اینکه زمان حادثه در منزل حضور نداشت و نمیداند چه اتفاقی برای پسرش افتاده است به ماموران گفت: «من به دلیل اختلافاتی که با همسر اولم داشتم از او جدا شدم و بعد از آن بود که با فرزانه آشنا و به وی علاقهمند شدم اما مطمئن بودم اگر او بفهمد من قبلا متاهل بودهام و یک فرزند دارم هرگز به خواستگاریام جواب مثبت نمیدهد به همین دلیل موضوع ازدواج اولم را پنهان کردم و برای اینکه رازم فاش نشود احمد را نزد خواهرم در اردبیل فرستادم و دیگر ارتباطی با او نداشتم.»این مرد ادامه داد: «بعد از ازدواج در کنار فرزانه زندگی خوبی داشتم و 18ماه قبل بچهدار شدیم. در این مدت مشکل خاصی وجود نداشت تا اینکه شش ماه پیش خواهرم گفت دیگر نمیتواند از احمد مراقبت کند. پسرم هم تمایلی به ماندن در خانه عمهاش نداشت. دیگر چارهای برایم باقی نمانده بود جز اینکه همه حقایق را به فرزانه بگویم. او وقتی موضوع را فهمید به شدت عصبانی شد. با این وجود چارهای وجود نداشت جز اینکه احمد به خانه ما بیاید. از آن به بعد روابط خانوادگی ما دچار مشکل شد و همسرم از وضعیت پیشآمده ابراز ناراحتی میکرد اما نمیدانم این ماجراها در مرگ پسرم تاثیری داشته یا نه.»ماموران در ادامه به بازجویی از فرزانه پرداختند. این زن که همچنان میکوشید خودش را بیاطلاع از واقعه نشان بدهد بالاخره در بنبست گرفتار شد و گفت احمد را به برق وصل کرده است. فرزانه ماجرای قتل را اینطور توضیح داد: «من از اینکه شوهرم دروغ گفته و ماجرای ازدواج اولش را پنهان کرده بود به شدت ناراحت بودم و اصلا دوست نداشتم احمد در خانه من زندگی کند، به همین دلیل هم با هم اختلاف داشتیم. تا اینکه روز حادثه پسربچه برای بازی به خانه دوستش رفت و وقتی برگشت متوجه شدم لباسش کثیف شده است. سر او داد کشیدم و لباسهایش را وارسی کردم. داخل جیبش ترقه بود و همین مرا عصبیتر کرد.» وی افزود: «برای ترساندن کودک دست و پای احمد را بستم و سیم برق جاروبرقی را بریدم و پس از لخت کردن سیم یکی از سیمها را به انگشت اشاره دست راست و سیم دیگر را در دست چپش قرار دادم و برای ترساندن او دو شاخه را به برق زدم. من نمیخواستم احمد را بکشم اما او به دلیل برقگرفتگی فوت شد.»بنا بر این گزارش بعد از روشن شدن موضوع برای فرزانه قرار بازداشت صادر شد و در حال حاضر تحقیقات از او ادامه دارد.
No comments:
Post a Comment